پیشنهاد ظریف برای توافق امنیتی با تروریست‌ها!

گزاره‌های مطرح شده از سوی ظریف، اگرچه در ظاهر آراسته به واژگان دیپلماتیک و ادبیات سیاست‌گذاری هستند، اما در بطن خود با مجموعه‌ای از تناقض‌ها، خلط مبحث‌ها و نادیده‌گرفتن واقعیت‌های عینی مواجه‌اند.

این خبر حاوی محتوای صوتی یا تصویری است. برای جزییات بیشتر به منبع خبر مراجعه کنید
خلاصه خبر
گروه فارس پلاس: محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران اخیرا در مقاله ای در فارن افرز نوشته است:«اگر تهران و واشنگتن بتوانند نسخه به‌روزشده‌ای از برجام را اجرا کنند، شاید قادر شوند موضوعات دشوار دیگر مانند امنیت منطقه‌ای، کنترل تسلیحات و مبارزه با تروریسم را نیز مدیریت کنند.»ظریف در ادامه تاکید کرده است:«تهران می‌تواند تأکید بر قدرت مادی دفاعی(که اغلب موجب تقویت ادراک تهدید می‌شود) را تعدیل کرده و به‌جای آن بر همکاری و هماهنگی، به‌ویژه در سطح منطقه‌ای تأکید کند.»وزیر خارجه پیشین ایران در بخش دیگری از این مقاله تصریح کرده است:«ایران می‌تواند با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی وارد گفت‌وگوهای صریح شود تا نگرانی‌های متقابل رفع و مسیر همکاری از سر گرفته شود.»ظریف در ادامه نوشت:«افزون بر آن، ایران می‌تواند برای مدیریت اختلافات با ایالات متحده وارد تعامل شود؛ ابتدا درباره پرونده هسته‌ای و تحریم‌ها. مدیریت اختلافات با آمریکا ممکن است برای شکستن چرخه امنیتی‌سازی ضروری باشد... بنابراین مناسب است تهران احتمال گفت‌وگوی مستقیم و از جایگاه برابر با واشنگتن را بررسی کند.»
نسخه قبلی برجام چه دستاوردی برای ایران داشت؟این گزاره‌ها، اگرچه در ظاهر آراسته به واژگان دیپلماتیک و ادبیات سیاست‌گذاری هستند، اما در بطن خود با مجموعه‌ای از تناقض‌ها، خلط مبحث‌ها و نادیده‌گرفتن واقعیت‌های عینی مواجه‌اند؛ واقعیت‌هایی که هزینه‌های سنگین آن‌ها را ملت ایران در یک دهه گذشته با گوشت و پوست خود لمس کرده است.و اما نخستین پرسش بنیادین این است که نسخه قبلی برجام چه دستاوردی برای ایران داشت که اکنون باید به اجرای نسخه «به‌روزشده» آن امید بست؟!
تجربه برجام نشان داد که نه‌تنها تحریم‌ها لغو نشد، بلکه ساختار تحریمی آمریکا پیچیده‌تر، هوشمندتر و گسترده‌تر شد. تحریم‌های ثانویه، تحریم‌های حقوق بشری و تحریم‌های موسوم به «غیربرجامی» عملاً صنعت هسته‌ای، نظام بانکی و حتی معیشت مردم را هدف گرفت. نتیجه، توقف بخش مهمی از فعالیت‌های هسته‌ای، بتن‌ریزی در راکتور اراک، خروج ذخایر اورانیوم و در نهایت خروج رسمی آمریکا از توافق بود؛ توافقی که به‌درستی از سوی رهبر انقلاب «خسارت محض» توصیف شد.حال پرسش اینجاست که بر چه مبنای عقلانی باید همان مسیر شکست‌خورده، این‌بار با امید به نتیجه‌ای متفاوت، تکرار شود؟ آیا تضمینی وجود دارد که آمریکا به تعهدات خود پایبند بماند؟ تجربه نشان داده پاسخ منفی است.
امنیت، پیش‌شرط دیپلماسی است نه رقیب آننکته دوم، اصرار آقای ظریف بر ایجاد «دوگانه‌های کاذب» است؛ دوگانه‌ای میان قدرت دفاعی و همکاری منطقه‌ای. این یک خلط مبحث آشکار است. افزایش قدرت دفاعی ایران نه‌تنها تهدیدزا نیست، بلکه مستقیماً با امنیت مردم، حفظ تمامیت ارضی و منافع ملی گره خورده است. تجربه جنگ تحمیلی، تهدیدات مستمر رژیم صهیونیستی و حضور نظامی آمریکا در پیرامون ایران به‌روشنی نشان می‌دهد که هرگونه قصور یا تعلل در تقویت توان دفاعی، هزینه‌های جبران‌ناپذیری به‌دنبال دارد.از سوی دیگر، هیچ تعارض ذاتی میان قدرت دفاعی و روابط منطقه‌ای وجود ندارد. ایران دقیقاً در شرایطی توانست به بازیگر مؤثر منطقه‌ای تبدیل شود که از بازدارندگی دفاعی برخوردار بود. امنیت، پیش‌شرط دیپلماسی است نه رقیب آن. اما آقای ظریف با تقلیل این واقعیت، بار دیگر تلاش می‌کند مسئله را به یک انتخاب صفر و یکی تبدیل کند.
آمریکا بزرگ‌ترین حامی تروریسم در منطقه غرب آسیاسومین ادعای تأمل‌برانگیز، سخن گفتن از توافق ایران و آمریکا درباره امنیت منطقه‌ای و مبارزه با تروریسم است. این گزاره نه‌تنها با واقعیت‌های میدانی، بلکه با بدیهیات تاریخی نیز در تعارض است. آمریکا بزرگ‌ترین حامی تروریسم دولتی و غیردولتی در منطقه غرب آسیاست؛ از حمایت از داعش و النصره تا پشتیبانی تمام‌قد از رژیم صهیونیستی. در مقابل، ایران در خط مقدم مبارزه واقعی با تروریسم ایستاده است.نماد این تقابل، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است؛ فرمانده‌ای که نقش محوری در نابودی داعش داشت و از سوی دولت آمریکا ترور شد. حال چگونه می‌توان از توافق با دولتی سخن گفت که قهرمان مبارزه با تروریسم را به شهادت رسانده و خود، مصداق بارز تروریسم دولتی است؟!
آژانس، نهادی بی‌طرف و فنی نیستدر بخش دیگری از مقاله، بر گفت‌وگو با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تأکید شده است؛ گویی آژانس نهادی بی‌طرف و فنی است. این در حالی است که اسناد و شواهد متعددی نشان می‌دهد آژانس عملاً به بازوی اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران تبدیل شده است. افشای اطلاعات محرمانه، گزارش‌های جهت‌دار و سکوت معنادار در برابر حمله به تاسیسات هسته ای ایران و همچنین فعالیت‌های هسته‌ای غیرقانونی رژیم صهیونیستی، تنها بخشی از این واقعیت است.اظهارات اخیر محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی، مهر تأییدی بر همین واقعیت است؛ آنجا که صراحتاً می‌گوید: «گروسی در زمین دشمن ایفای نقش می‌کند». این سخن، حاصل تجربه عملی و نه تحلیل انتزاعی است.
بازتولید خسارت‌های گذشتهدر نهایت، فرض «مذاکره از جایگاه برابر» با آمریکا، بیش از آنکه یک راهبرد واقع‌بینانه باشد، یک آرزوی ذهنی است. آمریکا اساساً به مذاکره برابر اعتقاد ندارد. مذاکره از منظر واشنگتن، ابزار تحمیل اراده و دیکته‌کردن خواسته‌های سلطه‌گرانه است. توئیت معنادار عراقچی خطاب به مقامات آمریکایی دقیقاً همین واقعیت را بازتاب می‌دهد: «دست دراز کردن برای دیپلماسی به این معنا نیست که بمب‌افکن بفرستید و بعد با افتخار، ناکامی خود را موفقیت جلوه دهید.»مسئله سیاست خارجی ایران، کمبود مذاکره نیست؛ بلکه اعتماد به طرفی است که بارها خصومت خود را اثبات کرده است. تکرار نسخه شکست‌خورده برجام، تضعیف قدرت دفاعی و اعتماد به نهادها و دولت‌هایی که سابقه‌ای جز فشار و خیانت ندارند، نه‌تنها راه‌حل نیست، بلکه بازتولید همان خسارت‌های گذشته است.با دنبال کردن صفحه فارس پلاس، از به‌روزترین تحلیل‌ها در حوزه سیاست داخلی و خارجی باخبر شوید.
19:35 - 3 دی 1404
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ