در غرب شهرستان مرودشت استان فارس و در دشت منتهی به سد درودزن، سه کوه منفرد به نامهای قلعه شکسته، استخر و شاداب قرار دارد که در منابع محلی با نام «ستخر گزین» یا «قلاع سهگنبدان» شناخته میشوند. ساختار کوهستانی، اشراف بر دشتهای اطراف و نزدیکی به مسیرهای ارتباطی کهن سبب شده است این مجموعه در دورههای مختلف تاریخی، بهویژه در دوران باستان، کارکردهای دفاعی و راهبردی داشته باشد.
فردوسی نیز در شاهنامه ضمن تایید اهمیت این دژ مستحکم، از آن بهعنوان جایگاه شاهان ایران یاد کرده است: پناه دلیران ایرانزمین/ گل است و گلاب و ستخر گزین/ به سه گنبدان ستخر گزین/نشیمنگه شاه ایرانزمین
ابن بلخی، نویسنده معروف قرن ششم هجری قمری، نیز درباره کوه استخر و دو کوه مجاورش مینویسد: «جمشید سه قلعه بساخت در میان شهر و آن را سهگنبدان نام نهاد. یکی قلعه استخر و دوم قلعه اشکنون و سوم قلعه شکسته. بر قلعه استخر، خزانه داشتی و بر شکسته، فراشخانه و اسباب آن و بر اشکنون، زرادخانه.»
به روایت پژوهشگران و باستانشناسان، این قلعهها در حال حاضر در معرض خطر تخریب و از دست دادن نشانههای تاریخی قرار دارند. بهخصوص قلعه استخر که فقدان محافظت اصولی، زمینه هجوم حفاران غیرمجاز را فراهم کرده است و امروز بیش از سایر بخشهای این مجموعه در معرض آسیبهای محیطی و انسانی قرار دارد.
ابوالحسن اتابکی، باستانشناس، که بهتازگی همراه گروهی از پژوهشگران به قله این کوه صعود کرده است، میگوید کتیبهای که بر فراز قلعه قرار دارد و از یادگارهای دوران ساسانی به شمار میرود، بدون هرگونه پوشش حفاظتی، در معرض باد، باران و تابش مستقیم آفتاب قرار دارد و بهتدریج در حال فرسایش است. به گفته او، حفاریهای غیرمجاز و بیضابطه نیز بخشهایی از آثار باستانی این قلعه را تخریب کردهاند.
اتابکی همچنین به وضعیت نگرانکننده یک درخت کهنسال در این محوطه اشاره کرد و افزود این درخت باستانی بر اثر خشکسالی و روشن کردن آتش در مجاورت آن آسیب جدی دیده و سوراخ شده و بخشهایی از کف قلعه استخر نیز در جریان حفاریهای غیرمجاز تخریب شده است.
قلعه استخر؛ از شکلگیری تا ویرانی
پیشینه مقرهای دفاعی در کوههای سهگنبدان به دوره هخامنشی بازمیگردد؛ زمانی که برای دیدهبانی و حفاظت از تختجمشید و شهر پارسه بر فراز این ارتفاعات، قلعههایی وجود داشت. اما بر اساس اسناد تاریخی، سنت قلعهسازی در فارس به دوره شاهان محلی پارس و سالهای آغازین قدرتگیری ساسانیان بازمیگردد.
اغلب این قلعهها دور از شهرها و بر فراز کوههای بلند ساخته میشدند و مورخان از وجود هزاران قلعه در سرزمین فارس در دوره ساسانی یاد کردهاند. قلعه استخر نیز بر اساس همین سنت دفاعی شکل گرفت.
موقعیت طبیعی کوه، شیبهای تند، پرتگاهها و محدود بودن مسیرهای دسترسی باعث میشد دسترسی به قلعه در دوران آبادانی آن بسیار دشوار باشد. چنانکه بنا بر روایتها، تنها شمار اندکی از نگهبان میتوانستند در برابر نیرویی بزرگ مقاومت کنند.
قلعه استخر از محوطه تختجمشید بهخوبی قابل مشاهده است. بر اساس اطلاعات گروههای کوهنوردی، فاصله جاده اصلی تا پای کوه قلعه استخر با خودرو حدود دو ساعت است.
نامگذاری کوه میانی به «استخر» به دلیل وجود حوضچهای بزرگ در بالای این کوه است که آب آن از بارشهای زمستانی و بهاری تامین میشود. ارتفاع آن از سطح دشت حدود ۴۰۰ متر براورد میشود.
پس از پیروزی یعقوب لیث صفاری بر اعراب و تا دوره صفوی، قلعه استخر کارکرد زندان سیاسی پیدا کرد و شاهزادگان و چهرههای برجستهای از جمله برخی شاهزادگان دیلمی، سلجوقی، اتابکان فارس، شاهزادگان تیموری و حتی شاه اسماعیل صفوی، در مقاطعی در این قلعه محبوس بودند. در این دورهها، تسلط بر قلعه استخر همچنان به معنای سیطره بر نواحی جنوبی ایران تلقی میشد.
ویرانی نهایی قلعه استخر در دوره صفوی و به دستور شاه عباس صفوی، همزمان با سرکوب یعقوبخان ذوالقدر رخ داد. بنا بر روایتها، شاه عباس، یعقوبخان را از قلعه به زیر کشاند و سپس به سنگتراشان و کوهکنها فرمان داد تا ساختمانها و آبانبارهای قلعه را ویران کنند.
آثار و نشانههای تاریخی قلعه استخر
مهمترین و شاخصترین سازه باقیمانده در قلعه استخر آبانبار عظیمی است که بر فراز کوه قرار دارد و نقش حیاتی آن در پایداری قلعه در شرایط محاصره را آشکار میکند.
این آبانبار که ساخت آن به دوره عضدالدوله آلبویه نسبت داده میشود، در منابع بهعنوان سازهای شگفتانگیز در ارتفاع توصیف شده است. به گفته اتابکی، این آبانبار با سقفی طاقدار و با استفاده از مصالحی چون سنگ لاشه، ساروج و شفته آهک ساخته شد و حدود ۵۰ متر طول، ۲۲ متر عرض و ۹ متر ارتفاع دارد. گنجایش آن در حدود ۱۰ هزار متر مکعب براورد میشود؛ ظرفیتی که نشاندهنده سطح بالای مهندسی آب در این دژ کوهستانی است.
در محوطه قلعه، درخت سرو قطور و کهنسالی نیز دیده میشود که بنا بر روایتهای محلی، بالغ بر دو هزار سال قدمت دارد و نام قلعه در دورههای اخیر، گاه به لطف همین درخت نزد مردم شناخته شده است. این سرو کهن علاوه بر ارزش طبیعی، بخشی از هویت تاریخی و حافظه جمعی پیرامون قلعه استخر را شکل میدهد. با این حال، آنطور که اتابکی خبر داده، تنه این درخت کهنسال اکنون سوراخ شده است و خطر خشک شدن آن را تهدید میکند.
از دیگر نشانههای مهم باستانشناختی در قلعه استخر مجموعهای از تدفینهای سنگی مربوط به دوره ساسانی است که بهصورت تودهسنگی، حفرهسنگی و گورهای هاونی شناسایی شدهاند. این گونههای تدفین که از فرمهای شاخص آیینهای تدفین ساسانی به شمار میروند، نشاندهنده وجود سکونت، استقرار پایدار و نظام آیینی مشخص در این محوطه در دوران باستاناند.
برج و بارو، دروازه ورودی و بقایای سازههای دفاعی قلعه نیز بیانگر تداوم ساختوساز و بهرهبرداری از این دژ از دوره ساسانی تا دوره صفوی است. اگرچه بخشهای زیادی از این استحکامات در جریان ویرانیهای تاریخی از میان رفته، هنوز بخشهایی از چینش دیوارهها و ساختار دفاعی قلعه پابرجا است و گستره و انسجام معماری آن را آشکار میکند.
در مسیر صعود به قلعه، آثاری باقیمانده از پله هم دیده میشود که نشان میدهد راه دسترسی به قلعه صرفا یک مسیر طبیعی نبوده و دستکم در بخشهایی، بهصورت مهندسیشده سامان یافته است.
یکی از ارزشمندترین و در عین حال آسیبپذیرترین آثار قلعه استخر سنگنوشتهای به زبان پهلوی کتابی از دوره ساسانی است که در محدوده کوه استخر و پیرامون روستاهای بخش ابرج قرار دارد و بهعنوان اثر ملی به ثبت رسیده است. این کتیبه به موضوع تدفین یکی از درگذشتگان اشاره دارد و از منظر زبان، تاریخ و هویت فرهنگی، حائز اهمیت ویژه است.
در کنار این آثار، وجود یک چاه سنگی سرپوشیده و تمامتراش در دل کوه نیز قابلتوجه است. این چاه با دهانه مستطیلیشکل با ابعاد تقریبی ۱۵۰ در ۸۰ سانتیمتر و عمقی در حدود ۴۶ متر، نشاندهنده زیرساختهای تامین آب و امکان پایداری قلعه در شرایط طولانیمدت محاصره است.
این قلعه که نظام دفاعی پارسها، مهندسی آب در ارتفاع و میراث نوشتاری ساسانی را نمایندگی میکند، امروز با تهدیدهای همزمان فرسایش طبیعی، خشکسالی و مداخلات انسانی مواجه است؛ تهدیدهایی که اگر مهار نشوند، از این میراث چندلایه تاریخی تنها نامی باقی خواهد ماند.







