موشک‌های ایران و سفر نتانیاهو به واشنگتن؛ زمینه یک درگیری تازه شکل می‌گیرد؟

منبع تصویر، Getty Images

    • نویسنده, سعید جعفری
    • شغل, روزنامه‌نگار

رسانه‌ها در اسرائيل، این روزها به صورت مداوم گزارش‌های متنوعی از خطرات برنامه موشکی ایران منتشر می‌کنند؛ مقالاتی که از تلاش جمهوری اسلامی برای بازسازی توان موشکی خود و نزدیک‌تر شدن خطر احتمالی از سوی تهران حکایت دارد.

این در حالی‌ است که تنها چند روز دیگر، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائيل، قرار است برای دیدار با رئيس‌جمهور آمریکا راهی این کشور شود. سفری که گفته می‌شود در آن، نخست‌وزیر اسرائيل تلاش خواهد کرد، موافقت دونالد ترامپ را برای یک برنامه حمله دوباره به ایران جلب کند.

تهدید موشکی ایران چقدر واقعی و جدی است؟

اما واقعا آن‌ طور که اسرائيلی‌ها ادعا می‌کنند، تهدید موشکی ایران نزدیک و فوری است و تحولی در بازسازی توان نظامی جمهوری اسلامی صورت گرفته است؟

در جریان جنگ ۱۲ روزه، هرچند ضربه به تاسیسات هسته‌ای و شخصیت‌های مرتبط با برنامه‌های نظامی ایران در اولویت بودند، اما حملات متعددی هم به پژوهشکده‌ها، آزمایشگاه‌ها، کارگاه‌ها و همچنین لانچرها و ورودی‌های انبارهای موشکی ایران صورت گرفت. در عین حال اما چندان در خصوص ضربه موثر به توان موشکی ایران صحبتی نشد و محور تحلیل‌ها، به آسیب‌ها بر تاسیسات هسته‌ای ایران متمرکز بود.

به این ترتیب، آیا می‌توان نتیجه گرفت که حملات اسرائيل هیچ ضربه‌ای به توان موشکی ایران وارد نکرده است؟ حمیدرضا عزیزی، متخصص مسائل خاورمیانه، می‌گوید: «هیچ گزارش معتبری از نابود کردن موشک‌های ایران در طول جنگ ۱۲ روزه منتشر نشده است. تنها بحث بر سر لانچرها و همچنین ورودی‌ها و خروجی‌های پایگاه‌های موشکی ایران بوده است.»

این کارشناس نظامی همچنین معتقد است که به دلیل انباشت قابل توجه مواد منفجره در شهرهای زیرزمینی موشکی ایران، هرگونه حمله به این مراکز می‌توانست انفجاری تولید کند که میزان قدرت آن با «یک زلزله‌ بزرگ» برابر باشد.

ضمن این که بیشتر موشک‌های جمهوری اسلامی در زیر زمین واقع شده‌اند و نابود کردن آنها به سادگی امکان‌پذیر نیست. توجه به این نکته نیز ضروری است که برخلاف تاسیسات هسته‌ای که آدرس مشخص و مکان‌های محدودی داشتند، انبارهای موشکی سپاه پاسداران تقریبا در تمام نقاط ایران پراکنده هستند و از بین بردن همه آنها، از نظر تکنیکی بسیار دشوار است.

آقای عزیزی که به صورت تخصصی روی سیاست خارجی منطقه‌ای جمهوری اسلامی تحقیق کرده، گفت: «این که ایران تا چه اندازه، توان موشکی خود را احیا کرده، یک بحث ثانویه است چرا که ضربات جدی به آن وارد نشد.»

«پرسش اصلی این است که تا چه اندازه توانسته توان موشکی خود را توسعه دهد. چرا که در طول جنگ متوجه شد همه موشک‌ها قابلیت ضربه‌زنی به اسرائيل را ندارند و تنها سری موشک‌هایی چون فتاح، که در روزهای پایانی جنگ استفاده شد، توانسته بود با ضریب موفقیت بالاتری به هدف اصابت کنند.»

حمیدرضا عزیزی در ادامه اشاره می‌کند که احتمالا مقام‌های نظامی ایران در این مدت تمرکز خود را روی توسعه این مدل موشک‌ها گذاشته‌اند و به سمت گسترش موشک‌هایی با سوخت جامد حرکت کرده‌اند.

موضوعی که شواهدی هم برای تایید آن وجود دارد. شبکه سی‌ان‌ان در آبان سال جاری در گزارشی از ارسال ۲ هزار تن پرکلرات سدیم از سوی چین به مقصد ایران خبر داده بود. ماده‌ای که برای تولید سوخت جامد برای موشک‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

پیام‌های ضد و نقیض ایران

مجموعه این‌ها، احتمالا اسرائيل را نگران کرده که ایران بتواند توان موشکی‌اش را گسترش دهد. همچنین انجام چیزی شبیه رزمایش موشکی روز دوشنبه اول دی ۱۴۰۴ در ایران که برخی رسانه‌ها آن‌ را تایید و برخی دیگر تکذیبش کردند، نمونه دیگری از این‌گونه اقدامات جمهوری اسلامی است که نشان می‌دهد طرف ایرانی به دنبال ارسال پیام به اسرائيل است؛ پیامی که از آمادگی تهران برای واکنش به دور تازه حملات طرف مقابل حکایت دارد.

در عین حال، برخی از کارشناسان نظامی، معتقدند از جمله تغییراتی که در نظام تصمیم‌گیری جمهوری اسلامی صورت گرفته، نوعی ارائه ابهام انتخابی در توان و رویکردها و برنامه‌های نظامی ایران است. اتفاقی که با گزارش‌های دوپهلو و متناقض در خصوص انجام آزمایش‌های موشکی تطابق دارد.

حمله پیش‌دستانه ایران به اسرائيل؟

پرسش دیگر این است که آیا، آن‌ طور که برخی از رسانه‌های اسرائيلی گزارش می‌کنند، ایران در تدارک انجام حمله‌ای پیش‌دستانه به اسرائيل است؟

دست‌کم تاریخ درگیری‌های دو طرف نشان می‌دهد، که طرف ایرانی در این مناقشات همواره رویکرد واکنشی داشته و هیچ‌گاه آغازگر نبوده است. ضمن اینکه، بعد از جنگ ۱۲ روزه، هنوز تهران نتوانسته، توان پدافندی به شدت آسیب‌دیده خود را ترمیم کند.

در نتیجه از منظر تکنیکی، بعید به نظر می‌رسد که بازیگری که هنوز از صدمات وارد شده به توان پدافندی خود رهایی نیافته، به سمت انجام حمله پیش‌دستانه برود.

نتانیاهو در آمریکا به دنبال چه خواهد بود؟

در چنین شرایطی و با فرض صحت آنچه گفته شد، رویکرد مقام‌های اسرائيلی در چه قالبی قابل تحلیل است؟ آیا واقعا آن طور که برخی از رسانه‌های اسرائيلی و آمریکایی می‌گویند، بنیامین نتانیاهو، در سفر خود به ایالات متحده، تلاش خواهد کرد که دونالد ترامپ را به انجام یک حمله نظامی دیگر به ایران راضی کند؟

آیا واقعا در شرایط کنونی، برنامه موشکی ایران، یک تهدید فوری برای امنیت اسرائيل محسوب می‌شود که برای از بین بردنش، بخواهد رئيس جمهور آمریکا را به انجام حمله‌ای دیگر به ایران ترغیب کند؟

حمیدرضا عزیزی با اشاره به اهمیت تغییر تفکر استراتژیک مقام‌های اسرائيلی بعد از ۷ اکتبر می‌گوید: «اسرائيل دیگر تفاوتی بین تهدید کوتاه و بلند مدت در نظر نمی‌گیرد. حتی تهدیدهای کوتاه مدت را هم جدی می‌گیرد و برای از بین بردن آن گام بر می‌دارند.»

«نمونه واضح آن سوریه است؛ مگر این کشور در حال حاضر تهدیدی برای اسرائيل محسوب می‌شود؟ اما ما شاهدیم که حملات به سوریه همچنان ادامه دارد، چرا که اسرائيلی‌ها نمی‌خواهند حتی به عنوان مثال تا ۳۰ سال دیگر هم تهدیدی از جانب سوریه متوجه‌شان باشد. به عبارت دیگر، مرز بین تهدید فوری و بلندمدت برای اسرائيل از بین رفته است.»

این کارشناس مسائل خاورمیانه معتقد است که مشابه چنین تفکری در قبال ایران هم وجود دارد: «اسرائيلی‌ها این‌ طور ماجرا را به تصویر می‌کشند که به عنوان مثال، ایران امروز موشک‌های خود را توسعه می‌دهد و آنها را مجهز به توان پرتاب سلاح هسته‌ای خواهد کرد و با توجه به خصومتی که بین دو طرف وجود دارد، در نهایت ساخت سلاح هسته‌ای را هم اجرایی خواهد کرد. در نتیجه باید همین امروز و این تهدید را در مراحل ابتدایی نابود کرد.»

نتانیاهو ترامپ را قانع می‌کند؟

منبع تصویر، Getty Images

اما نتانیاهو می‌تواند در سفر خود به آمریکا مجوز مد نظرش را دریافت کند؟

هرچند نخست‌وزیر اسرائيل موفق شد پیش از جنگ ۱۲ روزه، سطحی از همراهی و همکاری دولت ترامپ را در چنین عملیاتی جذب کند اما مجموعه‌ای از مولفه‌ها نشان می‌دهد که او این‌ بار کار دشوارتری خواهد داشت.

انتشار سند امنیت ملی جدید دولت آمریکا و پرداخت اندک آن به موضوع ایران، نشان می‌دهد، که دست‌کم فعلا از فوریت تهدید ایران برای دولت آمریکا کاسته شده است.

آقای ترامپ، به درست یا غلط، گفته است که برنامه هسته‌ای ایران نابود شده و در نتیجه، راضی کردن او برای انجام حمله‌ای دیگر به ایران مستلزم این است که تهدید جمهوری اسلامی برای امنیت ملی آمریکا، «بنیادین» ارزیابی شود.

از سوی دیگر، انتقادات از نقش‌آفرینی اسرائيل در سیاست خارجی آمریکا در میان جریان‌های حامی ترامپ که در عین حال، طرفدار انزواگرایی بیشتر آمریکا هستند، افزایش یافته است و البته انتقادات از سیاست‌های اسرائيل در میان برخی چهره‌های حلقه نزدیک به دونالد ترامپ نیز شدت گرفته است.

مسئله دیگر، اولویت مناقشه ونزوئلا برای کاخ سفید است؛ در هفته‌هایی که رئيس جمهور آمریکا بخش قابل توجهی از تمرکز خود را متوجه بحران ونزوئلا کرده است، تصور اینکه او حاضر شود، این کشور را در یک منازعه دیگر در خاورمیانه درگیر کند، قدری دور از انتظار است.

با این حال، به نظر می‌رسد، نتانیاهو با دستور کاری چند لایه به واشنگتن سفر می‌کند؛ از تلاش برای جلب مشارکت مستقیم در حمله به ایران گرفته تا کسب حمایت سیاسی و همکاری در مقابله با حملات موشکی احتمالی ایران.

در نهایت، این احتمال نیز مطرح است که همه گمانه‌زنی‌های اخیر درباره اهداف سفر نتانیاهو، پوششی برای دستیابی به اهداف دست‌یافتنی‌تری باشد؛ از جمله گرفتن چراغ سبز برای به تاخیر انداختن مرحله دوم آتش‌بس در غزه یا حتی دریافت مجوز ضمنی برای حمله‌ای تازه به حزب‌الله لبنان.