[مصطفی داننده] مشهد؛ شهر ترافیک ممنوعیت‌ها و توقیف‌ها و نمی‌شودها

مشهد اگر قرار است استثنا باشد، شفاف بگویید. بگویید این شهر قواعد جداگانه دارد؛ بگویید بعضی چیزها این‌جا قرار نیست اتفاق بیفتد...

خلاصه خبر

مصطفی داننده - اطلاعات‌آنلاین| قرار بود بازی استقلال و گل‌گهر در ورزشگاه امام رضا (ع) مشهد برگزار شود. استقلال، به‌دلیل وضعیت نامناسب چمن ورزشگاه شهر قدس، به دنبال زمین بهتری بود و مشهد هم موافقت خود را برگزاری این بازی اعلام کرد. همه‌چیز ظاهرا مهیا بود؛ ورزشگاهی مدرن، استاندارد، با سابقه‌ی میزبانی. اما ناگهان شورای تأمین وارد می‌شود و می‌گوید «به دلیل ترافیک، اجازه‌ی برگزاری بازی را نمی‌دهیم»! همین یک جمله، اگر کمی با حافظه‌ی جمعی بازی کنیم، فرو می‌ریزد.

ورزشگاه امام رضا سال‌هاست که محل برگزاری مسابقات بوده؛ همین هفته پیش ابومسلم با بیش از ۲۰هزار نفر در ورزشگاه میزبان بوده، یادمان نرفته که چقدر جشن مذهبی که هیچ ربطی هم به فوتبال نداشته در این استادیوم برگزار شده است و حالا ترافیک؟ انگار این شهر تازه کشف شده؛ انگار خیابان‌های اطراف ورزشگاه یک‌شبه ساخته شده‌اند؛ انگار کسی هنگام جانمایی این مجموعه‌ی عظیم، حتی یک نقشه‌ی شهری جلویش نبوده.

سوال ساده است: اگر ترافیک مسئله بود، چرا اصلا آن‌جا ورزشگاه ساختید؟

ورزشگاه امام رضا وسط شهر ساخته شد. نه در حاشیه، نه با دسترسی ریلی و بزرگراهیِ طراحی‌شده، بلکه درست در دل بافت شهری. این تصمیم، یا حاصل بی‌فکری بوده یا بی‌اعتنایی به بدیهیات مدیریت شهری. هر دو حالت، امروز با یک جمله‌ی کلیشه‌ای به نام «نگرانی ترافیکی» لاپوشانی می‌شود.

اما مسئله فقط ترافیک نیست؛ همه می‌دانند. مشهد سال‌هاست قواعد خودش را دارد؛ نه فقط در فوتبال، که در کنسرت، رویدادهای فرهنگی، تجمع‌های عمومی. شهری که در آن بسیاری از چیزهایی که در بقیه‌ی کشور عادی است، «مسئله‌دار» تلقی می‌شود. شهری که هر تصمیم ساده، باید از فیلترهای غیررسمی و نانوشته عبور کند. یکی از این خطوط قرمز نانوشته، حضور زنان در ورزشگاه است؛ موضوعی که هر بار با یک اسم جدید پنهان می‌شود: یک‌بار امنیت، یک‌بار ترافیک، یک‌بار «مصلحت».

اگر واقعا قرار نیست در این ورزشگاه بازی برگزار شود، اگر هر مسابقه‌ی مهم قرار است به بهانه‌ای لغو یا منتقل شود، سوال دوم جدی‌تر است: پس چرا این ورزشگاه ساخته شد؟ برای عکس یادگاری؟ برای گزارش‌های افتتاحیه؟ برای این‌که بگوییم داریم اما استفاده نمی‌کنیم؟

ورزشگاه بدون مسابقه، مثل فرودگاه بدون پرواز است. هزینه شده، زمین خورده، شهر درگیر شده، اما در نهایت، «نمی‌شود». این «نمی‌شود» دقیقا همان چیزی است که مردم مشهد سال‌هاست با آن زندگی می‌کنند: نمی‌شود کنسرت برگزار کرد؛ نمی‌شود برخی بازی‌ها را میزبانی کرد؛ نمی‌شود جمعیت بزرگ را مدیریت کرد. اما جالب است: همه‌چیز را می‌شود ساخت!

این تناقض، آزاردهنده است. ساختن آزاد، استفاده ممنوع. وقتی می‌گویید ترافیک، یعنی از قبل فکر نکرده‌اید. وقتی می‌گویید امنیت، یعنی از قبل برنامه نداشته‌اید. و وقتی هر بار یک دلیل جدید می‌آورید، یعنی دلیل واقعی چیز دیگری است که نمی‌خواهید اسمش را بیاورید.

مسئله این نیست که شورای تامین اختیار ندارد؛ مسئله این است که تصمیم‌های کلانِ شهری و ورزشی نباید گروگان ملاحظات مبهم و سلیقه‌ای شود. نمی‌شود یک تیم لیگ برتری، یک سازمان ورزشی، و هزاران هوادار را معطل «امروز بله، فردا نه» کرد.

مشهد اگر قرار است استثنا باشد، شفاف بگویید؛ بگویید این شهر قواعد جداگانه دارد؛ بگویید بعضی چیزها این‌جا قرار نیست اتفاق بیفتد. اما اگر قرار است مثل بقیه‌ی کشور، زیر پرچم قانون واحد اداره شود، دیگر بهانه‌هایی مثل ترافیک، آن‌هم برای ورزشگاهی که سال‌هاست وجود دارد، خریدار ندارد.

مشکل استقلال و گل‌گهر نیست؛ مشکل یک بازی لغوشده نیست؛ مشکل این است که ما بلد نیستیم مسئولیت تصمیم‌هایمان را بپذیریم. اول می‌سازیم، بعد می‌گوییم نمی‌شود استفاده کرد؛ اول قول می‌دهیم، بعد بهانه می‌آوریم.

و در نهایت، مردم می‌مانند با این سوال ساده و بی‌پاسخ: ورزشگاهی که قرار نیست در آن بازی شود، اصلا چرا ساخته شد؟

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ