بحران بی‌آبی ایران؛ اسلاوی ژیژک: کمونیسم تنها راه چاره است

«ژاپن تایمز» در مطلبی به قلم اسلاوی ژیژک، نظریه‌پرداز، جامعه‌شناس و فیلسوف سرشناس اسلوونیایی که شرح کامل ‌آن را در این گزارش می‌خوانید به بحران رو به وخامت آب در ایران پرداخته و از زبان استاد فلسفه مدرسه تحصیلات تکمیلی اروپا هشدار‌هایی جدی را مطرح کرده است.

خلاصه خبر

نویسنده در ابتدای مقاله خود این سوال را مطرح می‌کند که «در جهان امروز، تضاد‌ها، خصومت‌ها و مبارزات ما برای بقا در کجا به هم می‌رسند؟ و آیا نقطه واحدی وجود دارد که بتوان آن را نماد وضعیت بحرانی و جهان‌شمول کنونی برشمرد؟»

ژیژاک سپس در پاسخ به بخش پایانی سوال خود می‌نویسد: «این نقطه غزه، اوکراین، سودان یا مراکز کلاه‌برداری سایبری در شمال میانمار نیست؛ بلکه 'تهران' است.»

به نوشته نویسنده، پایتخت ایران در حال شمارش معکوس برای رسیدن به «روز صفر» است؛ روزی که ذخایر آب آن به کلی تمام خواهد شد و دیگر آبی برای مصرف نخواهد داشت.

او سپس هشدار می‌دهد که تهران در این وضعیت تنها نیست. بخش بزرگی از ایران با سرعت به سوی «ورشکستگی آبی» پیش می‌رود؛ وضعیتی که در آن تقاضا برای آب از منابع طبیعی تامین آن فراتر خواهد رفت.

جامعه‌شناس اسلوونیایی سپس به صحبت‌های اخیر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران اشاره می‌کند که از انتقال پایتخت و احتمال دستور تخلیه جمعیت (نزدیک به ۱۰ میلیون نفر) سخن گفته بود.

او می‌نویسد: این بحران بازتابی از چندین عامل از جمله خشکسالی شدید شش‌ساله است. حتی در فصول بارانی، ایران تقریباً هیچ بارشی دریافت نکرده است. افزون بر این، کشاورزیِ آب‌بر و یارانه‌های گسترده آب و انرژی، موجب برداشت مفرط از سفره‌های زیرزمینی و خشک شدن منابع آب‌های زیرزمینی کشور شده است.

سپس نوبت به تمرکز فعالیت‌های اقتصادی و اشتغال در مراکز عمده شهری، به‌ویژه تهران می‌رسد که فشار بر منابع آب را دوچندان کرده است. از دست رفتن آب‌های زیرزمینی چنان شدید بوده که بخش‌هایی از پایتخت در حال فرونشست است. حتی اگر باران‌ها بازگردند، نسبت به گذشته آب کمتری به صورت زیرزمینی ذخیره خواهد شد، زیرا فضای فیزیکی برای ذخیره آن (به دلیل فرونشست زمین) از بین رفته است.

به ادعای اسلاوی ژیژک، از آنجا که این فرونشست زمین به صورت یکنواخت رخ نمی‌دهد، کل سیستم آب و فاضلاب تهران در معرض تهدید و فروپاشی قرار گرفته است. گاز از شکاف‌ها و لوله‌های شکسته زیرزمینی به فضا نشت می‌کند.

نویسنده می‌افزاید: رهبران ایران دهه‌هاست که از این مشکل آگاهند اما همواره هرگونه تلاش جدی برای مقابله با آن را به تعویق انداخته‌اند. در عوض، رژیم منابع خود را به برنامه هسته‌ای، نیروهای نیابتی خارجی مانند حماس، حوثی‌ها و حزب‌الله، و تولیدات نظامی اختصاص داده تا نیروهای مسلح را مجهز نگه دارد و پهپادهایی بسازد که روسیه از آن‌ها برای بمباران شهرهای اوکراین استفاده ‌کند.

مافیای آب و احتمال «مداخله بشردوستانه» غرب

این جامعه شناس اسلوونیایی سپس در مقاله خود مدعی می‌شود که همزمان به اوج‌گرفتن بحران زیست محیطی در ایران، سپاه پاسداران «مافیای آب» تشکیل داده است.

به نوشته ژیژک، دریاچه‌ها و رودخانه‌هایی که هزاران سال دوام آورده بودند، در حال خشک شدن هستند تا آب برای آنهایی که توان پرداخت هزینه‌اش را دارد، تأمین شود.

وی سپس مدعی می‌شود که یک خانوار متوسط در تهران ۱۰ درصد از درآمد خود را صرف آب می‌کند و بسیاری از مردم در حالی که رژیم مستقیماً از این بحران سود می‌برد، از حمام و سایر امکانات بهداشتی اولیه محروم مانده‌اند.

اما چرا مسئله‌ای قدیمی و شناخته‌شده ناگهان به تیتر خبرهای جهانی تبدیل شده است؟ آیا غرب درصدد فراهم کردن مقدمات حمله‌ای دیگر به ایران (این بار با پوشش «مداخله‌ٔ بشردوستانه») است؟ بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، پیشاپیش از این وضعیت بهره‌برداری سیاسی کرده و خطاب به ایرانیان گفته است اگر علیه رژیم قیام کنند، اسرائیل کارشناسان خود را برای حل بحران آب به ایران خواهد فرستاد.

دعای باران و بارور کردن ابرها

در مقابل، حاکمیت ایران به‌جای سیاست‌های علمی و مؤثر، به دعاهای جمعی برای باران متوسل شده و استراتژی مشکوکِ پاشیدن حجم زیادی از نمک‌های شیمیایی در جوّ را در پیش گرفته است. اما چنین روش‌هایی برای «بارورسازی ابرها» نه تنها تضمینی برای بارش نیست، بلکه می‌تواند پوشش گیاهی را تهدید به نابودی و تنفس را دشوارتر کند. نتیجه آن است که مردم هرچه بیشتر ترجیح می‌دهند در خانه بمانند و شیرازه جامعه ایران نیز در حال از هم گسستن است.

در خصوص طرح انتقال پایتخت، اظهارات پزشکیان نسبتاً مبهم بوده است. آیا منظور او انتقال دستگاه اداری دولت است یا جابه‌جایی کل جمعیت؟ اگر گزینه‌ٔ دوم مد نظر باشد، چنین اقدامی سال‌ها به طول خواهد انجامید و بار مالی سنگینی بر دولت تحمیل خواهد کرد، بی‌آنکه ریشه‌ٔ بحران را درمان کند.

جای تعجب نیست که ده‌ها هزار نفر در تهران دچار بهت و وحشت شده‌اند. بزرگراه‌های شمال شهر مملو از خودروهایی است که سعی دارند خود را به منطقه ساحلی دریای خزر برسانند، جایی که شاید هنوز آب کافی وجود داشته باشد. اما اگر این هزاران پناهجو به میلیون‌ها نفر تبدیل شوند چه اتفاقی می‌افتد؟ مقصد نخست آشکارا ترکیه خواهد بود، سپس اروپا؛ اما کشورهای ثروتمند عربی در منطقه خلیج فارس چطور؟ چرا از این همسایگان ایران انتظار نمی‌رود کمک بیشتری کنند؟

اگرچه بحران آب ایران نتیجه‌ٔ آمیزه‌ای از عوامل طبیعی و خطاهای سیاست‌گذاری است، اما ایران تنها کشور گرفتار در چنین وضعیتی نیست. افغانستان هم‌اکنون پروژه‌های گسترده‌ٔ آبیاری برای انتقال آب به کابل را اجرا می‌کند و آن کشور نیز به‌سوی ورشکستگی آبی پیش می‌رود. این نوع پروژه‌ها بدون مناقشه نیستند، زیرا بر منابع آبی کشورهای همسایه اثر می‌گذارند. به همین دلیل مصر که بقای آن به رود نیل وابسته است، به‌شدت با طرح‌های سدسازی اتیوپی مخالفت می‌کند.

اعلام «وضعیت اضطراری» در مقیاس وسیع

نویسنده در پاسخ به این پرسش که «حال چه باید کرد؟» می‌نویسد: اگرچه من پیشنهاد عملی مشخصی ندارم، اما راه‌حل کلی روشن به نظر می‌رسد: جهان به نوعی از «کمونیسم» نیاز خواهد داشت. منظور من چیزی شبیه به «سوسیالیسم واقعاً موجود» در قرن بیستم نیست، بلکه چیزی آشکارتر و ابتدایی‌تر است.

نه دولت‌های اقتدارگرا، نه دموکراسی‌های چندحزبی و نه خودسازمان‌دهی‌های مردمی (Grassroots)، هیچ‌کدام به تنهایی نمی‌توانند به مشکلاتی نظیر آنچه ایران با آن روبروست رسیدگی کنند. هنگامی که تمدن انسانی در برابر تهدید نابودی قرار می‌گیرد، تنها گزینه، اعلام «وضعیت اضطراری» در مقیاس وسیع است؛ چیزی که دلالت بر یک وضعیت دوفاکتوی جنگی دارد، نه جنگ علیه کشوری دیگر، بلکه علیه همان نیروهایی در درون کشور که مسبب بحران‌اند.

وضعیت اضطراری نباید بازارها را ملغی کند و یا به ملی‌سازی کامل منجر شود؛ بلکه باید کنترل عمومی بر آن بخش‌هایی از حوزه‌های زندگی اجتماعی اعمال گردد که مستقیما با بحران در ارتباط هستند. در این مورد خاص، این به معنای کنترل توزیع آب است. «مافیای آب» در ایران باید فوراً برچیده شود.

اسلاوی ژیژک در انتها تاکید می‌کند که برای جلوگیری از پیشرفت بحران، قدرت دولتی که می‌تواند سریع‌ترین اقدام کند باید با اقدامات همبستگی سازمان‌یافته محلی و همچنین اشکال بسیار قوی‌تری از همکاری بین‌المللی همراه شود.

او سپس مقاله خود را اینگونه به پایان می‌برد: آیا این دیدگاه آرمان‌‌گرایانه است؟ به هیچ وجه. توهم یا آرمان‌‌گرایی واقعی شاید این باور باشد که ما می‌توانیم بدون چنین اقداماتی به بقا ادامه دهیم.

یورونیوز فارسی را در ایکس دنبال کنید

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ