تحقیقات همچنین نشان داده که این تبعیض درون خانواده، میتواند برای مدتها حتی پس از ورود به دوران جوانی، بر سلامت روان فرد تأثیر بگذارد.
با این وجود جامعهشناسان میگویند اندازهگیری میزان تبعیضی که والدین ممکن است میان فرزندانشان بگذارند، آسان نمیدانند.
جی. جیل سویتور، استاد جامعهشناسی دانشگاه پردو (ایالت ایندیانا) نیز هنگامی که از مادران برای شرکت در یک تحقیق بزرگ در این موضوع دعوت کرد، با این پاسخ روبرو شد که «هیچکس به سوالات شما پاسخ نمیدهد. والدین خوب این کار را نمیکنند».
بنابراین او و دیگر اعضای تیم تحقیق، پرسشهای غیرمستقیمی را مطرح کردند؛ از جمله اینکه برای کدام فرزندتان پول بیشتری خرج میکنید؟ با چه کسی از نظر عاطفی احساس نزدیکی بیشتری دارید؟ از چه کسی بیشتر ناامید میشوید؟
او در سال ۲۰۰۱ میلادی از بیش از ۵۰۰ مادر که هر کدام دستکم دو فرزند بزرگسال داشتند، برای انجام این تحقیق دعوت کرد. او حتی شروع به جمعآوری دادهها درباره تاثیرات طرفداری پدربزرگ و مادربزرگها از برخی فرزندان کرد.
نتایج شگفتانگیز این دادهها، میزان فراگیر بودن جانبداری والدین را نشان داد. تقریباً دو سوم والدین، یک فرزند ترجیحی داشتند و فرزندان مورد علاقه نیز معمولا دختران یا فرزندان کوچکتر بودند.
یک تحلیل بزرگ که اوایل امسال منتشر شد نیز نشان داد که در دوران کودکی، دختران بیشتر احتمال دارد که از توجهات ویژه والدین خود برخوردار شوند. البته تحقیقات جانبداری والدین، اغلب بر خانوادههایی با دو فرزند تمرکز داشته و فرزندان وسط را بار دیگر نادیده گرفته شده است.
دیگر اینکه، تنها عوامل سطحی مانند ترتیب تولد و جنسیت نیستند که تفاوت ایجاد میکنند. الکس جنسن، محقق دانشگاه بریگم یانگ (ایالت یوتا) و نویسنده این تحلیل میگوید که والدین تمایل دارند فرزندانی با ویژگیهای شخصیتی سازگار و وظیفهشناس را ترجیح دهند، به احتمال زیاد به این دلیل که تربیت آنها کمی آسانتر است.
جی. جیل سویتور، استاد جامعهشناسی دانشگاه پردو همچنین دریافت که در بزرگسالی، مهمترین عامل ایجاد چنین ترجیحی میان فرزندان، این بوده که آیا والدین و فرزندان ارزشهای مشابهی دارند، از جمله در مورد موضوعات مذهبی و سیاسی.
او در جریان تحقیقات خود دریافت عواملی که فرزندان بزرگسال فکر میکردند ممکن است جایگاه آنها را در خانواده بهبود بخشد (مانند دستاوردهای شغلی) یا باعث از دست رفتن این جایگاه شود (مانند اعتیاد یا دستگیری) تأثیر کمی بر پارتیبازی مادرانشان داشته است.
دکتر سویتور میگوید: «ما مادرانی داشتیم که هر هفته به ملاقات فرزندانشان در زندان میرفتند. آنها میگفتند: "من به جانی خیلی نزدیک هستم. این تقصیر او نبود. او پسر خوبی است."»
پیامدهای تبعیض میان فرزندان
در مطالعاتی که پیامدهای تبعیض بر سلامت روان را بررسی میکردند، یکی از سوالات مهم این بود که آیا کودکان رفتار نابرابر را درک میکنند یا خیر.
یک تحقیق نشان داد که والدین و کودکان بیش از نیمی از مواقع در مورد میزان رفتار متفاوت، اینکه چه کسی از این نابرابری سود میبرد و اینکه آیا این تفاوتها منصفانه تلقی میشوند، اختلاف نظر داشتند.
لوری کرامر از دانشگاه نورتایسترن (ایالت ماساچوست) و محقق روابط خانوادگی میگوید: «بخشی از مشکل این است که والدین بهندرت در مورد این موضوعات با فرزندانشان صحبت میکنند. در واقع همه ما در مورد آن فکر میکنیم اما هیچ کس درباره این چیزها صحبت نمیکند.»
از سنین بسیار پایین، کودکان نحوه برخورد والدنشان با خود و با خواهر و برادرهایشان را زیر نظر دارند. کسانی که احساس میکنند مورد تبعیض قرار گرفتهاند، بیشتر احتمال دارد که دچار اضطراب و افسردگی شوند و حتی در آینده روابط خانوادگی پرتنشی داشته باشند یا در نوجوانی رفتارهای پرخطری مانند نوشیدن الکل و سیگار کشیدن انجام دهند.
تفسیر دقیق این یافتهها دشوار است. از آنجا که مطالعات مربوط به تبعیض والدین متکی بر «مشاهده» است، محققان نمیتوانند تشخیص دهند که آیا این تبعیض باعث این اثرات منفی شده است یا اینکه مثلا کودکانی که مستعد بیماریهای روانی هستند، کمتر تمایل به چاپلوسی دارند.
دکتر کرامر معتقد است وقتی والدین با فرزندان خود متفاوت رفتار میکنند، باید دلیل آن را توضیح دهند. مثلا توضیح دهند که یک برادر به کمک بیشتری در انجام تکالیف نیاز دارد زیرا در مدرسه مشکل دارد. یا اینکه یک خواهر به لباس خواب جدید نیاز دارد زیرا لباس خواب قدیمیاش پاره شده است.
به نظر میرسد که اگر کودکی دلیل این اختلاف را بفهمد، بسیاری از اثرات منفی روانی و اجتماعی از بین میرود.
مورد علاقه بودن جنبههای منفی هم دارد؛ وقتی شکاف بین خواهران و برادران زیاد میشود، حتی آنکسی که از محبوبیت ویژه برخوردار است، از این وضعیت رنج میبرد.
سوزان برانژه، رئیس بخش آموزش و پرورش دانشگاه اوترخت هلند میگوید: « وقتی این تبعیضها در رفتار بسیار آشکار شود، کودکان برتریداده شده نیز ممکن است احساس گناه یا بیلیاقتی کنند. کودکان برابری و انصاف را در روابط دوست دارند.»
به نظر نمیرسد که خاطره تلخ رفتار متفاوت با گذشت زمان فراموش شود. زنی برای دکتر سویتور اعتراف کرد که پس از ۱۵ سال، هنوز هم اعتراف مادرش در بستر مرگ او را آزار میدهد: «من همیشه خواهرت را بیشتر دوست داشتهام.»
از نظر او، این واقعیت که تبعیض قائل شدن میان فرزندان چنین تأثیر عمیقی دارد، نباید تعجبآور باشد. زیرا «اینها دلبستگیهای بسیار عمیقی هستند که ما در تمام زندگی خود داریم. والدین، کسانی هستند که امیدوارید بیشتر از همه شما را دوست داشته باشند».









