چوب امدادی از دست چه کسی بر زمین افتاد؟
مسابقات دو امدادی را دیدهاید؟ یکی از دوندگان هر تیم چوبی را به دست دارد و مسیری تعیینشده را میدود تا چوب را به نفر بعدی برساند و این نفر بعدی چوب را میگیرد و مسیر را ادامه میدهد تا به دونده بعد از خود برسد و چوب را به او تحویل دهد.
مسابقات دو امدادی را دیدهاید؟ یکی از دوندگان هر تیم چوبی را به دست دارد و مسیری تعیینشده را میدود تا چوب را به نفر بعدی برساند و این نفر بعدی چوب را میگیرد و مسیر را ادامه میدهد تا به دونده بعد از خود برسد و چوب را به او تحویل دهد. یک مسابقه تیمی که موفقیت در آن به عوامل متعددی بستگی دارد؛ سرعت هر دونده، رساندن چوب امدادی از یکی به دیگری، هماهنگی تیمهای دیگر، زمانبندی دست به دست کردن چوب و خیلی عوامل دیگر. حالا فکر کنید در تیمی هستید و نفر قبلی به هر دلیلی در انتقال این چوب اشتباه یا غفلت میکند یا هر چیز دیگر و موقع انتقال، چوب بر زمین بیفتد؛ کار تمام است و کل تیم از مسابقه حذف میشود. برای من، تصویری که از دست به دست شدن قدرت اجرائی در کشورمان ایجاد میشود، همین دست به دست شدن چوب امدادی در چنین مسابقهای است. حالا مسابقه فوتبال را تصور کنید. در مسابقه فوتبال، یک پاس اشتباه ممکن است سبب شود که تیم حریف به شما گل بزند ولی پس از خوردن گل، شما فرصت دارید که تلاش کنید تا گل خورده را جبران کنید و حتی در پایان برنده شوید، ولی در مسابقه دو امدادی چنین نیست. چوب که از دستتان بیفتد یا اگر موقع دویدن هرکدام از دوندگان تیم، پایتان از خطکشی آنطرف برود و حتی به اندازه نوک کفش پایتان وارد مسیر رقبا شود، کل تیم از مسابقه حذف میشود و فرصتی برای جبران وجود ندارد. در سیاست هم گاهی همینطور است. گاهی مثل بازی فوتبال است که اگر گل هم بخورید، فرصت جبران دارید و گاهی مثل دو امدادی است که چوب به دستتان نمیرسد، یا بد میرسد، یا هر چیز دیگر و بازی را میبازید و کلا حذف میشوید.
هفته گذشته جناب رئیسجمهور پرهیز را شکست. ایشان از همان ابتدای استقرار در پاستور، با خود و دیگران عهد بسته بود و تا هفته پیش به هر سختی، بر عهد خود استوار مانده بود. جناب پزشکیان عهد کرده بود در مسیر انجام کارها، دشواری امور را به گردن آنانی که پیش از او در این مقام بودهاند نیندازد و بدون گِلهگزاری کارش را انجام دهد و برای همین هم تا هفته گذشته، با همه سختیها بر عهد خود پایدار ماند هرچند این اواخر، غُر هم میزد و البته قصدش این بود که با وفاق درونساختاری، به کمک همانهایی که شاید چوب را بد به او رسانده بودند یا حتی به او نرسانده بودند، مسابقه را ادامه دهد، با این تصور که این یک مسابقه فوتبال است و همه تیم با هم در برد و باخت شریکاند و اگر مثلا یک بازیکن اشتباه کرد، همتیمیها تلاش میکنند تا اشتباه او را جبران کنند و اگر گلی وارد دروازه شد، چون این تیم است که گل خورده، همه تیم با هم تلاش میکنند که گل خورده را جبران کنند. اما یکسالو نیم گذشت و بهمرور، جناب رئیسجمهور متوجه شد که انگار داستان چیز دیگری است. انگار یکسری لیدر روی سکوها نشستهاند و دارند تماشاگران را هدایت و تهییج میکنند که فقط یکی از بازیکنان درون زمین را فحش دهند و بد بازیکردن تیم را فقط به گردن یک بازیکن بیندازند و از قضای روزگار، آن تکبازیکن، خود او، یعنی جناب پزشکیان است.
آیا جناب پزشکیان در این بازی فوتبال بد بازی کرده؟ شواهد بسیاری هست که قطعا جاهایی بد بازی کرده، ولی تنها او نیست که بد بازی کرده، همتیمیهای وفاق او نیز بد بازی کردهاند و بیاغراق، بدتر از او بد بازی کردهاند و حتی بعضی از همتیمیهای وفاق در این مدت، پاس گل به تیم حریف دادهاند و اینجاست که بعد از یکسالو نیم، وقتی از روی سکوها، فقط به ایشان است که حمله و فحاشی میکنند و شعار میدهند «مسعود برو بیرون، مسعود برو بیرون» طاقت رئیسجمهور طاق میشود و میگوید «آیا بیآبی را ما آورده بودیم؟ مشکل آب، مشکل برق، مشکل گاز، مشکل پول، مشکل تورم، مشکل خارجی، تازه اتفاق افتاده بود که گفتید چه شد؟...» و در ادامه معاون خود را به تلویزیون میفرستد و جناب «قائمپناه» که از جناب پزشکیان، رودربایستی کمتری دارد، یک اشاره کوچک میکند که دولت چهاردهم چه چیزی از دولت سیزدهم تحویل گرفته است.
و مسئله همین است. آن روز که دولت چهاردهم بر سر کار آمد، منتفعین دولت سیزدهم در بوق و کرنا کردند که پزشکیان «اسب زینکرده» تحویل گرفته و باید بتازد. همان موقع در همین روزنامه «شرق» یادداشتی به این مضمون نوشتم و گفتم دولت چهاردهم و شخص پزشکیان موظف است که در همین آغاز به کار گزارشی جامع و دقیق تهیه و به مردم ارائه کند که چگونه اسبی را به او سپردهاند و متأسفانه جناب رئیسجمهور چون وفاق را خیلی جدی گرفته بود و حیا به خرج میداد، چنین نکرد. بسیاری دیگر از اصلاحطلبان نیز انتشار چنین گزارشی را پیشنهاد دادند و از سوی جناب پزشکیان مورد قبول واقع نشد و حالا که معلوم شده انگار قصد همین بوده که یک نفر پیدا شود تا تمام تقصیرات را به گردن او بیندازند و چوب امدادیای را که بر زمین افتاده، تقصیر او بدانند و تازه جناب پزشکیان متوجه شده که داستان چیست و حالا هرچند دیر شده، ولی شاید هنوز کمی فرصت باشد که ایشان آن گزارش لازم، از آنچه از دولت سیزدهم تحویل گرفته را به مردم گزارش دهد، یک گزارش جامع از اینکه کشور در چه وضعیتی بوده است.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.









