کلمهای پنج حرفی وسط زندگی مردم
وقتی حرف از قیمت پوشاک است، خانمها اولین قشری هستند که از تاروپود این موضوع سردر میآورند و با آن درگیرند. این قضیه وقتی مادر باشید، رنگ و بوی جدیتری هم دارد. مگر میشود فصل تغییر کند و جنس لباس بچهها عوض نشود؟!
خلاصه خبر
گروه زندگی: پنج حرف دارد اما در زندگی واقعی در جایی بیشتر از یخچال و سر سفره خودش را نشان میدهد. در کمد لباسها، پوشش بچهها در مهمانی و مدرسه و حتی پارک، به این چند مورد چند تا موقعیت خاص، مثل عروسی، جشن تولد، جشن تکلیف همسایه و فامیل و حتی ولیمه مکه و خانه خریدن هم اضافه کنید دیگر تنوع لباس یک تجمل به نظر نمیرسد، بلکه نیاز است. بچه ما نمیتواند با ژاکت مدرسهاش، مهمانی هم برود و با همان لباس در جشن تولد دوستش هم شرکت کند. اما وقتی تورم، اسب تیزپای زباننفهمی شده که درد مردم را نمیفهمد و فقط میتازد ما مادرها چطور باید از پس تنوع پوشاک بهار و زمستان در خانواده بربیایم؟
تخفیف آخر فصل، برد برده!
زهره که دو پسر دارد و یک دختر، برای خریدن لباس، تکنیکهای خاص خودش را دارد که به نظر میآید کمک میکند یکفصل بیدغدغه را سپری کنیم او میگوید: «من هیچوقت اول فصل خرید نمیکنم. صبر میکنم تخفیفهای واقعی از راه برسند که معمولا آخر فصل اتفاق میفته»روش زهره خیلی خوب است به شوخی میپرسم « بلک فرایدی دیگه؟!»جواب زهره ولی یادم میآورد که هر تخفیفی، تخفیف نیست و لازم است حواسم جمع باشد: «از این تخفیف هیچوقت استفاده نکردم. ولی چندتا فروشگاه بود نزدیک خونه مون که لباسهای مارک و خوبی داشت. آخر فصل بعضی کاپشنها رو ۷۰ درصد میداد. منم برا بچهها میگرفتم. چون برا بچهها لباس تمیز و راحت مهمه. مد اصلاً برام اهمیتی نداره.»
قد بچه و تورم باهم بالا میرود!
و ادامه میدهد: «یکی دیگه اینکه سعی میکنم لباسها رو جنس خوب بگیرم بخصوص بیرونی هاشون رو. چون زیاد پوشیده نمی شن و اگه جنسشون خوب باشه برا بچهی بعدی هم می مونه.» زهره راست میگوید، کمد لباس بچهها همیشه شلوغ است. هرچقدر هم کم لباس بخرند، باز هم آنقدر زود قد میکشند که مامان خانواده باید دودوتا چهارتا کند و اسکناسهای توی حسابش را با قد فرزندش تطبیق بدهد، پس لباسهای نسبتاً نو میتواند در همان خانواده دستبهدست شود.
گرانی، حریف مامان ایرانی نیست!
ریحانه همسایه دیوار به دیوارمان است که مادرش همه نوع بافتنی بلد است. او هم به روش خودش، پوشاک بچهها را مدیریت میکند: «پارسال برای بچهها هم کاپشن نیاز داشتیم هم سویشرت. تصمیم گرفتم یکم خرجا رو کم کنم، اون روزی که رفتیم و کاموا خریدیم، با نگاهکردن به رنگ صورتی و آبی پاستیلی و تناژ سبزها، حسابی از انتخابم لذت بردم. مامانم زحمت بافتن ژاکتها رو کشید و با چیزی حدود ۴۶۰ هزارتومن هر دوتا بچه من صاحب لباس شدن.» هیچ شکی نیست که گرانی، یقه لباس مردم را تنگ کرده است. جیب زندگی هر پر و خالی میشود و در چشم بهم زدنی قبل از اینکه فرصت کنیم حتی هضم کنیم قیمتها عوض میشوند اما مادران، چه مال نسلهای قدیم باشند چه مادر امروزی، از سرانگشت تدبیرشان، تدبیرهایی چکه میکند که به مرد خانواده اطمینان میدهد، گرانی حریف زندگی ما نیست!
زیر فرششون چه خبره؟!
زهرا خاطره جالبی از دوستش تعریف میکند: «یکی از دوستام مادرش خیاطه و از ژورنالها الگو در میاره. زیر فرششون پر از الگو بود که کاغذش تا نخوره. همیشه میگفت من پارچه برای لباسم میگیرم معمولا هرینهش برام نصف میشه.» در مورداستفاده از تکنیک خیاطی برای مقابله با هزینه زیاد، یک اصل وجود دارد یا پارچه باید هدیه باشد که شما پول پارچه ندهید، یا خیاط باید آشنا باشد که پول خیاط برایتان بهصرفه شود. دوست زهرا از آن دخترهای خوشبختی است که مادرش یک کمد لباس پرزحمت و زیبا برایش دوخته است.وقتی حرف از خیاطی میشود یا دوستم میافتم که دوتا دختر دوقلو داشت و مخارج دوقلو داری از یک جایی به بعد داشت برایش سنگین میشد. یکبار سوئیچ ماشین را برداشت و به آموزشگاه خیاطی سر زد که سر کوچهشان بود. حالا لباس دخترهایش دیدنی است! کسی باورش نمیشود از بیرون نخریده باشد. با چند تا خرج کار کوچک و ظریف لباسها خیلی متفاوت و خوب از آب در میآیند بعلاوه اینکه لباس ست برای دوقلوها، خیلی جذاب است.
لباسهای در گردش خوشبخت
نگار از دخترخالههایش میگوید که در خوزستان باصفا در یک شهر زندگی میکنند و بچههای هم سن و سالی دارند: «کاری که من دیدم دخترخاله هام انجام میدن و بنظرم خیلی خوبه، اینکه کاپشن و لباس گرم رو که سالم می مونه چون خوزستان زیاد استفاده نمیشه بین همدیگه جابهجا میکنن».همین روش را خیلی از خواهرها در یک خانواده دارند. زهرا و فائزه هم که دوتا دختر هم سن دارند، و قدوقواره بچههایشان یکی است با همین روش، جلوی خیلی از هزینهها را میگیرند.
مسئولین باید به داد مردم برسند
همه مادرها دوست دارند بهترین لباس را برای فرزندشان بخرند و باباها خوشحال از اینکه لباس تن بچهشان حسابی جنس خوب و قشنگ است، احساس غرور میکنند اما قناعت و مصرف درست، آن هم در شرایطی که مسئولین، سفره خودشان را با سفره مردم یکی نمیکنند، یک راه عاقلانه برای کمکردن هزینههاست. راهی که شاید بتواند حتی سبک زندگی ما را به سمتی سوق بدهد که پول را نه در صنعت پوشاک بلکه در رشدهای جدیتری سرمایهگذاری کنیم. چرا که تاروپود پوشاک قرار است بپوسد اما سرمایهگذاری در یک رشد واقعی برای فرزندمان، تمامنشدنی است.پی نوشت: این گزارش، ارج گذاشتن به سازگاری و هنر مادران ایرانی است و منکر مشکلات گرانی و کوتاهی مسئولین نیست. اما قرار نیست کممسئولیتیها، مردم را ناامید کند وقتی هنوز زنان ایرانی، عشق و مدیریت را در فضای خانواده به خوبی بلدند...#گرانی#سفره_مردم#گرانی_پوشاک
21:16 - 2 دی 1404
نظرات کاربران






