ترانه علیدوستی به روایت پگاه آهنگرانی؛ در هیچ شرایطی «با حجاب بازی نخواهم کرد»

    • نویسنده, پگاه آهنگرانی
    • شغل, کارگردان

من و ترانه سال‌هاست باهم دوستیم، قبل از ورود به سینما هم‌کلاس بودیم و باهم موسیقی می‌خواندیم. در تمام این سال‌ها هم رفاقت‌مان ادامه داشت. وقتی ترانه با اعتراضات همراهی کرد و حجاب اجباری را از سر برداشت، من ایران نبودم و همیشه کنجکاو بودم که بدانم چرا این تصمیم را گرفت و با چه عواقبی روبرو شد.

خودم سابقه بازیگری دارم و می‌دانم که دست زدن به چنین «عمل انقلابی» اصلا کار آسانی نیست. می‌دانستم که سال‌هاست در زمینه زنان فعالیت می‌کند ولی واکنش او حتی برای من هم ستودنی بود و به رغم شناختی که از او داشتم، فکر نمی‌کردم چنین واکنش قاطعی داشته باشد.

بخش زیادی از دلیل این که ترانه حاضر شد جلوی دوربین من بیاید هم به سابق دوستی‌مان برمی‌گردد. ضمن این که من در تمامی این سال‌ها کارنامه بازیگری ترانه را رصد می‌کردم و مهارتش برایم تحسین‌آمیز بود.

آبان ۱۴۰۱ بود که ترانه علیدوستی موهای بلندش را شانه کرد، دستی به ریمل ریخته پای چشم‌هایش کشید و با کاغذی سفید که رویش نوشته شده «ژن، ژیان، ئازادی» جلوی دوربین ایستاد.

می‌دانست برای بازداشتش خواهند آمد و این به معنای خداحافظی با سینمای جمهوری اسلامی است اما نمی‌دانست که در زندان انفرادی، جلوی بازجو بغض چند ساله‌اش خواهد شکست و تصور نمی‌کرد که بیماری سخت و بی‌درمانی به جانش می‌افتد.

ترانه علیدوستی برای اولین بار از تصمیمش برای پیوستن به جنبش اعتراضی پس از کشته شدن مهسا امینی، حرف می‌زند؛ از روز بازداشت در خانه و مقابل دختر کوچکش، سرود خواندن زندانیان برای او در انفرادی و از بین رفتن بخشی از پوستش بر اثر یک بیماری خودایمنی.

رد شدن از پست YouTube
اجازه نشان دادن محتوای Google YouTube را می دهید؟

این مطلب شامل محتوایی از Google YouTube است. قبل از بارگیری این محتوا از شما اجازه می گیریم، زیرا ممکن است این سایت ها از کوکی ها و یا سایر انواع فن آوری استفاده کنند. می توانید سیاست Google YouTube را درباره کوکی ها و سیاست مربوط به حفظ حریم خصوصی را پیش از موافقت بخوانید. برای دیدن این محتوا روی "موافقت و ادامه"‌کلیک کنید.

توضیح: بی بی سی مسئول محتوای سایت های دیگر نیست. محتوای YouTube ممکن است شامل آگهی باشد.

پایان پست YouTube

محتوا در دسترس نیست

در YouTube بیشتر ببینیدبی بی سی. بی بی سی مسئول محتوای سایت های دیگر نیست.

در هیچ شرایطی «باحجاب» بازی نخواهم کرد

جان باختن مهسا امینی در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ سرنوشت ترانه علیدوستی را هم مانند بسیاری از ایرانیان برای همیشه تغییر داد. دختری ۲۲ ساله به نام مهسا مشهور به ژینا، در بازداشت گشت ارشاد کشته می‌شود و موج گسترده‌ای از اعتراضات سراسر ایران را فرا گرفت. اعتراض یا جنبشی معروف به «زن،‌ زندگی، آزادی»، که ترجمه‌ای از شعار کردی «ژن، ژیان، ئازادی» است.

از همان روزهای اول اعتراض‌ها، بازیگرانی مانند: کتایون ریاحی، شبنم فرشادجو، شیوا ابراهیمی، مریم بوبانی و هنگامه قاضیانی برای همراهی با معترضان روسری‌هایشان را بر‌داشتند؛ اقدامی که می‌دانستند احتمالا به معنای ممنوعیت کار آنها در سینمای جمهوری اسلامی ایران است.

ترانه علیدوستی، صمیمی و بی‌تعارف در خانه‌اش مقابل دوربین نشست و به صراحت گفت که دیگر در هیچ شرایطی باحجاب اجباری جلوی دوربین نمی‌رود.

توضیح تصویر، ترانه علیدوستی می‌گوید که دیگر هرگز با حجاب اجباری در فیلمی بازی نخواهد کرد

او از کنار گذاشتن بازیگری احساس بدی ندارد و برعکس، خوشحال است که در همراهی با جامعه چنین تصمیمی گرفته است: «هیچ وقت قصد نداشتم فعال مدنی باشم. الان ورق برگشته به خاطر این انفجاری که در سطح ملی رخ داده، آن هم برای چیزی که من همیشه آرزو داشتم مردم به آن فکر کنند. چطور می‌توانم نقشی نداشته باشم؟»

در صحنه‌هایی از فیلم، زنان در جریان اعتراضات خیابانی می‌رقصند و روسری‌‌شان را آتش می‌زند. ترانه از این صحنه‌ها می‌گوید و مسئولیتی که در قبال این جنبش احساس می‌کرده است: «وقتی این همه دختر نوجوان دارند روسری‌شان را درمی‌آورند، در خیابان آتش می‌زنند و کشته می‌شوند، من امنیت این را دارم که گوشه خانه یک سلفی از خودم بگیرم… بالاخره جایم امن‌تر از آن همه آدمی است که کف خیابان هزینه دادند.»

در تصاویری که روز ۱۸ آبان ۱۴۰۱ ضبط شده است، ترانه علیدوستی دارد با ماژیک مشکی روی کاغذی می‌نویسد «ژن، ژیان، ئازادی…» روی مبل کنارش، روزنامه‌ای افتاده با تیتر درشت «خطر در کمین است.» هنوز به کلمه آزادی نرسیده او با خنده و شوخی تیتر روزنامه را زیر لب تکرار می‌کند و می‌گوید: «اگر من را گرفتند، این را منتشر کن.»

می‌گوید، آن زمان فکر کرده که وقت عمل است و «با هیچ کپشن یا پستی این قضیه جمع نمی‌شود و مسئولیت من از روی دوشم برداشته نمی‌شود.»

حالا بعد از سه سال ترانه علیدوستی احساس آن روز را شرح می‌دهد؛ آن زمان با خودش فکر می‌کرد که یا آن «خیزش با شکست مواجه می‌شود یا پیروزی». او کاری با نتیجه نداشت و در هر دو صورت فکر می‌کرد «خودش را نمی‌بخشد، اگر کاری نکند.»

«جهان، ترانه می‌شود»

چند هفته بعد ترانه علیدوستی در اعتراض به اعدام محسن شکاری، یکی از معترضان دستگیر شده، جمله‌ای به نقل از نوید افکاری، کشتی‌گیر اعدام شده، نوشت: «سکوت شما یعنی حمایت از ظلم و ظالم» و زیر ‌آن اضافه کرد: «حالا بنشینید و منتظر عواقب این خونخواری باشید.»

ترانه می‌دانست که سراغش خواهند آمد. می‌گوید، سرانجام یک روز که جلوی خانه‌، داخل ماشین نشسته بود، او را می‌گیرند و بعد از گشتن خانه، پیش چشم دختر کوچکش، بازداشتش می‌کنند.

دلیل بازداشت، «اظهارنظرهای بدون استناد» و انتشار «مطالب تحریک‌آمیز برای حمایت از اغتشاشات خیابانی» اعلام شد.

در زندان انفرادی از پشت درهای سلول پای حرف زنان بسیاری نشست که روزها بود از خانواده‌شان بی‌خبر بودند؛ زنانی که وقتی فهمیدند طرف صحبت‌شان ترانه علیدوستی است، سعی کردند با خواندن «سرود زن»، ترانه‌ای که مهدی یراحی خوانده بود، خبر بازداشتش را به بقیه زندانیان برسانند: «به جای او، به قلب من بزن، جهان، ترانه می‌شود.»

ترانه علیدوستی می‌گوید، به کلمه «ترانه» که می‌رسیدند، فریاد می‌زدند تا به او روحیه بدهند.

ترانه هنگام بازجویی از تصمیمش دفاع کرد و توضیح داد که کشته شدن مهسا امینی در پس خشمی چهل ساله از گشت‌های ارشاد و بعد اعدام سریع محسن شکاری، جان مردم را به لب رسانده است. اما زمانی که از ناعدالتی در حق زنان گفت، از بریده شدن سر رومینا اشرفی به دست پدرش و آزادی پدر، بی‌اختیار گریست.

بازداشت ترانه علیدوستی اعتراض‌های گسترده جهانی به دنبال داشت که موجب شد بعد از حدود دو هفته و نیم، در ۱۴ دی ماه ۱۴۰۱ با گذاشتن وثیقه آزاد می‌شود.

ترانه، سابقه فعالیت‌های اعتراضی زنان بعد از انقلاب را یادآوری می‌کند؛ از اسفند ۱۳۵۷ که «مردان نه تنها به حمایت از زنان مخالف حجاب اجباری برنخاستند، بلکه با زنان برخورد هم کردند»، تا شهریور ۱۴۰۱ که «یک کشور برای دختری ۲۲ ساله به خیابان می‌آید و نمی‌تواند خشونت را تحمل کند. این، آن جامعه‌ای نیست که اسفند ۱۳۵۷ هزینه نمی‌داد. شاید باید همه این مسیر طی می‌شد تا به آن لحظه برسیم.»

«این، دیگر سینما نیست»

ستاره سینمای ایران هنوز از تصمیمش راضی است، قبول ندارد که از سینمای این کشور کنار گذاشته شده است و می‌گوید این نوع سینماگری دیگر برایش «موضوعیت ندارد.»

در فیلم، ترانه‌ علیدوستی را با پیراهن و شلوار و بدون حجاب در حال رانندگی می‌بینیم. می‌گوید با همین لباس در کافه می‌نشیند و با مردم سلفی می‌گیرد: «آنها مثل من هستند و من مثل آنها. بالاخره فهمیدم مردمی بودن یعنی چه. ارتباط برقرار شده و شدیدا با شهرتم احساس راحتی می‌کنم، چون حس می‌کنم مردم با من همدل هستند. وقتی مردم کامپلیمنت‌هایی (تعریف و تمجید) می‌دهند که دلم می‌خواهد و دوست دارم بچه‌ام در مورد من بشنود، خیلی احساس خوبی دارم.»

توضیح تصویر، ترانه علیدوستی سال ۱۳۸۰ با فیلم «من ترانه، ۱۵ سال دارم» بازیگری را شروع کرد

ترانه علیدوستی سال ۱۳۸۰ با فیلم «من ترانه، ۱۵ سال دارم» بازیگری را شروع کرده و بیش از دو دهه به گفته خودش در بهترین فیلم‌های سینمای ایران بازی کرده است.

فیلم‌های تحسین‌شده‌ای مانند: «برادران لیلا» ساخته سعید روستایی و «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی که جایزه اسکار گرفت و فیلم‌های مهم دیگری مثل «چهارشنبه‌سوری»، «درباره الی» و «اورکا»، بخشی از کارنامه پربار این بازیگر مطرح هستند.

از «هنرپیشه نبودن» ترسی ندارد و برای کنار گذاشتن سینما تاسف نمی‌خورد. او با اشاره به محدودیت‌های نمایش زنان در سینمای ایران می‌گوید: «وقتی زن، زندگی، آزادی اتفاق می‌افتد، اگر من زن ایرانی را به آن شکل نشان بدهم، دیگر شبیه جامعه نیستم. این دیگر سینما نیست. چیزی که از مردم عقب باشد، سینما نیست.»

اواخر مستند، ترانه با مایو در استخری در تهران شنا می‌کند و به دوربین لبخند می‌زند. صحنه‌ای که یادآور فیلم «اورکا»‌ است؛ در آن فیلم ترانه علیدوستی در نقش شناگری است که می‌خواهد رکورد گینس برای شنا در آب‌های آزاد را بشکند.

آن‌جا در نقش یک شناگر زن مجبور بوده با لباس شنا کند: «الان دیگر مورد قبول نیست. مردم خنده‌شان می‌گیرد. فیلم ساخته نشود، چه اشکالی دارد؟ چه عجله‌ای است؟ مگر چند سال است؟ از کل واقعه هنوز سه سال نگذشته است. ما باید تمام عادت‌های تصویری‌مان را در این نسل زیر و رو کنیم و سه سال زمان زیادی نیست.»

با وجود رعایت حجاب، این فیلم به کارگردانی سحر مصیبی، در سال ۱۴۰۰ اجازه نمایش پیدا نکرد.

«یک سال بیماری بی‌علاج»

دنیای ترانه علیدوستی کاملا تغییر کرده است. حالا ترجمه می‌کند و دنبال مسیری تازه برای کسب و کاری جدید است: «خودم را مجهز کردم که بتوانم بار روانی خیلی چیزها را تحمل کنم اما جایی سخت می‌شود که حسابش را نکرده‌ای.»

«من این مبارزه را در سلامت کامل انتخاب کردم. فکر نمی‌کردم با یک بیماری بسیار نادر فلج شوم. به خاطر یک اتفاقی که دست من نیست، دیگر مثل قبل قوی نیستم.»

بیماری ترانه که یک سال خانه‌نشینش کرد، نوعی بیماری خودایمنی است که در آن سلول‌های دفاعی به پوست بدن حمله می‌کنند: «از سر تا کف پا تمام پوست بدن از بین می‌رود.» او حتی نمی‌دانست که بعد از تغییر حالت آیا چهره قبلی‌اش را باز می‌یابد یا نه. یک سال کناره‌گیری کرد و خبری از ترانه علیدوستی پخش نشد تا زمانی که «موها درآمد و قیافه عادی شد.»

او می‌گوید: «در شرایط مریضی هیچ‌وقت خودم را نشان نداده بودم تا الان. این برای من یک ذره معذب‌کننده است اما می‌دانم این هم مرحله‌ای است که باید از آن عبور کنیم.»

ترانه علیدوستی حالا «بی‌نهایت احساس امنیت» می‌کند: «این حرف خیلی احمقانه است، می‌دانم. ولی هیچ چیز ندارم که مواظبش باشم و از کسی پنهان کنم یا هیچ چیز دیگری که از دست برود.»

«۲۲ سال در این سینما، بهترین فیلم‌ها را بازی کردم. دستاوردهای خوبی بود اما کافی است. ما هنوز هستیم. وجود داریم. ممنوع‌الکار بودن در وزارت ارشاد جمهوری اسلامی، اصلا معنای حذف ندارد؛ به هیچ‌وجه. این اراده من بوده که تا الان در خانه مخفی بنشینم و الان هم اراده من است که مخفی نباشم. هرچه بادا باد.»