انبوه بهانهها
ورزشگاه امام رضا یکی از معدود سازههای ورزشی پس از انقلاب است که حداقل از لحاظ ظاهری قابلتوجه مینماید. با این حال مشکل اصلی استادیوم امکاناتش نیست؛ بلکه اجازهای است که برای استفاده از آن صادر نمیشود! دیروز سرپرست اداره کل ورزش و جوانان خراسان رضوی مدعی شد از آنجا که انجام بازی فوتبال در ورزشگاه جدیدتر شهر باعث ایجاد ترافیک و بسته شدن معابر میشود، پیشنهاد دادهاند جدال استقلال و گلگهر در استادیوم ثامن برگزار شود. حیرتانگیز است؛ یعنی در سال ۱۳۹۶ که این مجموعه ورزشی افتتاح شد، دوستان فکر ترافیک اطراف آن را نکرده بودند؟ نکند ابتدا ورزشگاه وجود داشت و بعد شهر، حول آن ساخته شد که الان دیگر کاری از دست کسی برنمیآید؟
استادیومی که برای جایگزینی پیشنهاد شده، جایی است که ۲۰ سال قبل تیمهای لیگ برتری از بازی در آن اکراه داشتند و هنوز همان شکل ترسناک قدیمی را حفظ کرده. واقعیت اینجاست که مشکلات انجام بازی در مشهد، فراتر از بهانههای مندرآوری است و انگار هیچ ارادهای برای استفاده از ظرفیتی که مبلغ گزافی از بیتالمال بابت ساختش صرف شده، وجود ندارد. یک روز به بهانه حضور بانوان، بار دیگر اجازه ندادن نهادهای خاص، سپس کیفیت پایین زمین چمن و حالا هم که ترس از ترافیک احتمالی. مشهد سالهاست به دلیل همین سومدیریتها هیچ نمایندهای در سطح نخست رقابتهای باشگاهی کشور ندارد و حتی هرچند سال یک بار هم ورزشگاه امام رضا پذیرای هیچ مسابقه مهمی نیست. خب اگر قرار بود چنین شود، چرا آن جا را ساختید اصلا؟
خوب است که درگیر هستید!
در گیر و دار روزهایی که مدیران استقلال و پرسپولیس سر مسائل پیش پا افتاده و سطح پایین وارد بازی کودکانه کریخوانی شدهاند، مدعیانی مثل سپاهان و تراکتور در ورزشگاههای مجهز و روی چمن مطلوب، مشغول پذیرایی از رقبا هستند و حتی گلگهر هم بابت سردرگمی در انتخاب محل مسابقهاش با استقلال، به تیم بزرگ پایتخت کنایه میزند. سرخابیها در دو سال اخیر مدام در زمینهای بیکیفیت پایتخت خانه بهدوش بودهاند و نتوانستهاند از حمایت حداکثری طرفدارانشان بهرهمند شوند.
ولی لابد استوری و بیانیه صادر کردن علیه یکدیگر، ارزش بیشتری دارد تا اتحاد برای اتخاذ حق ابتداییشان برای بازی در یک استادیوم استاندارد. شاخصه یک رقابت برابر، همین است که استقلال و پرسپولیس نگران زمین بازیشان نباشند، اما آنقدر بر کوس این اختلافات بیارزش میکوبند تا رقبا از آنها فاصله بگیرند و دست آخر تحقیرشان کنند. به راستی از کوزه همان برون تراود که در اوست.








