راهآهن رضاشاه؛ به نام مردم ایران به کام انگلیس
یکی از مسائل مورد توجه در تاریخ معاصر ایران، احداث راهآهن در زمان رضاشاه است. نکتهای که کمتر به آن پرداخته شده، نقش بریتانیا در ایجاد این خط راهآهن و تعیین مسیر آن توسط انگلیسیها است.
خلاصه خبر
گروه فارس پلاس: پیش از آنکه رضاخان تبدیل به رضاشاه شود، ساخت راهآهن همواره در فکر ایرانیان وجود داشت؛ حتی اولین خط راهآهن نیز در زمان ناصرالدین شاه قاجار ـ پس از بازگشتش از سفر فرنگ ـ میان تهران و ری کشیده شد.
حتی در مجموع، تا قبل از پدید آمدن حکومت پهلوی در ایران، شش خط راهآهن در نقاط مختلف کشور بهوجود آمده بود؛ اما جدا از اینکه جریان رسانهای سلطنتطلب ادعا میکنند اولین راهآهن توسط رضاشاه بنیان نهاده شد، مسأله دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که کمتر مورد بحث واقع شده است.
و آن این است که اصلاً چرا این ریل قطار از شمال به جنوب کشور کشیده شد؟ و چرا مسیر شرق به غرب برای انجام این کار انتخاب نشد؟
شبکههای فارسیزبان مانند منوتو و بیبیسی فارسی ـ که بهطور مستقیم یا غیر مستقیم با بودجه دولتهای خارجی تأمین میشوند ـ درباره انتخاب مسیر شمال به جنوب برای احداث راهآهن در زمان رضاشاه ادعایی دارند که هنوز بهطور جدی مورد بررسی قرار نگرفته است.
بهعنوان مثال، شبکه منوتو در مستند «رضا شاه» مدعی است: «از زمان قاجار، نقشه خط آهنی که از شرق به غرب ـ گذرگاهی میان عراق به هند ـ عبور کند، مطرح بود و انگلیسیها هم آن را بهشدت میپسندیدند؛ اما نظر رضاشاه، درست برعکس خواسته بریتانیا بود».
۲ MB
درواقع شبکه منوتو با بیان این ادعا سعی دارد بگوید که رضاخان شخصیتی مستقل بوده و آنطور که براساس منابع تاریخی به دست میآید، به انگلیس وابسته نبوده است؛ اما نکته اصلی این است که این ادعا درباره انتخاب مسیر راهآهن شمال به جنوب، کاملاً در تضاد با حقایق تاریخی است.
در اینباره، خسرو معتضد، پژوهشگر تاریخ، میگوید: «مرحوم مرتضی قلیخان صنیعالدوله که اولین مهندس پلیتکنیک ایران بود، در کتاب «کلید نجات» نوشته که باید ایران راهآهن داشته باشد [و این راهآهن باید] از مرز غرب به مرز شرق برود که یک خط ارتباط بین آسیای مقدم غربی با آسیای جنوب شرقی باشد و به هندوستان برود؛ ولی نکته اینجاست که انگلیسها نمیخواستند! یعنی دولت انگلستان نمیگذاشت و راضی نبود که راهآهنی در ایران باشد که مرز عراق را به مرز هندوستان متصل کند».
۱ MB
جالب توجه است که سرهنگ «غلامرضا مصوّر رحمانی» استاد دانشگاه جنگ و دانشگاه افسری در زمان رضاشاه بود که تجربهٔ سالها خدمت نظامی خود را در کتاب «کهنهسرباز» ثبت کرده است. وی در این کتاب مینویسد: «در ایجاد راهآهن سراسری ایران، دفاع استراتژیکی هندوستان در قبال تعرض احتمالی روسها هدف اساسی بود. فکر و طرح آن را انگلیسها به رضاشاه مخلوع دادند. تمام تسهیلات مالی و بینالمللی را هم در اختیارش گذاردند... تا هر چه زودتر کار به نتیجه برسد و فکر آنها از لحاظ دفاع استراتژیکی هندوستان راحت شود». (کهنهسرباز، سرهنگ غلامرضا مصوّر رحمانی، صفحه ۸۰.)
همچنین، رامین کامران، جامعهشناس و تحلیلگر سیاسی مقیم فرانسه، میگوید: «آیا همه برنامههای دوره رضاشاهی از نظر فنی مورد تأیید هستند؟ بزرگترینِ این برنامهها، راهآهن است که از هیچکجا به هیچکجا کشیده شد! حرفی که آن زمان همه میزدند و مصدق هم یکی از آنها بود».
۳ MB
رامین کامران در ادامه عنوان میکند: «آن زمان میگفتند که راهآهن در ایران باید شرق به غرب باشد؛ برای اینکه ترانزیت داشته باشد و ما را به اروپا وصل کند. مسیر شمال به جنوب که برای ما استفاده تجاری ندارد».
گفتنی است که وی به نکته جالبی اشاره میکند که ادعای سلطنتطلبان درباره انتخاب مسیر راهآهن را زیر سؤال میبرد: «موضوع دیگری که امروز فراموش شده و نمیگویند، این است که قبل از اینکه رضاشاه بخوان این کار را انجام بدهد، دولت انگلستان خودش پیشنهاد کرده بود که با خرج خودش در ایران یک راهآهن احداث کند. چراکه در آسیای مرکزی با روسها رقابت داشت و میخواست یک راهآهن استراتژیک ایجاد کند؛ حتی حاضر بود خرجش را هم بدهد!».
در مجموع، شواهد تاریخی و اظهارنظرهای مستندِ پژوهشگران نشان میدهد که احداث راهآهن شمال ـ جنوب در دوره رضاشاه را نمیتوان صرفاً یک پروژه ملی و مستقل دانست؛ چراکه انتخاب این مسیر، برخلاف نیازهای واقعی اقتصادی ایران و از طرفی دیگر، براساس سیاستهای بریتانیا ـ بهویژه تأمین امنیت هند در برابر روسیه ـ صورت گرفته بود.
اما امروزه، میبینیم که رسانههای وابسته به انگلیس و یا دیگر دولتهای خارجی، این پروژه را بهعنوان آرزوی دیرینه ایرانیان عرضه میکنند.
جالب توجه است که سرهنگ غلامرضا مصوّر رحمانی، در بخشی از کتاب خود نوشته: «تبلیغات بسیار ماهرانه استعمار در عین حال انجام آن طرح استعماری را بهصورت عملی ساختن یکی از آرزوهای ملّی ایرانیان وانمود کرد؛ تا همکاری صمیمانه ایرانیان در اجرای آن طرح جلب شود. این در واقع به سخره گرفتن هوش سیاسی ملت ایران بود». (کهنهسرباز، غلامرضا مصوّر رحمانی، صفحه ۸۱.)
همچنین «محمدقلی مجد» مدرّس مرکز خاورمیانۀ دانشگاه پنسیلوانیا، در کتاب «رضاشاه و بریتانیا» مینویسد: «هارت [وزیرمختار آمریکا در ایران] در ادامۀ گزارشش اعتراف میکند که همۀ به اصلاح پیشرفتهایی که در دوران حکومت رضاشاه از آن سخن میرود، نمایی ظاهری و افسانهای است که ماهرانه به دست انگلیسیها ساخته شده است». (محمدقلی مجد، رضاشاه و بریتانیا، صفحه ۱۷۸.)
با دنبال کردن صفحه فارس پلاس، از بهروزترین تحلیلها در حوزه سیاست داخلی و خارجی باخبر شوید.
13:07 - 5 دی 1404
نظرات کاربران









