از جانِ وطن چه میخواهیم؟
وطن برای هر انسان، نخستین پناه و مأمن او است؛ همانگونه که کودک در آغوش مادر آرام میگیرد، انسان نیز باید در آغوش میهن امنیت، امید و امکان رشد بیابد. این شباهت میان «مادر» و «وطن» تصادفی نیست.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
بیژن عابدیان - پزشک جراح
وطن برای هر انسان، نخستین پناه و مأمن او است؛ همانگونه که کودک در آغوش مادر آرام میگیرد، انسان نیز باید در آغوش میهن امنیت، امید و امکان رشد بیابد. این شباهت میان «مادر» و «وطن» تصادفی نیست. مادر میزاید، میپرورد و بدون چشمداشت میبخشد؛ و وطن نیز باید چنین باشد: زنده، زاینده و پشتیبان. مادری که از دهان خود میزند تا فرزندش سیر بماند، الگویی است از وطنی که باید سفرهای گشوده برای فرزندانش داشته باشد.
گرسنگی، فقر و اضطراب، پیوند قلبی مردم را با سرزمینشان فرسوده میکند. خانه زمانی خانه است که در آن احساس امان جریان داشته باشد؛ وطن نیز زمانی وطن است که عدالت، امنیت و ثبات در آن برقرار باشد. هنگامی که تبعیض، خشونت یا بیاعتمادی عمومی ریشه میدواند، عشق به وطن رنگ میبازد و مهاجرت آغاز میشود. میهن، همچون مادر، خواهان شکوفایی فرزندانش است. جامعهای که فرزندانش ناچار به ترک آن میشوند، به مادری میماند که از آغوش خالی خود رنج میبرد. وطنِ زنده، وطنی است که استعدادهایش در خاک خودش میشکفند، نه در دیار بیگانه. با این همه، میهن حتی با زخمی که بر تن و روحش نشسته، همچنان ما را در آغوش خود دارد؛ از خاکش نیرو میگیریم و از فرهنگش ریشه. وطن فقط زمین نیست؛ روح و حافظه و آینده ماست. حفظش نیز از راه عشق، آگاهی و مشارکت جمعی ممکن است. اما یادمان باشد وطندوستی فقط احساسات پرشور یا شعارهای پرطنین نیست. اگر میخواهیم این خانه را آباد ببینیم، باید هرکدام از ما سهم خود را ادا کنیم.
نخست باید بپذیریم که این سرزمین -با همه ضعفها و قوتهایش- خانه ماست و کسی جز ما قرار نیست آن را بسازد. ژاپن، ویتنام یا کشورهای بحرانزدهای که دوباره برخاستند، محصول دخالت نیروهای خارجی نبود؛ نتیجه احساس تعلق، همبستگی و کار جمعی مردمشان بود. وطندوستی یعنی نقد سالم، نه نقد از سر خشم و نفرت. باید ضعفها را دید و برای اصلاحشان کوشید، نه آنکه یا به گذشته باشکوه پناه ببریم یا یکسره تلخیها را فریاد بزنیم. امروز، زمان کار است؛ زمان ساختن. جامعهای پیشرفته بدون فرهنگ قانونمداری شکل نمیگیرد. هرکس که برای منفعت شخصی قانون را دور میزند، رشوه میدهد یا اعتماد عمومی را میشکند، به همان اندازه که خود را تخریب، وطنش را نیز ویران میکند. اگر میخواهیم ایران سربلند و شایستهای داشته باشیم، باید از خود آغاز کنیم: با کار، با صداقت، با رعایت قانون و با نقد دلسوزانه. وطندوستی یعنی کوشش پیوسته برای بهترشدن؛ نه احساسات گذرا، نه خشم، نه شعار. تا وطن زنده بماند، انسان نیز معنا مییابد. ایران، این مادر خسته اما سربلند، هنوز توان برخاستن دارد؛ اگر ما نیز برخیزیم.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.






