فیلترینگ در آمریکا و اروپا، نسخه «اینترنت آزاد» برای ایران

هم‌زمان با موج تازه قوانین محدودکننده فضای مجازی برای کودکان در اروپا و آمریکا، همان دولت‌ها با سیاست رسانه‌ای کاملاً متفاوت، میدان گسترده‌ای از شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌ای آزاد را به‌سوی ایران گشوده‌اند؛ تناقضی معنادار که پرسش‌های جدی درباره جنگ نرم و مهندسی فرهنگی ایجاد می‌کند.

این خبر حاوی محتوای صوتی یا تصویری است. برای جزییات بیشتر به منبع خبر مراجعه کنید
خلاصه خبر
گروه دیده‌بان غرب: در بهار و تابستان ۲۰۲۵، خبرهای متعددی از پایتخت‌های غربی منتشر شد که یک پیام مشترک داشت: «فضای مجازی برای کودکان خطرناک شده است». سوئیس رسماً بررسی ممنوعیت یا محدودسازی شبکه‌های اجتماعی برای کودکان را آغاز کرد. دولت بریتانیا، به‌گزارش BBC و The Guardian، امکان اعمال ممنوعیت استفاده نوجوانان زیر ۱۶ سال از شبکه‌های اجتماعی را «به سبک استرالیا» روی میز گذاشت. فرانسه از طرح ممنوعیت دسترسی زیر ۱۵ سال به شبکه‌های اجتماعی سخن گفت و در آمریکا، ایالت‌هایی مانند فلوریدا و یوتا قوانین سخت‌گیرانه‌تری برای سن دسترسی تصویب کردند.
محدودیت برای خودی‌هادر اتحادیه اروپا، بحث «سن دیجیتال» به یک کلیدواژه سیاسی تبدیل شده است. کمیسیون اروپا در اسناد رسمی مرتبط با «Digital Services Act» و «Digital Markets Act» بارها به ضرورت حفاظت از کودکان در برابر الگوریتم‌های اعتیادآور اشاره کرده است. طبق گزارش Politico Europe، چند کشور اروپایی به‌دنبال سازوکارهای احراز هویت سنی هستند که عملاً دسترسی آزاد کودکان به اینستاگرام، تیک‌تاک و اسنپ‌چت را محدود می‌کند.در آمریکا، موضوع حتی صریح‌تر است. گزارش‌های Reuters و New York Times نشان می‌دهد قانون‌گذاران آمریکایی شبکه‌های اجتماعی را متهم می‌کنند که «بحران سلامت روان نوجوانان» را تشدید کرده‌اند. سناتورهای هر دو حزب از طرح‌هایی مانند Kids Off Social Media Act حمایت کرده‌اند؛ طرحی که هدف آن ممنوعیت یا محدودیت شدید حضور کودکان در پلتفرم‌های اجتماعی است.پیام مشترک همه این اسناد روشن است: فضای مجازی رهاشده، برای کودکان و نوجوانان خطرناک است.
آزادی برای دیگرانهمین کشورها، در سیاست خارجی رسانه‌ای خود، رویکردی کاملاً معکوس دارند. شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان با بودجه‌های کلان دولتی یا شبه‌دولتی در اروپا و آمریکا فعالیت می‌کنند. گزارش‌های Ofcom در بریتانیا و اسناد مالی منتشرشده درباره برخی شبکه‌های فارسی‌زبان نشان می‌دهد این رسانه‌ها بدون هیچ‌گونه محدودیت سنی، محتوایی تولید و پخش می‌کنند که مستقیم یا غیرمستقیم سبک زندگی خاصی را ترویج می‌دهد.در حالی که در خود اروپا، شبکه‌های تلویزیونی موظف به رعایت نظام رده‌بندی سنی سخت‌گیرانه هستند، همان محتواها از طریق ماهواره، رایگان و بی‌فیلتر در اختیار خانواده‌های ایرانی قرار می‌گیرد. این تناقض، اتفاقی نیست.جنگ نرم با ابزار سرگرمیمفهوم «جنگ نرم» سال‌هاست در ادبیات سیاسی و رسانه‌ای مطرح است، اما اسناد غربی نیز به‌طور ضمنی آن را تأیید می‌کنند. گزارش‌های RAND Corporation و تحلیل‌های منتشرشده در Foreign Affairs بارها به نقش رسانه و شبکه‌های اجتماعی در «تغییر نگرش جوامع هدف» اشاره کرده‌اند.در این چارچوب، خانواده، زن و سبک زندگی، نقطه تمرکز اصلی است. محتوایی که در بسیاری از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان و پلتفرم‌های اجتماعی ترویج می‌شود، دقیقاً همان چیزی است که در خود غرب برای کودکان و نوجوانان «مضر» تشخیص داده شده؛ از عادی‌سازی روابط بی‌ثبات خانوادگی تا تضعیف نقش مادری و بازتعریف هویت زن خارج از بافت فرهنگی بومی.
تناقض حقوق بشریجالب آنکه همین دولت‌ها، محدودیت‌های داخلی خود را با ادبیات «حقوق کودک» توجیه می‌کنند. یونیسف در بیانیه‌های رسمی خود هشدار می‌دهد که کودکان باید از آسیب‌های فضای آنلاین محافظت شوند. اما این دغدغه، در مواجهه با کشورهای دیگر، ناگهان رنگ می‌بازد.اگر فضای مجازی بی‌قانون برای کودک سوئیسی یا فرانسوی خطرناک است، چرا برای کودک ایرانی بی‌خطر تلقی می‌شود؟ اگر الگوریتم‌های تیک‌تاک سلامت روان نوجوان آمریکایی را تهدید می‌کند، چرا همان الگوریتم‌ها بدون محدودیت در ایران فعال است؟رسانه به‌عنوان سلاحگزارش‌های NATO Strategic Communications Centre of Excellence به‌صراحت از «اطلاعات و رسانه» به‌عنوان ابزار قدرت نام می‌برند. در این نگاه، رسانه صرفاً وسیله اطلاع‌رسانی نیست؛ بلکه ابزار شکل‌دهی به ارزش‌هاست.شبکه‌های ماهواره‌ای و پلتفرم‌های اجتماعی فارسی‌زبان، بخشی از همین معادله‌اند. محتوایی که به‌نام سرگرمی، آزادی یا سبک زندگی مدرن عرضه می‌شود، در عمل به بازتعریف تدریجی فرهنگ و هویت منجر می‌شود؛ فرآیندی آرام، فرسایشی و بی‌سر و صدا.
خانواده در خط مقدمدر بسیاری از گزارش‌های داخلی غرب، خانواده به‌عنوان خط قرمز معرفی می‌شود. OECD در گزارش‌های اجتماعی خودبر نقش خانواده در ثبات جوامع تأکید دارد. با این حال، در محتوای صادرشده به ایران، خانواده اغلب به‌عنوان نهادی فرسوده، محدودکننده یا مانع پیشرفت تصویر می‌شود.زن ایرانی، در این روایت‌ها، نه به‌عنوان محور خانواده، بلکه به‌عنوان سوژه‌ای برای گسست از سنت‌ها بازنمایی می‌شود. این همان نقطه‌ای است که جنگ نرم، از سطح سیاست عبور کرده و به عمق زندگی روزمره می‌رسد.
سکوت معنادارنکته قابل‌توجه، سکوت نهادهای بین‌المللی در برابر این دوگانگی است. همان نهادهایی که درباره فیلترینگ یا قانون‌گذاری ایران بیانیه صادر می‌کنند، درباره صادرات آزاد محتوای بی‌ضابطه به ایران سکوت می‌کنند. این سکوت، خود یک پیام است.در نهایت وقتی اروپا و آمریکا برای کودکان خود دیوار می‌کشند و برای دیگران دروازه باز می‌کنند، نمی‌توان این وضعیت را صرفاً تناقض دانست. این یک سیاست است؛ سیاستی که رسانه را به ابزار نفوذ تبدیل می‌کند و فرهنگ را میدان اصلی رقابت می‌داند.ایران، با خانواده و هویت فرهنگی خاص خود، در مرکز این میدان قرار دارد. فهم این واقعیت، نخستین گام برای مواجهه آگاهانه با آن است؛ مواجهه‌ای که نه از سر انفعال، بلکه بر پایه شناخت دقیق بازی رسانه‌ای جهانی شکل می‌گیرد.
برای دنبال‌کردن تحلیل‌ها و گزارش‌های مرتبط با حوزه غرب‌شناسی، رسانه های معاند، پهلوی، اپوزیسیون و گروهک‌های ضدانقلاب به صفحه «دیده‌بان غرب» مراجعه کنید.
18:01 - 4 دی 1404
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ