«افسانهی توسعهی فرهنگی» دکتر سریعالقلم
محمود سریعالقلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی
خلاصه خبر
متن کامل یادداشت سید محمد حسین راجی:متنی که تحت عنوان «۳۰ ویژگی برای کرهی جنوبی شدن» منتشر شده، بیش از آنکه یک تحلیل علمی باشد، یک «آرمانشهر خیالی» است که با واقعیتهای تاریخیِ کرهی جنوبی و علم اقتصاد تضاد جدی دارد؛ و بدتر از آن یک آدرس غلط جدی برای پیشرفت کشور است. در ادامه به سه دلیل اصلی، این دیدگاه را رد میکنیم:
۱. مغالطهی «تقدم فرهنگ بر توسعه»:
بزرگترین ایراد متن سریعالقلم این است که تصور میکند ویژگیهای فرهنگی (مثل نظم، وقتشناسی و راستگویی) «علت» توسعه هستند، در حالی که پروفسور ها-جون چانگ، اقتصاددان مطرح کره ای و مدیرگروه اقتصاد دانشگاه کمبریج؛ ثابت میکند اینها «معلول» توسعه هستند. به عنوان مثال چانگ در کتابش تعریف میکند که در قرن ۱۹، انگلیسیها آلمانیها را مردمی «احمق، کند و بینظم» میشناختند! همچنین مسافران غربی در اوایل قرن ۲۰، کرهایها را مردمی «تنبل، دزد و بیاراده» توصیف میکردند. تغییر رفتار زیر فشار ساختار: کرهایها زمانی منظم شدند که «ساختارهای صنعتی» آنها را مجبور به نظم کرد. وقتی شما از یک اقتصاد کشاورزی معیشتی به سمت کار در کارخانهای میروید که هر ثانیهاش با ماشینآلات تنظیم شده، ناچارید منظم شوید. پس این صنعتیشدن بود که کرهایها را منظم کرد، نه اینکه آنها اول منظم شدند و بعد صنعتی!
۲. نادیده گرفتن نقش حیاتی «دولتِ توسعهگرا» و سیاستهای حمایتی
سریعالقلم بهصورتی لیست را چیده که انگار همهچیز به «اخلاق فردی» مردم برمیگردد. اما کرهی جنوبی با «راستگویی ۹۰ درصد مردم» به اینجا نرسید، بلکه با مداخلات هوشمندانهی دولت رسید. اما واقعیت اقتصادی کره جنوبی چه بود؟ کرهی جنوبی با استفاده از سیاستهای حمایتی (Protectionism)، یارانههای دولتی برای صنایع استراتژیک و برخلاف توصیههای نهادهای بینالمللی توانست صنایع فولاد و خودروی خود را بسازد. در آن دوران، دولت حتی از خروج ارز برای خرید سیگار خارجی جلوگیری میکرد! اینها تصمیمات سیاسی-ساختاری بودند، نه توصیههای اخلاقی.
۳. تضاد آمارهای متن با واقعیتِ «سخت» کرهی جنوبی
آمارهایی مثل «۱۰۰ درصد مردم برای اعتبار کشورشان اهمیت قائلند» یا «۹۰ درصد به هرم مزلو میاندیشند»، با واقعیتهای اجتماعی امروز کره همخوانی ندارد: بحران سلامت روان: کرهی جنوبی بالاترین نرخ خودکشی را در میان کشورهای OECD دارد (حدود ۲۴ تا ۲۶ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر). این یعنی جامعه برخلاف ادعای متن، در آرامشِ «هرم مزلو» نیست، بلکه زیر فشار خردکنندهی رقابت است. نرخ باروری: کره جنوبی با نرخ باروری حدود ۰.۷، کمترین میزان در جهان را دارد. این نشاندهنده یک «انسداد اجتماعی» است؛ مردمی که از فرط فشار کاری و هزینهها، قید خانواده را زدهاند. فساد سیستمی: لیست سریعالقلم از پاکدستی میگوید، اما واقعیت این است که چندین رئیسجمهور کره جنوبی (مثل لی میونگ باک و پارک گون-هه) به جرم فساد مالی و سوءاستفاده از قدرت به زندان افتادند. این نشان میدهد که توسعه لزوماً به معنای «فرشتهخویی» ۹۰ درصد مردم نیست.
نتیجهگیری: چرا این متن باعث گمراهی در کشور میشود؟
تقلیل دادن توسعه به «فرهنگ عامه»، در واقع فرار از مسئولیتِ «اصلاح ساختارها» است. ها-جون چانگ به درستی میگوید:«اگر منتظر بمانیم تا فرهنگمان تغییر کند تا بعد به توسعه برسیم، باید قرنها صبر کنیم. اما اگر ساختارهای اقتصادی را تغییر دهیم، فرهنگ هم به دنبال آن تغییر خواهد کرد.»متن دکتر سریعالقلم، جای «علت» و «معلول» را عوض کرده است. کره جنوبی نه با «کتابخوانی» ثروتمند شد و نه با «راستگویی»؛ بلکه با مدیریت صحیح منابع، سیاستگذاری صنعتی جسورانه و ایجاد ساختارهای منظم در دو دهه حکومت ژنرال پارک چونگهی ثروتمند شد و سپس این ثروت و ساختار، فرهنگ آنها را بازتولید کرد. مسیری که البته بعد از ژنرال پارک ادامه پیدا نکرد و منتهی به بحران بدهی بزرگ سال ۱۹۹۷ و بازگشت مجدد به مدار وابستگی به ایالات متحده گردید.
15:42 - 4 دی 1404
نظرات کاربران








