ایسنا: شما ۱۱ سال قبل به بهانه اکران فیلم «مزارشریف» به ایسنا آمدید و حالا این بار به بهانه سالگرد تاسیس ایسنا. اما در این ۱۱ سال هیچ فیلمی نساختید. چرا اینقدر از فضای تولید دور شدهاید؟
واقعیت این است که دل خودم هم تنگ شده و به لحاظ عاطفی و حتی اقتصادی از بابت این فاصله صدمه جدی میخورم چون شغل من تهیهکنندگی است و کار دیگری به لحاظ گذران معیشت و زندگی نداشتهام اما زمانی که به خانه سینما رفتم، یک عهد شخصی با خودم بستم که در دوران مسئولیتم در خانه سینما کار حرفهای خود را انجام ندهم. این را کسی از من نخواسته بود و مانع حقوقی هم وجود نداشت؛ دوستان دیگرم در مقام کارگردان و تهیهکننده، پیش از من با وجود این مسئولیت کار خود را انجام میدادند ولی من بنا به یک تصمیم کاملا شخصی و بخاطر اینکه ممکن بود تناسبات کاری شکل دیگری پیدا کند اینطور عمل کردم، ضمن اینکه تصورم براین بود که مثل خیلی از دورهها، مدیریت در خانه سینما دو یا دو سال و نیم ادامه مییابد و بعد برمیگردم به کار خودم، اما متاسفانه این زمان طولانی شد. در آن دوران ما با مجموعهای از وقایع اجتماعی روبرو شدیم و بعد از آن نیز مسئولیتهای صنفی در قالبهای دیگر ادامه پیدا کرد. وقتی هم فرصت انجام کار فراهم شد، دو سه فیلمنامه خوب داشتیم، یک سریال بر اساس یکی از مهمترین رمانهای ایران نگارش شد و در مقدمات تولید کاری بودیم که ، ماجرای جشنواره فجر پیش آمد. فعلا به نظر میرسد هُمای امرِ تولید از روی دوش من پرواز کرده و خدا را شکر که روی دوش دیگر همکارانم نشسته است.
درباره خانه سینما این را باید بگویم که من از سال ۱۳۷۵ در مدلهای مختلف در خانه سینما فعال بودم و علاوه بر امر فیلمسازی، بیشتر فعال صنفی بودم که هنوز هم آن را ادامه میدهم چرا که معتقدم حلقه گمشدۀ رشد و توسعه سینمای ایران به سمتهای وسیعی که حق آن است، در گرو وجود یک تشکل قدرتمند صنفی با قواعد و ضوابط خاص خودش است که خوشبختانه شرایط خانه سینما در حال حاضر در وضعیت مستقری است و باید به هیئت رئیسه و همایون (اسعدیان) عزیز (مدیرعامل خانه سینما) دستمریزاد بگویم. دوستان دیگر هم قبلاً تلاش خود را کردهاند ولی حرفم این است که نهاد صنفی از نگاه من یکی از مهمترین پایههای آینده سینمای ایران است، به همین دلیل به عنوان کسی که عمر خود را صرف این کار کرده همچنان به فعالیت صنفی ادامه میدهم.
جشنواره فجر هم به نظرم در ادامه آن رویکردی است که در آن "سینما" را یک امر مهم میدانم، نه فقط به مثابه یک حرفه یا محل کار. من سالهاست بر این باورم کشوری که سینما ندارد حاشیهنشین جهان است. شما وقتی سینما دارید در متن جهان هستید چون صدا و تصویر آن ملت هستید. جهان امروز بدون وجود ملتی که صدا و تصویرش را از خودش و جهان پیرامونش گرفته حتماً حاشیهنشین است. حق این سرزمین در هیچ شرایطی حاشیه نشینی نیست بلکه حق آن است که در متن جهان قرار بگیرد. از سینمای ایران باید با غرور و افتخار صحبت کرد که یکی از مهمترین فاکتورهای حفظ ما در متن جهان همین سینماست.
ایسنا: خیلیها معتقدند در شرایطی که به لحاظ اقتصادی و اجتماعی فضای متفاوتی در جامعه به وجود آمده و کشور از منظر سیاسی موقعیت خاصی قرار گرفته، سینما هنوز تنها دریچه برای ارتباط ایران با جهان است.
بله، دقیقاً همینطور است. بعضی دوستان شاید دلسوزانه فیلمهای منتقدانه را با اشاراتی مثل سیاهنمایی یاد میکنند ولی آن فیلمها هم ، بخشی از صدا و تصویر این مردم هستند و باید اجازه دهیم همه چیز در سفرۀ فرهنگ و هنر کشور قرار داده شود.
انتخابگرها مردم هستند. آنها قدرت تشخیص این ماجرا را دارند. تجربه ملت ایران در طول تاریخ حُکم کرده که قدرت هاضمۀ فرهنگیِ آن غیرقابل قیاس با جهان است. ما تابع هیچ چیزی نمیشویم مگر اینکه از کانال و کریدور تاریخی و ذهنی خودمان عبور کند. ما همه چیز را شبیه خودمان میکنیم به همین دلیل فکر میکنم از آنجا که ارتباط جهان امروز بر مبنای تصویر قرار گرفته، انگار ما به بشر نخستین برگشتهایم؛ همانها که نقشهایی روی دیوار غارها میزدند و از ترس و امید و کارهای خود صحبت میکردند.
بشر، پیش از کشف کلام و زبان با تصویر صحبت میکرد و الان هم با تصویر حرف میزند. البته تکنولوژی فضایی را به وجود آورده که آن تصویر با صدا، موسیقی و هنرهای دیگر آمیخته شده و نکته اینجاست که تشخیص ما از دیگر نقاط جهان براساس همین تصویر است. ما در روزگاری زندگی میکنیم که تمدن حاکم بر جهان، بنیان-تصویر است و دانشنامه و دایرهالمعارف این تمدنِ بنیان-تصویر سینماست. اگر از شیوۀ روایت و لحن و زبان آن بهره نبریم حاشیهنشین میشویم. کسی هم حاشیهنشینها را به بازی نمیگیرد. حتی اگر صاحب حق باشند؛ پس برای آنکه حق خود را بیان کنی باید در متن جهان باشی و بیتصویر در متن جهان، ویترینی برایت موجود نیست.
ایسنا: به فیلمسازی شما برگردیم که با وجود این فاصلهای که اشاره شد، حدود یک سال قبل برای یک فیلم (حماسه سوسنگرد) پروانه ساخت گرفتید. وضعیت آن به کجا رسیده؟
بخاطر جشنواره فجر متوقف شد و حتی به پیش تولید هم نرسید.
ایسنا: کلا شرایط ساخت فیلم را چطور میبینید؛ آن هم در زمانی که بخشی از صنوف سینمایی خواستار حذف شورای پروانه ساخت هستند؛ شورایی که خود شما عضو آن هستید. آیا به عنوان یک تهیهکننده میپذیرید که بدون پروانه ساخت فیلم بسازید؟ و همچنین با توجه به اینکه در فراخوان جشنواره بر آیندهنگری تأکید داشتید، فکر میکنید روند تولید فیلم با وجود دو گونه سینمایی رسمی و غیر رسمی یا اصطلاحاً زیرزمینی چگونه ادامه پیدا میکند؟
اگر قرار باشد از من به عنوان یک تولیدکننده بپرسید که در این لحظه مهمترین مشکل سینما کجاست قطعاً پروانه ساخت را مهمترین مشکل نمیدانم. از نظر من تغییر ماهیت سرمایه در صنعت فیلم ایران، باید مهمترین دغدغه اهل سینما باشد چون حرفه ما بدون وجود سرمایه اساساً موجود نمیشود.
ایسنا: منظورتان از ماهیت سرمایه چیست؟
روشن شدن اینکه با چه فضایی سر و کار داریم. الان هزینه تولید فیلم به دلیل شرایط اقتصادی، به نسبت امکان درآمدی که میتوان از هر فیلم متصور بود، به شدت غیرمنطقی شده است. بخش عمدهای از هزینه تولید فیلم در ایران در یک حرفه هزینه میشود، یعنی از ۱۰۰ واحد یک سرمایه برای تولید فیلم اگر نگویم ۷۰ به راحتی میتوان گفت که ۵۰ واحد آن صرف یک حرفه یعنی بازیگری میشود و بقیه عوامل بخصوص حوزه خلاقیت، تغییر شکل بصری، بهرهمندی از تکنولوژی و غیره با ۵۰ واحد باقیمانده اداره میشوند و متاسفانه ما حتی نظام خلاقانه بازیگری را هم با این پول هنگفتی که صرف آن میشود نابود میکنیم چون اگر شما به یک گل هم بیش از اندازه آب بدهید نابود میشود.
این ماهیت سرمایه که فکر میکند فقط از این طریق امکان بهرهبرداری دارد باید بررسی شود که آیا راهش درست است. فرض کنیم در سال ۱۰۰ فیلم ساخته میشود که متوسط تولید هر فیلم بیش از ۳۰ میلیارد تومان است. این رقم را برای آن ۵۰ واحد که شامل بیش از ۳۰ حرفه میشود، تقسیم کنید و ببینید چه عددی به دست میآید! با این حساب و کتاب متوجه میشویم که این یک معادله غلط است و اصلا اقتصادی نیست. اگر برای دو فیلم پاسخ داده آیا بقیه هم باید همین کار را کنند؟ و مجبور باشند در صف انتظاری بایستند که بازیگران از این صحنه به آن صحنه جابجا میشوند؟ کسی فکر نمیکند که تماشاگر بعد از مدتی با خودش بگوید چه شد!؟ من چه چیزی را باید ببینم؟ چون دیگر تفاوتی میان آثار ما نیست. بعضی دوستان به مزاح میگویند که حتی لوکیشنهای ما هم ثابت شده و انگار همه (آثار) با هم به یک لوکیشن رفتهاند، اینکه دیگر فیلمسازی نیست؛ بنابراین تعمیق در این مسئله اجتنابناپذیر است.
حالا درباره اینکه پروانه ساخت در چه وضعیتی است، به عنوان عضو شورای پروانه ساخت میگویم که در یک سال گذشته بیش از ۹۸ درصد متقاضیان پروانه خود را گرفتهاند و تقریباً در همین حد و اندازه در دوران گذشته هم بوده؛ ولی اینکه ما محدودیتهایی را بر اساس سنتهای رو به انتهای ناشی از تکنولوژی، همچنان داریم، یک موضوع دیگر است. من بر این امر باور دارم که در جهانِ جدید، امکان قرنطینگی موجود نیست. بعید میدانم قانون منع استفاده از ماهواره و ویدئو حذف شده باشد ولی دیگر کسی کاری به آن ندارد. آمار مسئولان هم در این اواخر میگوید که بیش از ۸۰ درصد مردم از فیلترشکن استفاده میکنند، پس برای قرنطینگی راه حلهایی وجود دارد و دیدگاه متکی بر قرنطینه و محدودسازی امکان ادامه حیات ندارد. من از نسلی هستم که هم آنالوگ را دیدهام و هم دیجیتال را و به شرط بقاء ، هوش مصنوعی را هم خواهم دید. ما در دوره آنالوگ وقتی فیلم میساختیم و نسخه نهایی آماده میشد امکان تغییر در آن نسخه خیلی پیچیده بود چون وقتی نگاتیو برش میخورد کم و زیاد کردن آن پیچیدگیهای تکنیکی داشت در حالی که الان در دنیای دیجیتال شما میتوانید فیلم خود را امسال یک جور مونتاژ کنید و سال بعد جور دیگر. نمیگویم چنین کاری انجام میشود ولی مطمئن هستم که اتفاق میافتد چون امرِ نسخۀ واحد در سینما دیگر زیر سوال رفته است.
روزگاری بود که وقتی پروانه ساخت میگرفتیم انگار مثل آن مأمور مخصوص حاکم بزرگ، علامت میتیکومون داشتیم. میتوانستیم با آن، طرح ترافیک، سهمیه بنزین و روغن و ...بگیریم و هر جایی آن را ارائه میدادیم هیچکس از ما فیلمنامه نمیخواست. پروانه ساخت سینما آنقدر اعتبار داشت که با آن از بانک وام میگرفتیم و فیلم میساختیم. ولی الان هر جا آن را نشان بدهی میگویند این که مهم نیست، فیلمنامهات را بده بخوانیم؛ وضعیت به جایی رسیده که حتی در نظام دولت هم پروانه ساخت به رسمیت شناخته نمیشود و هر نهاد و دستگاه و حتی کیوسک روزنامهفروشی هم میگوید فیلمنامه را بده بخوانم
پس همۀ اینها حکم میکند که نظاماتِ تصمیمگیری بر اساس آینده شکل بگیرد نه براساس گذشته. اگر برای ما آینده مهم است باید به روشهایی که در آینده میتواند اقتدار فرهنگی ما را ایجاد و تقویت کند فکر کنیم. من با اینکه عضو شورای پروانه ساخت و از قدیمیهای آن شورا به عنوان نماینده خانه سینما و در مقام تهیهکننده هستم اما معتقدم شورای پروانه ساخت هم دیگر کارکردهای خود را ندارد.
روزگاری بود که وقتی پروانه ساخت میگرفتیم انگار مثل آن مأمور مخصوص حاکم بزرگ، علامت میتیکومون داشتیم، میتوانستیم با آن طرح ترافیک، سهمیه بنزین و روغن و ... بگیریم و هر جایی آن را ارائه میدادیم هیچکس از ما فیلمنامه نمیخواست. پروانه ساخت سینما آنقدر اعتبار داشت با آن از بانک وام میگرفتیم و فیلم میساختیم. اینها برای زمانهای خیلی دور هم نیست، در همین دهه ۸۰ اتفاق میافتاد ولی الان با پروانه ساخت چه کار میکنیم؟ یکسری نامه از ارشاد میگیریم تا هماهنگیهایی را با دستگاههای مختلف انجام دهیم و خدا روز بد نیاورد که هر جا آن را نشان بدهی میگویند این که مهم نیست، فیلمنامهات را بده بخوانیم؛ یعنی وضعیت به جایی رسیده که حتی در نظام دولت هم پروانه ساخت به رسمیت شناخته نمیشود و هر نهاد و دستگاه و حتی کیوسک روزنامهفروشی هم میگوید فیلمنامه را بده بخوانم! البته زمانی هست که درباره حقوق مالکانه یک اثر صحبت میکنیم که آن یک نیاز است و باید همه چیز معلوم باشد و حتماً حقوق معنوی و مادی سازندگان هم مشخص باشد چون به هر حال یک کالای ارزشمند است.
اما در این ماجرا، مسئله بعدی این است که آیا شیوۀ صدور پروانه نمایش - که از گذشته آمده - باید به همین شکل بماند؟ البته این گذشتهای که میگویم منظور بعد از انقلاب نیست و طبق اسناد تاریخی قبل از آن هم تقریبا همینطور بوده است. به نظرم این شیوه باید تغییراتی بکند یعنی وقتی به آینده فکر میکنید و اگر "آینده" برایتان اهمیت داشته باشد نه انتقامگیری و کلکلهای گذشته، میبینید که باید این شیوه تغییر کند. حوزه فرهنگ حوزۀ کَلکل درباره گذشته نیست بلکه حوزه جدل برای آینده است و اگر آینده برای ما مهم باشد تاریخ، فرهنگ، سرزمین و اعتقادات مردم باید در صدر قرار گیرد و متناسب با آن باید فکر شود؛ بنابراین نه فقط در نظام تولید بلکه در نظام عرضه و نظامات صنفی که همه به هم وابسته هستند و عین بازی دومینو میمانند باید تغییراتی به وجود آید. این تغییرات اجتنابناپذیر است. من سال گذشته مهمترین نکتهای که به دوستان میگفتم همین بود که بپذیرید تغییرات اجتنابناپذیر است. گاهی ما به استقبال تغییر میرویم و درک میکنیم تغییر به وقوع میپیوندد. سیل میآید و فکر میکنیم که کجا را سیلبند بزنیم یا سوله بحران ایجاد کنیم. خُب وقتی این را میدانیم پس باید تناسبات دیگر را هم در نظر بگیریم و براساس آن برای آینده طراحی کنیم. در این مباحث آیندهپژوهی حلقه گمشده است.
ایسنا: در بخشی از این اجتنابناپذیری تغییرات که اشاره کردید فقط هم محدود به شیوهنامهها نمیشود، در بخش ماهیت سرمایه اصلاح و تغییر باید در کجا صورت بگیرد؟
قطعاً در نهاد صنفی؛ یعنی به زعم من مهمترین مأموریت همه اجزای صنفی ما و در صدر آنها خانه سینما باید تلاش برای این موضوع باشد. حوزه خلاقه ما از این بابت در حال صدمه دیدن جدی است. نیروهای جوان و خلاق ما دچار افسردگی شدهاند. اساساً فیلم کمهزینه (Low Budget) ساختن مثل یک توهین شده در حالی که بخشی از مهمترین آثار هنری جهان برای همین دیدگاههای کمبودجه است. Low Budget فقط بودجه نیست، آن خلاقیتی است که تو به خرج میدهی و میتوانی با کمترین امکانات، بیشترین بهره را ببری. برای این کار باید به عنصر خلاق میدان داد و از آن حمایت کرد. نیروی خلاق، موتور رشد سینمای ایران است ولی اینقدر سادهنگری را رواج دادهایم که فیلمسازی را که جزء پیچیدهترین حِرَف جهان بوده، تبدیل به حرفهای کردیم که هر کسی میتواند وارد آن شود؛ بنابراین صنف باید وارد این جریان شود. مبنای کار هم گفتوگوست نه آییننامه و بخشنامه. در سینما مبنای کار، سندنویسی نیست فقط گفتوگوست. باید جدل کنیم، تجربه کنیم و گفتوگوها را در اتاقهای شیشهای انجام دهیم تا بدانیم دیده میشویم، به همین دلیل فکر میکنم نهاد صنفی محور اجتنابناپذیر بودن تغییرات را میتواند پیش ببرد. دولت، حاکمیت، رسانهها و حتی خود اهالی سینما باید به این باور برسند که اقتدار نظام صنفی با دیدگاه آیندهپژوهی راه حلِ زیستِ شرافتمندانه در این حرفه است.
ایسنا: شما بر اجتنابناپذیر بودن تغییرات تاکید دارید و نگاهتان هم به آینده است. مرور وضعیت سینمای ایران در جهان بخصوص در یکی دو سال گذشته تغییرات را نشان میدهد ولی این تغییر به سمت پررنگ شدن سینمای اصطلاحا زیرزمینی یا غیررسمی ایران است. با این مسیر، آینده را چطور میبینید؟
سال گذشته در برخی گفتوگوهایم به این موضوع اشاره کردم و نمیدانم بیان آن الان چقدر خوب است یا چقدر بد، اما این را میدانم که تقابل بین سینمای زیرزمینی و سینمای روزمینی تقابل دهشتناکی است و برای آینده این سرزمین و سینما و فرهنگ و هنر ایران امر خطرناکی است چون کیفیت فدای شیوه میشود، یعنی وقتی شیوۀ تولید به زیرِ زمین میرود تبدیل به یک ارزش در بیرون از خودش میشود - فارغ از خود اثر - و این خیلی بد است. تسلط سیاست و دیدگاه سیاسی بر حوزه فرهنگ و هنر سم خطرناکی است که متأسفانه بعضی وقتها توسط نهادهای سیاسی، بعضی وقتها توسط خود ما و بعضی وقتها توسط رسانهها یا دیگر گروهها که در آن دخیل هستند به وجود میآید و مدام تشدید میشود. از نظر من این آتش است و به جای آن که رویش آب بریزیم بنزین میریزیم. این یک اعتقاد شخصی است و اصراری بر درستی آن ندارم هرچند تصور میکنم استدلالهای درستی پشت آن وجود دارد ولی واقعیت این است که هر جایی در حوزه فرهنگ خط کش برداشتیم و تفکیک کردیم و گفتیم این درست است و آن یکی غلط، آشفتگی و اغتشاش را دامن زدیم و انسجام و وحدت سرزمینی را به خطر انداختیم. (با این کارها) آیندۀ زبان فارسی را که مال ماست و همه هویت ما از آن برمیآید به خطر میاندازیم. نکنیم این کار را با سرزمینمان.
تقابل بین سینمای زیرزمینی و سینمای روزمینی تقابل دهشتناکی است و برای آینده این سرزمین و سینما و فرهنگ و هنر ایران امر خطرناکی است چون کیفیت فدای شیوه میشود، یعنی وقتی شیوۀ تولید به زیرِ زمین میرود تبدیل به یک ارزش در بیرون از خودش میشود - فارغ از خود اثر - و این خیلی بد است. تسلط سیاست و دیدگاه سیاسی بر حوزه فرهنگ و هنر سم خطرناکی است که متأسفانه بعضی وقتها توسط نهادهای سیاسی، بعضی وقتها توسط خود ما و بعضی وقتها توسط رسانهها یا دیگر گروهها که در آن دخیل هستند به وجود میآید و مدام تشدید میشود
من همیشه در هر مناسبتی که پیش میآید میگویم احساسمان نسبت به چادر مادربزرگمان چیست؟ در خیابان چادر مادربزرگ را میگرفتیم و فکر میکردیم امنیت مطلق برای ما وجود دارد. این حس را نسبت به مادرمان هم داشتیم - جدا از فقیر بودن یا پولدار بودن یا چه نوع انسانی است -، همینکه دستش را میگرفتی انگار جهان متعلق به تو بود، سرزمین هم حُکم همان را دارد. این سرزمین ملک مُشاع این ملت است در طول هزاران سال گذشته و هزاران سال آینده. مگر ما حق داریم بگوییم یکی باشد و یکی نباشد؟ یک نفر فیلم خود را اینطور بسازد یک نفر دیگر نسازد؟ وقتی این ارزشگذاریها را در رسانهها و فضای بینالمللی میکنیم که دیگر وامصیبتا! به همین دلیل باید راه باز باشد و مسئولیتهای ناشی از کاری که میکنیم را خودمان بر عهده بگیریم.
حرف از مسئولیت شد یادم افتاد در بخش اول سوالتان به مسئولیت تهیهکنندگی اشاره کردی. ما همین الان هم وقتی میخواهیم به عنوان تهیهکننده پروانه ساخت بگیریم، یک فرم پر میکنیم و همه مسئولیتهای ناشی از تولید یک اثر را میپذیریم. همین کافیست دیگر. ضمن اینکه در آن مجوز قید میشود که صدور پروانه ساخت هیچ ربطی به پروانه نمایش ندارد یعنی ممکن است پروانه ساخت داشته باشی ولی پروانه نمایش نگیری و این قاعده سالهاست که وجود دارد، پس آن مدل از اعتبار پروانه ساخت دیگر موجود نیست، تکنولوژی خیلی چیزها را تغییر داده و باید به روشهای نو و نیازهای ناشی از آیندهپژوهی متکی شویم. باید با بچههای دانشگاه، با کسانی که در حوزههای دانش بنیان کار میکنند، با جامعهشناسان، متخصصان حوزههای میانرشتهای صحبت کنیم و از آنها کمک بگیریم. وقتی میگویم نهاد صنفی باید ستون باشد به این معنا نیست که فقط در درون خودش میتواند کار را پیش ببرد، حتماً باید به مراجع دیگر رجوع کند. این را دوباره میگویم که ما به مسئولیت نسبت به آینده نیاز داریم و کلکلها و جدلها نسبت به گذشته اسمش گفتوگو نیست.
ایسنا: تاکنون در این جدلها بیشترین چیزی که آسیب دیده، خودِ سینماست.
بله، این سینماست که در حال آسیب دیدن است و این خطای بزرگی است که صورت میگیرد و گاهی اوقات چارهای جز دعا هم نداریم.
ایسنا: برویم سراغ جشنواره فیلم فجر. سال گذشته خاطرم هست که گفتید برای پذیرش پیشنهاد احتمالی دبیری دوره ۴۴، باید شرایط کلی را بررسی کنید چون زمانی که دبیر جشنواره ۴۳ شدید، ماههای ابتدایی استقرار دولت چهاردهم بود و امسال هم ابتدا جنگ و بعد از آن در ماههای پساجنگ اتفاقهای مختلفی روی داده است. شرایط برای شما چگونه بود که دبیری این دوره را پذیرفتید؟
من جزء کسانی هستم که فکر میکنم جشنواره فیلم فجر باید به لحاظ ساختاری تغییرات جدی داشته باشد. به لحاظ مفهومی معتقدم شما باید چیزی را دوست داشته باشی و به آن حرمت بگذاری تا بخواهی در آن تغییر ایجاد کنی، بنابراین من بر این تشخیص عقلی هستم که نقش جشنواره فیلم فجر در توسعه، گسترش و پیشرفت سینمای ایران انکارناپذیر است. هنوز سیمرغ برای مردم جذاب است. درست است که گاهی به زبان میگوییم حالا جایزه گرفتیم یا نگرفتیم هم فرقی نمیکند اما برایمان مهم است. هنوز این جایزه و جشنواره مقبولیتی بین مردم دارد که نمیتوان آن را انکار کرد.
نقش جشنواره در مشروعیت، مطلوبیت و مقبولیت سینمای ایران در ۴۴ سال گذشته را اگر دو ستونه بنویسیم، میبینیم که چه کرده و چه کسانی از طریق جشنواره فیلم فجر آمدند که الان باعث افتخار ما هستند و دوستشان داریم. ممکن است این جشنواره برای بخشی از خاطرات گذشتۀ ما نتوانسته باشد کاری کند اما خیلی از نیروهایی که برای نسل جوان خاطره شدند از طریق همین جشنواره فجر آمدند. حال اگر با این دیدگاه مسئله را بررسی کنیم، میبینیم که جشنواره فیلم فجر پدیدهای بوده که دوستش داشتیم و به نفع سینمای ایران بوده ولی آیا باید همین طور ادامه پیدا کند؟ آن هم وقتی که میدانیم و مطلعیم که جشنوارهای مثل جشنواره فجر در هیچ کجای جهان برگزار نمیشود که تولیدات سینمایی یک سال آن سرزمین را براساس دیدگاهی انتخاب شود، به نمایش گذاشته شود و به او جایزه بدهند. این یگانه جشنواره فجر در جهان است که مقبولیت و مشروعیت داشته و حُکم میکند.
اگر در آینده میخواهید همچنان از جشنواره فجر بهرهمند شوید نیازمند تغییر ساختاری هستید و باید ساختار متناسب با آینده را برای آن فراهم کرد.
وقتی بخواهید این کار را انجام دهید داشتن یک دفتر و دستکِ دائمی برای آن اجتناب ناپذیر است و خوشبختانه آقای فریدزاده -رئیس سازمان سینمایی -به درستی تشخیص داده که امسال پرچم دبیرخانه دائمی جشنواره فجر باید بلند شود.
نکته بعدی اینکه ایشان (فریدزاده) معتقد است جشنواره فیلم فجر باید به لحاظ سازمانی و حقوقی یک فضای مستقل برای خود طراحی کند و از وابستگیهای چند وجهیِ گاهگداری رها شود. در این مورد در یادداشتی که به آن حُکم میگویند، مستندسازی جشنواره را تقاضا کرده که البته اسناد مرتبط با جشنواره در سالهای مختلف موجود است ولی هر کدام در یک جا هستند. این کار را دبیرخانه دائمیِ سازگار با شرایط فعلی میتواند پیش ببرد. سایت جشنواره هم نباید به شکلی باشد که با شروع جشنواره روشن شود و در پایان آن خاموش شود، این اصلا در شأن سینمای ایران نیست.
ایسنا: در این سالها شاهد بودهایم که با تغییر دولتها، جابجایی مدیران و تغییر رویکرد اتفاق میافتد. در این شرایط دبیرخانه دائمی جشنواره چه کارکردی میتواند داشته باشد؟ چون پس از تاکید مداوم مدیران در طول سالهای مختلف بر این مسئله، گاهی به نظر میرسد که ایجاد دبیرخانه به تلاشی برای دستاوردسازی شبیه شده است.
سوال سختی است. واقعا نمیدانم. من از آنهایی هستم که میگویم اگر خودم را مقید به پاسخ به این دسته از سوالها کنم، میروم در خانه مینشینم، کتابم را میخوانم و فیلمم را میبینم. الان این را میدانم که ارادۀ انجام این کار در مدیریت فعلی سازمان سینمایی وجود دارد و حتی آقای صالحی (وزیر فرهنگ) سال گذشته هم بر آن تاکید داشت. در دورههای قبل نیز چنین دیدگاهی بوده و اقداماتی هم صورت گرفته ولی در همان زمان به پایان رسیده و متوقف مانده است، شاید به این دلیل که زمان چیدنش فرا نرسیده بود. حالا با این تاکید که این مسئله یک نیاز فوری و اجتنابناپذیر است به صراحت میگویم اگر این فضا وجود نداشت قطعاً مسئولیت جشنواره امسال را نمیپذیرفتم. فکر کردم وقتی آقای فریدزاده این تحلیل را دارد، آقای صالحی بر آن مُصر است و خود من هم مشتاق شکلگیری چنین پدیدهای هستم پس بهتر است به میدان بیایم. شاید سال دیگر یک نفر آن را تصحیح کند و از نظر من هر کس دیگری بیاید این مسیر را ادامه میدهد یعنی اگر به آینده این سرزمین اهمیت دهد، سینما برایش مهم باشد و آن را دوست داشته باشد حتما آن را ادامه میدهد. ما نیازمند جدی امنیتخاطری هستیم که همه از طریق بوی چادر مادرانمان با آن حیات میکنیم. آن چادر، همان سرزمین است و هر انفکاکی در این حوزه خیانت است نه یک اشتباه.
ایسنا: آقای شاهسواری وقتی سال گذشته دبیر جشنواره شدید دیدگاههای مختلفی نسبت به حضور شما مطرح بود که بخشی از آن به سابقه مدیریت شما در خانه سینما برمیگشت و اینکه برخی معتقد بودند شما در آن مقطع عملکردی محتاطانه داشتید. این درحالی است که در جشنواره سال قبل قراردادن بخش ویژه و پیگیری اکران فیلمهای توقیفی رویکردی متفاوت از آن اظهارنظرها را نشان داد. حالا امسال هم آیا قرار است اتفاق ویژه یا تغییر خاصی را در جشنواره ببینیم؟
به نظرم بین رفتار هیجانی و رفتار عقلانی باید تفاوت گذاشت و متأسفم بگویم که گاهی اوقات ما به رفتارهای هیجانی، ارزشگذاری مثبت میدهیم و به رفتار عقلانی ارزشگذاری با قید محافظهکاری.
من در دورهای که مسئولیت خانه سینما را برعهده داشتم با معاونت آقایان ایوبی، حیدریان، انتظامی و خزاعی روبرو بودم؛ چهار فرد متفاوت در دو دیدگاه سیاسی مختلف. فراموش نکنیم که در بخشی از آن دوران کرونا هم بود. من اساساً از آن دیدگاههایی که بخواهد با جدلهای بیهوده روبرو شود و مدام گذشته را به رخ بکشد - نه اخلاقی و نه عقلی - موافق نیستم. بگذارید روشنتر بگویم؛ کسانی در تعطیلی خانه سینما نقش داشتند و در آن جریان مؤثر بودند. وقتی من مدیرعامل خانه سینما شدم براین باور بودم که موظف هستم از همه اعضا مراقبت کنم ولی گاهی اوقات به من میگفتند تو میدانی آنها با سینما چه کردند!؟ این اصلاً، مسئله من نیست. من مدیر یک نهاد صنفی هستم و از لحظهای که پایم را به آن ساختمان میگذاشتم بین هیچ یک از کسانی که در آنجا وارد و خارج میشدند هیچ تفاوتی برای من وجود نداشت. آنجا همه یک عضو هستند اگر غیر از این باشد که نهاد صنفی نیست؛ بنابراین مجموعه کارهایی که در همان دوران انجام شد باعث ماندگاری و قوت خانه سینما بود و شکلدهی خانه سینما را تثبیت کرد.
سال گذشته هم در جشنواره فجر وظیفه داشتم که پای فیلمها بایستم. برای هر ممیزی وظیفه داشتم بجنگم، خواهش کنم و حتی شده التماس کنم که کردم. برای تمام آن فیلمها این کار را کردم، نه رفاقتی با آنها دارم و نه شریک هستم. البته همچنان تأسف دارم و اقرار میکنم که نتوانستم فیلم حمید (نعمتالله، قاتل و وحشی) را اکران کنم. گرچه باید منصف باشم و بگویم که "ما" نتوانستیم فیلم را اکران کنیم چون من شاهد تلاش رائد فریدزاده و دکتر صالحی بودم. انصاف حکم میکند که بگویم ما در این مورد موفق نبودیم ولی به لحاظ مسئولیت حقوقی میگویم که متاسفم نتوانستم این کار را انجام دهم.
ایسنا: امسال باز هم تلاش میکنید؟
برای بخش ویژه؟ مگر فیلمی داریم؟
ایسنا: برای «قاتل و وحشی» چطور؟ پرونده آن بسته شده؟
از نظر من نه و تلاشهای جدی هم در جریان است، نه فقط الان بلکه قبل از اینکه من مسئولیت جشنواره را دوباره بپذیرم.
ایسنا: امسال بخش ویژه و خاص جشنواره چیست؟
همان بخش مسابقه اصلی. من هنوز فیلمها را ندیدهام و هیأت انتخاب هم کار خود را شروع نکرده ولی به دلیل ارتباطی که با بچههای جوانتر دارم فکر میکنم امسال یک رویش دیگری را از سینمای ایران مشاهده میکنیم که هیچ ربطی به من و جشنواره هم ندارد، بلکه محصول تحول و تطور اجتماعی است که در کشور صورت گرفته و نیازهای جدیدی که دیده شده. از این جهت فکر میکنم اتفاقات خوبی بیفتد و انشاءالله که فقط تصور نباشد و عینیت آن را در جشنواره ببینیم.
امیدوارم امسال در آرامش نسبت به آینده فکر کنیم. در این دوره شاید اولین بار باشد یا حداقل سُنت اینطور نبوده که دبیر جشنواره فجر روی فراخوان خود مقدمه بنویسد ولی در فراخوان جشنواره امسال به تغییر ساختار، نیازهای جدید و اساساً فناوری که هجوم میآورد و ما را در برخواهد گرفت اشاره شده است. امیدوارم حوزه رسانه کمی به این مباحث جدی بپردازد.
ما به لحاظ فنی بهجز برج میلاد جای دیگری را برای تجمیع افراد و مهمانان جشنواره نداریم در حالی که اساساً این مجموعه ربطی به جشنواره و سینما ندارد. امیدوارم درک شود که باید وجود یک کاخ فرهنگی - هنری در کلانشهر تهران تبدیل به یک مطالبه و تقاضای عمومی شود. امیدوارم همه هنرمندان در مصاحبههای مطبوعاتی خود از این موضوع به عنوان یک نیاز جدی صحبت کنند
نکته بعدی است که ما به لحاظ فنی بهجز برج میلاد جای دیگری را برای تجمیع افراد و مهمانان جشنواره نداریم در حالی که اساساً این مجموعه ربطی به جشنواره و سینما ندارد، هرچند خوشبختانه بقیه سالنهای برج میلاد در حال به روز شدن هستند و ممکن است در سالنهای کوچک کیفیت بهتری را برای نمایش فیلمها فراهم کنیم که این کار از طریق مسئولان برج میلاد در حال پیگیری است.
امیدوارم درک شود که باید وجود یک کاخ فرهنگی - هنری در کلانشهر تهران تبدیل به یک مطالبه شود و به جای اینکه بگوییم کیفیت این سالن بد است (برای سینما) بگوییم چرا مکان مناسب نداریم؟ باید این را تبدیل به یک مطالبه و تقاضای عمومی کنیم. افراد زیادی پی آن رفتند ولی چون مطالبه عمومی نمیشود و فقط در همین ایام درباره آن بحث میکنند، زود جمع میشود. چرا دوستان رسانهای من یک کاخ جشنواره را که در شأن خود بچههای رسانه باشد به مطالبه عمومی تبدیل نمیکنند؟ مطالبه کنند و من همپای آنها و پشت آنها خواهم بود.
ایسنا: این مسئله بارها از سوی خبرنگارها مطرح شده ولی پاسخ وزیر در مقاطع مختلف مسائله بودجهای و محدودیتهای مالی بوده است.
بله ولی حالا که دست ما خالی است باید چه کار کنیم؟ درباره آن حرف نزنیم؟ فرض کنیم فردا پولی جمع و جور شود، اگر درباره کاخ جشنواره صحبت نکرده باشیم در اولویت نخواهد بود. این موضوع باید در صدر حوزه فرهنگ و هنر باشد چون فقط سینما نیست، تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی هم نیازمند همین شرایط هستند. حرف من این است که شهر بزرگی مثل تهران نیازمند یک کاخ بزرگ در شأن ملت ایران با معماری قدرتمند است. امیدوارم همه هنرمندان در مصاحبههای مطبوعاتی خود از این موضوع به عنوان یک نیاز جدی صحبت کنند.
ما باید از خودمان عبور کنیم و کمی به آینده فکر کنیم تا نشانی از این روزگار بماند که ما مطالبه کردیم ولی پاسخ نگرفتیم. مطالبه کردیم و کلنگ آن را زدیم. مطالبه کردیم و ساختیم.
ایسنا: سوال آخر اینکه، شما در فراخوان جشنواره به آینده اشاره کردید. چقدر این جشنواره را در ساختار، تعداد فیلمها، نحوه برگزاری، جوایز و مسائل دیگر آماده تغییر میبینید؟
اشاره کردم که جشنواره فیلم فجر قابل مقایسه با دیگر جشنوارهها نیست و امکان بهرهبرداری از تجارب کشورهای دیگر در این حوزه وجود ندارد پس خودش باید الگو باشد. یکی از تقاضاهای جدی من از دوستان در خانه سینما همین بود که دبیرخانه دائمی بتواند با یک ملاحظات صنفی و ارتباطات دائمی بر مبنای گفتوگو فرایند جدیدی را طراحی کند. الان در جشنواره جایزه بخشهای فنی و هنری، فیلم کوتاه و بخش تبلیغات و عکس و پوستر را هم که از قدیم بوده داریم. همه اینها با هم با ماهیت جشنواره همخوان نیستند چون متعلق به فیلمهای اکران شده هستند و باید شرایط دیگری برای آنها طراحی شود. امسال زمان نداشتم و نشد هیچ کدام از این کارها را انجام دهم ضمن اینکه بعد از جنگ ۱۲ روزه و نگرانیهای اقتصادی هر کدام از این تغییر و تحولات نیازمند حمایتهای بودجهای نیز خواهد بود. با این حال معتقدم باید یک گفتوگوی سه جانبه میان جشنواره، صنف و مخاطب که منظورم از مخاطب در اینجا رسانه است، اتفاق بیفتد تا بتوانیم به طراحی جدیدی برسیم و حداقل اگر فرض کنیم جایزه فنی باید در خانه سینما متمرکز شود، به گونهای شرایط پیش برود که در نتیجه گفتوگوی درون صنفی باشد.
برای نمایش فیلمها من امسال عدد ۲۲ را گذاشتم ولی چه کسی گفته که ۲۲ فیلم درست است؟ من از این انتخاب، بیشتر قصدم این بود که به لحاظ کیفی آثار بررسی شوند. سال گذشته تعدادی از آثار با آنهایی که بیرون مانده بودند تفاوت جدی نداشتند و فقط به دلیل درست شدن عدد ۳۳ به جشنواره راه پیدا کردند، پس اگر با عدد، دچار اغتشاش در کیفیت فیلمها میشویم بهتر است آن را کاهش دهیم. امیدوارم این روند شکل بگیرد و تجربه امسال مثبت باشد.
یک تغییر دیگر هم این است که بخش فیلم اول را به عنوان بخش مستقل نمیبینم، چون برخی از کارگردانهای فیلم اول ما آثار خوبی دارند و با بقیه فیلمها رقابت میکنند. پس فقط یک کارگردان میتواند از بین اولیها جداگانه جایزه بگیرد. درباره انیمیمشن هم همین نظر را دارم که چرا باید جدا بررسی شود؟ انیمیمشن هم صدا، تصویر و اجزای دیگری دارد که قابل داوری با دیگر فیلمها هستند و بسیار دوست داشتم برای مستند هم همین کار را بکنم ولی فعلاً نشده است.
انتهای پیام









