دوگانه دیپلماسی و معیشت
هفته گذشته انتشار سرمقالهای در روزنامه شرق درباره امکان و چرایی رابطه با ایالات متحده، موجی از واکنشها و انتقادها را در میان رسانههای اصولگرا به دنبال داشت. اما ماجرا فراتر از یک سرمقاله و چند پاسخ تند رسانهای است. پرسش اصلی از جایی آغاز میشود که چرا صرفِ بردن نام «آمریکا» هنوز هم جامعه ایران را بهسرعت به دو قطب متضاد تقسیم میکند؛ شکافی که گاه مجال گفتوگوی عقلانی را نیز از بین میبرد.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
زهره فراهانی: هفته گذشته انتشار سرمقالهای در روزنامه شرق درباره امکان و چرایی رابطه با ایالات متحده، موجی از واکنشها و انتقادها را در میان رسانههای اصولگرا به دنبال داشت. اما ماجرا فراتر از یک سرمقاله و چند پاسخ تند رسانهای است. پرسش اصلی از جایی آغاز میشود که چرا صرفِ بردن نام «آمریکا» هنوز هم جامعه ایران را بهسرعت به دو قطب متضاد تقسیم میکند؛ شکافی که گاه مجال گفتوگوی عقلانی را نیز از بین میبرد. این در حالی است که تجربه سالهای اخیر و حتی دهههای گذشته بهروشنی نشان داده ایالات متحده نه شریک قابل اعتمادی بوده و نه نشانهای جدی از تغییر پایدار در رفتار خود بروز داده است. این واقعیت بارها در قالب گزارشها، تحلیلها و پروندههای مختلف در همین روزنامه مورد واکاوی قرار گرفته و از زوایای گوناگون، ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی آن بررسی شده است. با این حال، همچنان هر بحثی درباره آمریکا، پیش از آنکه وارد سطح تحلیل شود، در میدان هیجان و دوگانهسازی گرفتار میشود.
هیاهوی صلح ادعایی واشنگتن در میانه جنگ 12روزه
در پی جنگ 12روزه میان ایران و اسرائیل -درگیریای که با پشتیبانی آشکار ایالات متحده همراه بود- مقامات آمریکایی، بهویژه دونالد ترامپ، بارها مدعی شدند که توانستهاند مراکز هستهای ایران را از کار بیندازند؛ ادعاهایی که در ادبیات رسمی واشنگتن، نه به عنوان تشدید تنش، بلکه ذیل عنوان «برقراری صلح» بازنمایی میشود. با این حال، پرونده مذاکرات و تقابل ایران و آمریکا محدود به این رخدادها نیست و ریشه در دههها کشمکش و بیاعتمادی متقابل دارد؛ روندی فرسایشی که بهتدریج از سطح سیاست خارجی فراتر رفته و لایههای مختلف زندگی مردم در داخل کشور را تحت تأثیر قرار داده است. امروز کمتر حوزهای را میتوان یافت که از پیامدهای مستقیم یا غیرمستقیم این منازعه در امان مانده باشد.
وقتی معیشت در چنبره فشارهای ناعادلانه گرفتار میشود
در چنین شرایطی، وضعیت معیشتی مردم بیش از هر زمان دیگری به تحریمهایی گره خورده که گستره و شدت آنها، فشار اصلی را نه بر تصمیمگیران سیاسی، بلکه بر زندگی روزمره شهروندان تحمیل کرده است؛ تحریمهایی که از نگاه بسیاری، مصداق روشن مجازات ناعادلانه یک جامعه به شمار میآیند. حال اگر این پرونده را از زاویهای دیگر بررسی کنیم و نگاه را به سطح جامعه بیاوریم، پرسش اصلی این است: مردم امروز چه میخواهند؟ پاسخ، پیچیده و شعاری نیست؛ مطالبات عمومی بیش از هر چیز حول ثبات اقتصادی، امنیت معیشتی و امکان پیشبینی آینده میچرخد.
از شعار «کاغذپاره» تا دلار ۱۳۲ هزار تومانی
این در حالی است که در سالهای گذشته، برخی مسئولان بارها تأکید کردهاند مکانیسم ماشه یا تشدید تحریمها تأثیر جدی بر اقتصاد کشور ندارد. حتی در مقاطعی، از یک طیف فکری مشخص از دوران احمدینژاد تا گفتمان نمایندگیشده توسط سعید جلیلی، تحریمها به عنوان «کاغذپاره» توصیف شد. اما واقعیتهای میدانی، روایت دیگری را پیشروی جامعه گذاشته است؛ روایتی که در آن، فشار اقتصادی بهتدریج خود را در کوچکترشدن سفره مردم و کاهش قدرت خرید نشان داده است. در کنار این عوامل بیرونی، بسیاری از کارشناسان و حتی بخش قابل توجهی از افکار عمومی بر این باورند که بخش مهمی از مشکلات امروز، ریشه در مدیریت داخلی دارد؛ ناکارآمدیها و تصمیمهایی که گاه اثرشان بر زندگی مردم، کمتر از تحریمهای خارجی نبوده و نیست.
پارادوکس تمایل عمومی و تریبونهای رسمی؛ در جستوجوی گشایش عزتمندانه
همانگونه که مسعود پزشکیان، رئیسجمهور کشور، بارها تأکید کرده است، تکیه بر توان نیروهای داخلی یک ضرورت انکارناپذیر به شمار میآید. اما پرسش اساسی اینجاست: آیا برای به ثمر نشستن این رویکرد، زمان از دست نرفته است؟ امروز که نرخ دلار از مرز ۱۳۲ هزار تومان عبور کرده و جامعه یکی از گرانترین شبهای یلدای دهههای اخیر را پشت سر گذاشته، این سؤال بیش از گذشته در ذهن افکار عمومی شکل گرفته است. در چنین شرایطی، گلایه و اعتراض صرف، دیگر راهگشا نیست. بخش قابل توجهی از مردم چشمانتظار یک گشایش در سطح بینالمللی هستند؛ مذاکراتی که به نتیجه برسد، اما در عین حال، عزت، غرور و سرمایههای ملی کشور در آن قربانی نشود. در مقابل، اگر به رسانههای موسوم به انقلابی و صداوسیما رجوع کنیم، اغلب بر این گزاره تأکید میشود که مردم اساسا خواهان مذاکره نیستند. اما پرسش مهم اینجاست که آیا این ادعا حاصل گفتوگو با تمام مردم است؟ پاسخ روشن است؛ خیر. واقعیت آن است که مردم پیش از هر چیز، به دنبال حداقلی از ثبات در هزینههای روزمره زندگی خود هستند. مفاهیمی چون «اقتصاد مقاومتی» اگرچه بارها تکرار شده، اما این پرسش همچنان پابرجاست که آیا همه مسئولان درک یکسان و عملیاتی از آن دارند؟ شواهد موجود، پاسخ منفی میدهد. در همین راستا، حسن روحانی، رئیسجمهور دولتهای یازدهم و دوازدهم، در آخرین سخنرانی خود تأکید کرد که ایران در شرایط کنونی، در سیاست خارجی با بنبست مواجه نیست؛ اظهارنظری که با واکنشهای تند از سوی جریانهای رادیکال روبهرو شد. واکنشهایی که به نظر میرسید بیش از آنکه معطوف به محتوای سخن باشد، ریشه در حب و بغضهای سیاسی داشت. آنچه امروز به مسئله اصلی تبدیل شده، این واقعیت است که مسئولان، بهخوبی از ماهیت بحرانها آگاه هستند، اما اغلب در سطح بیان باقی میمانند. سیاست عدم رابطه با آمریکا ناکارآمد و بیاثر توصیف میشود، بیآنکه جایگزین عملی روشنی ارائه شود. در مقابل، بخشی از جامعه سخنی ساده و شفاف دارد: مذاکره، آری اما عزتمندانه، و تعامل با جهان، بدون دشمنتراشی دائمی. در این میان، یک خط قرمز همچنان ثابت و غیرقابلتغییر باقی میماند که مسئله اسرائیل است و در نگاه جامعه ایرانی، جای بحث ندارد.
هاشمیطبا: گره معیشت در داخل باز میشود، نه پشت میز مذاکره
در این راستا «شرق» به گفتوگو با سیدمصطفی هاشمیطبا، از چهرههای اصلاحطلب پرداخت که او نارضایتی عمومی از وضعیت معیشتی که منشأ اصلی مشکلات را هم در تحریمها و هم در سیاستهای داخلی میداند و تأکید میکند که هرچند روابط بینالملل نقش مهمی در شرایط اقتصادی کشور دارد، اما سیاستهای داخلی بهجای مقابله با تحریمها، عملا در جهت تشدید آثار آنها حرکت کرده است.
هاشمیطبا با اشاره به تجربه دوران دفاع مقدس تصریح کرد: در آن مقطع نیز کشور با تحریم، کمبود ارز و فشارهای اقتصادی مواجه بود، اما با اتخاذ سیاستهای مشخص در حوزه معیشت و زندگی مردم، نیازهای روزمره جامعه تأمین میشد و مردم فشار گرانی را به شکل ملموس احساس نمیکردند. به گفته او، در شرایط فعلی، در حالی که تحریمها پابرجاست، همواره اعلام شده که تحریمها اثری ندارد، اما در عمل، سیاستهای ناهماهنگ و نوعی شلختگی مدیریتی در کشور ادامه یافته است. این چهره اصلاحطلب با بیان اینکه تحریمها بهطور طبیعی اثرگذار هستند، افزود: علت اصلی اثرگذاری تحریمها، نبود سیاستهای مؤثر مقابلهای در داخل کشور است. در واقع، فضای اقتصادی بهگونهای رها شده که رانت، قاچاق و بیانضباطی گسترش یافته است؛ بهطوریکه روزانه حدود ۲۰ میلیون لیتر بنزین قاچاق میشود و قاچاقچیان از هر نقطه مرزی امکان ورود و خروج کالا دارند. او سیاستهای اقتصادی موجود را فاقد چارچوب مشخص دانست و آنها را نه لیبرالی و نه منسجم توصیف کرد.
او در ادامه به سخنان اخیر رئیسجمهور پیشین، حسن روحانی، درباره بازبودن مسیر مذاکره اشاره کرد و گفت: منظور ایشان این نبود که بنبست کاملا شکسته شده، بلکه به وجود برخی مسیرهای محدود اشاره داشتند. با این حال، شرایط فعلی مذاکره را بسیار دشوار توصیف کرد و افزود: طرف مقابل شروطی غیرقابل پذیرش مطرح میکند و خواستار پذیرش کامل مطالبات خود پیش از آغاز مذاکره است؛ بنابراین این روند در شرایط کنونی قابل قبول نیست و سخنان آقای روحانی تا حدی خوشبینانه بوده است.
او در پاسخ به این پرسش که نقش مدیریت داخلی در مقایسه با روابط بینالملل در برونرفت از وضعیت فعلی تا چه اندازه است، تأکید کرد: با ساختار فعلی مدیریت داخلی، حتی اگر تمام تحریمها برداشته شود، کشور به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. به گفته او، اقتصاد ایران نیازمند یک طراحی و بازآرایی اساسی است.
هاشمیطبا در پایان با اشاره به مقالهای که در روزنامه شرق درباره نامه ۱۸۰ اقتصاددان منتشر کرده، اظهار داشت: تمرکز صرف بر بودجه، فقط بخش کوچکی از مسئله اقتصاد کشور است و لازم است برنامهای جامع ارائه شود که مشخص کند اقتصاد کشور چگونه باید اداره شود. این کارشناس تصریح کرد حتی در صورت رفع کامل تحریمها و بهبود روابط خارجی، با روش فعلی اداره اقتصاد، مشکلات اساسی کشور حل نخواهد شد.
زیستن در برزخ «انتظار و تردید»؛ میان هشدارهای نظامی و پالسهای دیپلماتیک
با توجه به اظهارات هاشمیطبا، اگر به فضای عمومی جامعه، کوچهها، خیابانها و بازار نگاه کنیم، میتوان وضعیت را به نوعی معلق و نامطمئن توصیف کرد. از یک سو، وزیر امور خارجه کشور تأکید میکند که در حال حاضر هیچ مذاکرهای در جریان نیست، اما در عین حال دیدارهایی با کشورهایی مانند عمان و روسیه انجام میشود که بهنوعی امیدواری و دلخوشی در جامعه ایجاد میکند و ممکن است این تصور را به وجود آورد که روند موجود در آینده تغییر خواهد کرد. از سوی دیگر، شرایط با گزارشها و مصاحبههای روزانه مسئولان نظامی کشور که بر آمادگی نیروهای مسلح تأکید دارند، پیچیدهتر میشود و پرسشی جدی در ذهن مردم ایجاد میکند: آیا احتمال جنگ واقعی وجود دارد یا این صرفا گفتارها و هشدارهای معمول است؟ در کنار این، اظهارات متناقض و گاه ضدونقیض مقامات خارجی مانند ترامپ، که همزمان از بازبودن مسیر مذاکره سخن میگویند اما با شروط مشخص، بر ابهام و سردرگمی موجود میافزایند. به طور کلی، فضای جامعه و سیاست خارجی کشور در این مقطع زمانی، در حالت انتظار و تردید قرار دارد و تحلیل دقیق آن نیازمند رصد مستمر تحولات داخلی و خارجی است. ضرورت دارد که با مردم وارد گفتوگو شد و تمامی زوایا و ابعاد مسائل بازگشایی شود. یکی از پرسشهای اساسی که مطرح است، این است که در شرایطی که «نه» به مذاکره با قدرتهای خارجی گفته میشود، چه راهکاری برای مقابله با تحریمها وجود دارد؟ نکته قابل توجه این است که برخی از وزرا که مستقیما با زندگی و سفره مردم در ارتباط هستند، عملکرد منفی از خود نشان دادهاند و این موضوع وضعیت معیشتی و رضایت عمومی را تحت تأثیر قرار داده است.
اگر افکار جریانهای سیاسی خاص را کنار بگذاریم، سؤال اصلی این است که چرا مردم در وضعیت دشواری قرار گرفتهاند؟ وضعیتی که نهتنها امکان مذاکره مستقیم و مؤثر با طرفهای خارجی فراهم نمیشود، بلکه راهکار مشخصی برای بهبود مدیریت کشور و التیام شرایط اقتصادی ارائه نمیشود. به عنوان نمونه، دکتر پزشکیان روزانه به مشکلات مردم اشاره میکند و تأکید دارد در مقابل ترامپ زورگو پای میز مذاکره نمینشینیم. این موضع از نظر اصولی قابل احترام است، اما پرسش جدی این است که اگر نشستن پای میز مذاکره را کنار میگذاریم، راهکار مدیریتی جایگزین چیست؟ چرا مسئولان در قبال مردم و مشکلات آنها پاسخگو نیستند؟ به طور کلی، وضعیت موجود نیازمند شفافیت، پاسخگویی و ارائه راهکارهای عملی است تا مردم بتوانند تحولات کشور را با وضوح بیشتری دنبال کنند و احساس کنند که مسئولان در قبال مشکلات آنها مسئولیتپذیر هستند.
منصور حقیقتپور: فشار معیشت ربط مستقیمی به آمریکا ندارد؛ سوءمدیریت داخلی مقصر اصلی است
منصور حقیقتپور از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی و از نزدیکان علی لاریجانی درباره روابط ایران و آمریکا به «شرق» از نگاه منفی خود گفت و معتقد است رویکرد فعلی کشور، رویکرد مذاکرهای نیست. او توضیح میدهد: کسی که قرار است مذاکره کند، قلدری نمیکند. الان شرایط آمریکا به گونهای است که در موضع قلدری قرار گرفته. تجربه مذاکرات دیگر کشورها هم نشان داده نتیجهای نداشته؛ چه در اوکراین، چه در لبنان، حتی در آمریکای لاتین. ما بر پایه منافع ملی جمهوری اسلامی ایران، تاریخ مذاکرهای نداشتهایم که نتیجهای برای ما داشته باشد. ما باید خویشتنداری کنیم، روی پای خودمان بایستیم و مقاومت کنیم تا این رویکرد تغییر کند.
او درباره وضعیت معیشتی مردم تأکید میکند که نباید تمام مشکلات را به تحریمها و روابط بینالمللی ربط داد: مشکل اصلی سوءمدیریت و ناکارآمدی داخلی است. ما نباید همه چیز را گردن آمریکاییها بیندازیم. معتقدم که مذاکرات و رفع تحریمها شاید تا ۳۰ درصد گشایش ایجاد کند، اما باقی مشکلات، مثل قیمت نان که پنج نرخ متفاوت دارد، ربط مستقیمی به آمریکا ندارد. وقتی سیبزمینی میخری، دلار دارد بالا و پایین میشود، اما این مربوط به آمریکاییها نیست.
این نماینده ادوار مجلس ادامه میدهد: ما مذاکره را ترک نمیکنیم و نکردیم، اما مذاکره فقط در شرایط متعادل و وقتی تأمین منافع ملی ممکن است معنا دارد. اگر زور بزنند، مذاکره نمیکنیم و اگر زور بزنیم هم اهل جنگ هستیم. در دور ششم مذاکره، خانه ما را بمباران کردند، آن وقت مذاکره معنا نداشت. دنیا التزام ندارد، هیچ چیزی نمیتواند در دنیا التزام بدهد. هفت، هشت، ۱۰ کشور بلند شدند و رفتند در شرمالشیخ، قرار بود ضامن باشند که اسرائیل تعدی نکند، اما از آن تاریخ تا حالا بیش از هزار نفر شهید شدهاند. عربستان، مصر، ترکیه و پاکستان کجا هستند؟ کسی که رفت در اردن کجاست؟ قرار بود اسرائیلیها دیگر این بلا را سر مردم غزه نیاورند، اما به تعهد عمل نکردند. این نشان میدهد که وقتی کشورهای دیگر قول میدهند، عمل نمیکنند.
او به صحبتهای اخیر حسن روحانی درباره بازبودن راه مذاکره هم واکنش نشان میدهد: مذاکره اقتضائی است. مدیریت داخلی اهمیت بیشتری دارد. همه چیز باز است، اما اگر مذاکره کنیم، باید به نفع ملت باشد. تجربه نشان داده کشورهای دیگر وقتی قول دادهاند، عملا کاری نکردهاند. ما مذاکره میکنیم به شرطی که منافع ملی تأمین شود. ما هیچوقت مذاکرهای نمیکنیم که فقط به ضرر مردم باشد.
حقیقتپور درباره راهکار برونرفت از وضعیت کنونی تأکید میکند: تقویت مدیریت داخلی و انتخاب مدیران قوی ضروری است. باید تولید امید کنیم، مردم را ناامید نکنیم. اصلاحات باید از داخل باشد و روی قدرت داخلی کشور تکیه کنیم. آمریکاییها متعهد نیستند، عهدشکن هستند، زیر میز میزنند و بمباران میکنند. ما نباید وابسته باشیم و باید روی قدرت داخلی خودمان بایستیم.
او درباره اهمیت اقتدار داخلی و مقاومت میگوید: بر اساس تاریخ و تجربه، مذاکره فقط زمانی معنا دارد که طرف مقابل عاقل و متعهد باشد. ما نباید منتظر باشیم که آمریکا یا کشورهای دیگر اخلاق و التزام داشته باشند. ایران باید روی پای خودش بایستد، خویشتنداری و توان خود را تقویت کند. ما باید توانایی داخلی را بالا ببریم و اعتمادبهنفس ملی را حفظ کنیم. او همچنین درباره نقش مدیریت و مسئولان داخلی میگوید: اگر مدیران قویتر انتخاب و سیاستها درست اجرا شوند، میتوان فشارها را کاهش داد و وضعیت معیشت مردم را بهبود بخشید. ما باید امید بسازیم، نه ناامیدی. مردم نباید از ضعف مدیریت یا سیاستهای نادرست ناامید شوند. اصلاح و پیشرفت واقعی از داخل شروع میشود، نه از مذاکرهای که به نفع دشمن باشد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.









