طرح حسن روحانی برای جانشینی آیت‌الله خامنه‌ای

روحانی زوال رژیم را درک کرده و برخلاف خاتمی می‌کوشد از وحشت خود پلی برای عبور به فردای بدون خامنه‌ای بسازد

خلاصه خبر

حسن روحانی بدون شک از سید محمد خاتمی هوشمندتر است. محمد خاتمی می‌گوید: اگر رژیم سقوط کند ایران از دست می‌شود. روحانی اما بعد از جنگ ۱۲روزه با ناز و غمزه به غرب می‌گوید رژیم ما نمی‌تواند دوام داشته باشد، اما شما غربی‌ها می‌توانید با کم‌ترین هزینه آنچه را می‌خواهید با من حسن روحانی محقق سازید.

من این سخن را از روی تحلیل نمی‌گویم بلکه از یکی از اعضای کابینه سایه روحانی در جلسات هفتگی نقل می‌کنم.

روحانی آدم باهوشی است و یکی از مهم‌ترین دلایل ماندگاری‌اش همین هوش مردرندانه اوست. او در جمع یاران خمینی نه زیر عبای مطهری رفت و نه سرسپرده بهشتی شد؛ خامنه‌ای که اصلا کسی نبود تا زیر علمش سینه زند. او تشخیص داد بعد از خمینی آنکه قاپ او را دزدیده و از همه سو مورد اعتمادش است و احمد خمینی را هم در جیب دارد کسی نیست به جز شیخ علی‌اکبر هاشمی بهرمانی ملقب به رفسنجانی. از همان آغاز سر و دل به او سپرد.

در جلسات شورای انقلاب پشت در می‌نشست و انتظار می‌کشید. خیلی زود همراه و هم‌نفس هاشمی شد. در جریان عزل مرحوم بنی صدر بخشی از بازی به او واگذار شد. در جنگ هم خیلی زود وردست هاشمی شد و تا نیابت او در فرماندهی جنگ بالا رفت. بعد هم به شورای عالی امنیت ملی رفت و گاه در مجلس هم حاضر بود و حلال مشکلات، یک روز با عربستان و روز دیگر با انگلیس. به مدد لطف دکتر امین از اسکاتلند دکترا گرفت بی‌آنکه زبان بداند یا در بحث و فحصی به زبان اهل این ولایت شرکت کند.

در دوره دوم ریاست‌جمهوری هاشمی، وقتی نمکدان‌شکنی خامنه‌ای را دید، محتاط شد و کوشید در عین حفظ ارادت به شیخ علی‌اکبر، سید علی را هم دریابد. چنین شد که دو هفته یک بار در نماز بیت مشارکت کرد.

در بیرون از بیت رابطه‌ای بسیار دوستانه با برادران لاریجانی برقرار کرد. از دیرباز با ناطق نوری و محمدی گلپایگانی و علی‌اکبر ولایتی و حداد عادل رابطه‌ای بسیار دوستانه داشت. در عروسی پسر حداد و دختر خامنه‌ای در جمع میهمانان اندک و ازجمله خواص بود. وقتی بعد از مشورت با خامنه‌ای و قبل از آن با تشویق و تشجیع هاشمی نامزدی‌اش را برای ریاست‌جمهوری اعلام کرد، مطمئن بود که ریاستش قطعی است، اما وقتی خبردار شد که قالیباف با عینک ریبن و اونیفورم خلبانی و پوسترهای سه چهار متری در کوی و بازار و برزن و داشتن شماری از اهالی موثر قلم در جیب و امکانات مالی نامحدود برای تبلیغ، احتمال دارد از او پیشی گیرد، سراغ هاشمی رفت که قبلا از موجود دست‌ساخته خود یعنی ولی فقیه رودست خورده بود.

هاشمی حاضر نشد نزد خامنه‌ای برود اما همه امکاناتش را برای پیروزی او بسیج کرد، با این‌همه در روز انتخابات این خامنه‌ای بود که قبل از خاتمه شمارش آرا و اعلام رای نهایی به صدا و سیمایش دستور داد با تفاوت نمادین آرا روحانی را پیروز انتخابات معرفی کند. در عمل در گزینش وزرا هم روحانی امتثال امر کرد و صندلی‌های ویژه نامزدهای سید علی آقا را پر نکرد و به آقا و گزینه‌هایش لبیک گفت. اما روزی که هاشمی برای همیشه خاموش شد جهان روحانی تاریک شد.

قصه بر جام را خود او بسیار گفته است؛ رهبر شهد برجام را به کام او زهر هلاهل کرد و بعد هم مانع عملی شدن برجام ۲ شد. روحانی ریاست را از احمدی‌نژاد تحویل گرفت و به رئیسی تحویل داد. بعد از کشته شدن رئیسی گزینه پزشکیان برای روحانی مناسب‌ترین بود، به نوعی هم‌فکر بودند، تیم روحانی هم می‌توانست در چیدمان کابینه‌اش نقش مهمی داشته باشد.

روحانی دست ظریف را در دست پزشکیان گذاشت، اما به این وضعیت رضایت نداشت و همکاری ظریف و پزشکیان کوتاه شد.

در این میان جنگ ۱۲روزه و عریانی تندیس قدرتی که خامنه‌ای از خود و سپاهش ساخته بود و حتی مردم عادی هم به‌سادگی دریافتند، روحانی با سختی پذیرا شد. او باور کرده بود که سید علی با موشک‌هایش، پهپادهایش و از همه مهم‌تر نیابتی‌هایش، کم و بیش قدرت اول منطقه است و با ۱۷ سازمان اطلاعاتی‌اش بر همه رویدادها اشراف دارد و عبور از او و ولیعهدی که تدارک جانشینی‌اش را می‌چیند (یعنی مجتبی) ناممکن است.

اما بعد از جنگ ۱۲روزه حقیقت در چشم مردی که هشت سال رئیس‌جمهور بود، بیست سال در شورای امنیت ملی، چند دوره نماینده و نایب رئیس مجلس و عضو مجمع  تشخیص مصلحت نظام و آشنا به اسرار آشکار و نهان، آشکارتر شد.

روحانی زوال رژیم را با پوست و گوشت و چشم و دل درک کرد و، برخلاف خاتمی که هنوز نگران فردای خویش بعد از سرنگونی است، می‌کوشد از وحشت خود پلی برای عبور به فردای بدون خامنه‌ای بسازد. گمان می‌کند مردم کارنامه او را از خون‌های دهه شصت، تظاهرات کوی دانشگاه، که او خواستار اعدام همه تظاهرکنندگان شد، از روزهای خونین دی ۹۶، خیزش مردمی در اعتراض با بالا رفتن قیمت بنزین و آن‌همه کشتار و زندان در آبان ۹۸ پاک خواهند کرد و اسلام وعده‌ رحمانی او را پذیرا خواهند شد.

آیا گمان می‌کند فقط رنگ عمامه مشکل مردم است؟ حسین فریدون برادرش که در دوران سفارتش در مالزی با بسیاری از دیپلمات‌های غربی آشنا شده بود لابد این پیام برادر را به گوش تصمیم‌گیرندگان بزرگ در غرب و منطقه رسانده است؛ به دنبال که هستید، اخوی هم پایه‌گذار نظام است هم قادر به تغییر زیروروی نظام. اخوی می‌‌تواند مبشر آرامش و سازندگی و صلح باشد، نیابتی‌ها را رها کند، سر به زیر اندازد و با کمک نخبگان (لابد مثل آقای آشنا و محمود واعظی و اسحاق جهانگیری و...) جامعه نوینی بسازد.

نگاهی به بعضی از عبارات روحانی در ماه‌های اخیر آشکار می‌کند که او به دنبال چیست. او از وحدت و حاکمیت ملی می‌گوید، پیشنهاد تعامل سازنده با جهان می‌دهد و دوستی با همسایگان را ضرورتی استراتژیک می‌خواند. روحانی با تاکید بر نیاز به «تعامل سازنده با جهان» خود را یک «سیاستمدار و راهبری اهل راه‌حل» معرفی می‌کند که می‌تواند جایگزینی برای سیاست‌های فعلی باشد. 

به طور خلاصه می‌توان گفت سیاست حسن روحانی این است که ضربات و آسیب‌هایی را که در طول هشت سال ریاست‌جمهوری‌اش خورده است جبران کند و طرحی نو دراندازد.

 حسن روحانی در سخنان اخیرش مرتب به موضوع کارشکنی‌های صورت‌گرفته در دوران ریاست‌جمهوری‌اش اشاره می‌کند و مشخصا اتهاماتی را متوجه گروه‌هایی می‌کند که آنها را «تندرو» یا سوپرانقلابی می‌خواند.

از حقوق حقه مردم می‌گوید. به گفته او، تمامی اقدامات ناهنجار تندروها با هدف جلوگیری از اجرای توافق هسته‌ای برجام انجام شده است. برجام۲ که اگر امضا شده بود نه جنگی درمی‌گرفت، نه تحریمی در کار بود، نه ریال سقوط آزاد می‌کرد، و نه نرخ تورم به ۶۰ درصد می‌رسید. خلاصه ایران بهشت برین می‌شد و لابد برادران حزب‌الله و حوثی و همتایان عراقیشان در کنار جهاد اسلامی و حماس با پول‌های پس از رفع تحریم‌ها مشغول طراحی برای نابودی اسرائیل و شکست آمریکا می‌شدند.          

در شهر کوتوله‌های سیاسی که نزاعشان انگار تا روز سرنگونی ادامه دارد، البته روحانی در این جمع احساس سَروقدی می‌کند.

 رژيم ناتوان در برابر فشار خارجی و موجی از نارضايتی كه در چهار گوشه ايران به راه افتاده است و در بزنگاهی تاريخی قادر نیست از فردای ولایت فقیه بعد از فوت خامنه‌ای یا اعزامش توسط اسرائیل به خانه ابدی حداقل طرحی با مداد بکشد، این تنها روحانی است که خویش را در مقام رهبری فردای ایران گذاشته است.

روحانی می‌داند که فقط یک شخصیت ملی در دل و جان بسیاری از مردم خانه پدری جا و مکان ویژه‌ای دارد و او کسی نیست به جز شاهزاده رضا پهلوی. صدای صدها نخبه جامعه، استاد، وکیل، دانشجو و زنان آزاده و... را آقای حسن روحانی در مشهد و بر مزار خسرو علیکردی حتما شنیده است و آواهایی از این دست را در چهار سوی وطن دنبال کرده است.

او می‌داند اگر رژیم در یک خیزش عمومی سرنگون شود، خواست ملیون‌ها ایرانی شاهزاده رضا پهلوی خواهد بود. اما اگر خارجی، حال از هرنوع، گلوله آخر را شلیک کند روحانی این خیال را آویزه گوش و هوش کرده که راه برای او باز می‌شود. بدون کم‌ترین هزینه به ترکیب نظام هم دست زده نمی‌شود و همه چیز به آرامی صورت می‌پذیرد.

طرح روحانی آن طور که شنیده‌ام بر این محورها استوار است. مطابق اصل ۱۱۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی، پس از مرگ رهبر، مجلس خبرگان رهبری باید جانشین او را با حداقل دوسوم رای نمایندگان خود تعیین کند. در صورتی که به هر دلیل مجلس خبرگان نتواند جانشین رهبر قبلی را تعیین کند، «شورای موقت» سه‌نفره متشکل از رئیس‌جمهوری، رئیس قوه‌ قضائیه و یک نفر از فقهای شورای نگهبان به انتخاب مجمع تشخیص مصلحت، اداره‌ کشور را باید تا زمان انتخاب رهبر جدید به دست گیرند. رئیس‌جمهوری که از نگاه روحانی در خدمت اوست، رئیس قوه قضائیه محسنی اژه‌ای هم خریدنی است، می‌ماند یک نفر از اعضای شورای نگهبان به انتخاب مجمع تشخیص مصلحت نظام که صادق لاریجانی ریاست آن را برعهده دارد.

دو تن از اعضای شورای نگهبان روابط نزدیکی با روحانی دارند، مهدی شب‌زنده‌دار و محمدرضا مدرسی یزدی که از دوستان نزدیک صادق لاریجانی است و با روحانی نیز آشناست. ترکیب این شورا برای روحانی مطلوب است. او در خیال به این نتیجه رسیده که رهبری‌اش می‌تواند از سوی غرب پذیرفته شود. علی لاریجانی در این سناریو همراه روحانی است، همان گونه که اشاره شد، در کنار آرمان‌های فرزندان رشید وطن که آرزوی برپایی نظامی سکولار دموکرات ملی قائم بر تمامیت ارضی کشور را دارند، تن به حکم عمامه آنکادره هم نخواهد داد. بازیگران دیگری نیز در صحنه حضور دارند ولی کوتاه‌تر از روحانی‌اند.

صلای رهبری سر دادن کار رجال ولایت فقیه نیست. تصویر ی از مجلس خبرگان، شورای نگهبان، هیئت دولت، مجلس شورای اسلامی را پیش چشم بگیرید، آنگاه مثل من تردید نخواهید کرد که بار ببندید که هنگام رحیل است برای سید علی و همه اهل بیت، از خاتمی تا روحانی و محسنی اژه‌ای.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ