

هاآرتص: ایران در کانون تنشهای منطقهای و محاسبات سیاسی نتانیاهو قرار دارد
بر اساس تحلیلی که در این روزنامه اسرائیلی منتقد دولت منتشر شده، فضای امنیتی اسرائیل در هفتههای اخیر بار دیگر با برجسته شدن «خطر جنگ» در چند جبهه، از جمله ایران، ملتهب شده است. نویسنده گزارش تاکید میکند که هرچند دستاوردهای نظامی ارتش اسرائیل در ایران، لبنان و سوریه بهطور مکرر برجسته میشود، اما این اقدامات هنوز به یک چارچوب سیاسی باثبات منجر نشده و ریسکهای امنیتی همچنان پابرجاست.
در بخش مرتبط با ایران، این تحلیل میگوید ارتش اسرائیل ناچار است طرحهای حمله خود را با توجه به دو عامل بهروزرسانی کند: نخست، نبود هرگونه توافق سیاسی میان واشینگتن و تهران و دوم، اطلاعات تازه درباره تلاش ایران برای گسترش سریع زرادخانه موشکهای بالستیک. به نوشته هاآرتص، این وضعیت موجب شده ایران همچنان بهعنوان یک تهدید فعال و فوری در محاسبات نظامی اسرائیل باقی بماند.
نویسنده گزارش همچنین به همزمانی این تحولات با سفر برنامهریزیشده نخست وزیر اسرائیل به ایالات متحده و دیدار او با دونالد ترامپ اشاره میکند و مینویسد هرگونه تصمیم عملیاتی مهم، از جمله در قبال ایران، عملاً به نتایج این دیدار موکول شده است. در این چارچوب، اختلافنظرهای پنهان و آشکار میان نتانیاهو و دولت آمریکا نیز بهعنوان عاملی تأثیرگذار مطرح میشود.
به گزارش هاآرتص، برجسته شدن مداوم احتمال درگیری با ایران، علاوه بر ابعاد امنیتی، کارکرد سیاسی داخلی نیز دارد. نویسنده استدلال میکند که طرح مکرر سناریوهای جنگی، توجه افکار عمومی و رسانهها را از پروندهها و حاشیههای سیاسی داخلی دور میکند و همزمان به نتانیاهو امکان میدهد خود را تنها رهبر «واجد صلاحیت» برای مقابله با تهدیدهای بزرگ منطقهای معرفی کند؛ ادعایی که به گفته تحلیل، با وجود شکستهای پیشین همچنان در گفتمان او تکرار میشود.
در عین حال، این تحلیل تاکید میکند که نشانهای از تمایل جدی دولت آمریکا برای تشویق یک حمله نظامی تازه علیه ایران دیده نمیشود. به نوشته هاآرتص، واشینگتن در حال حاضر بیشتر به دنبال پیشبرد ابتکارهای سیاسی منطقهای است و ترجیح میدهد از تشدید درگیریهای نظامی گسترده جلوگیری کند.
جمعبندی این گزارش آن است که ایران، در کنار غزه و لبنان، به یکی از ستونهای اصلی فضای «هراس دائمی از جنگ» در سیاست اسرائیل تبدیل شده است؛ فضایی که اگرچه وعده «پیروزی کامل» را بارها تضعیف کرده، اما همچنان بهعنوان ابزاری مؤثر در مدیریت افکار عمومی و معادلات سیاسی داخلی مورد استفاده قرار میگیرد.









