به گزارش خبرگزاری مهر، ایرنا نوشت: در دنیای امروز که تبلیغات هوشمندانه برندها، کودکان را هدف قرار داده است، سوالی اساسی ذهن بسیاری از والدین و کارشناسان را به خود مشغول کرده است: آیا نسل آینده، در این هجوم بیپایان پیامهای بازرگانی، توانایی خود را برای انتخاب مستقل، خلاقیت بیبند و بار و شکلگیری هویتی منحصر به فرد از دست خواهد داد؟ این معضل، فراتر از یک نگرانی سادهی مصرفگرایی، به چالشی عمیق در ابعاد حقوقی و فرهنگی بدل شده است که آیندهی نسل ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
کودکان امروزی در محیطی رشد میکنند که مرز بین سرگرمی و تبلیغات، به طرز ماهرانهای کمرنگ شده است. برندهای جهانی، از طریق بازیهای دیجیتال، برنامههای محبوب کودکان و حتی محتوای آموزشی، حضوری دائمی و تأثیرگذار در زندگی آنها دارند. این حضور مداوم، نه تنها بر الگوهای مصرف و خواستههای کودکان تأثیر میگذارد، بلکه میتواند خلاقیت، قدرت تحلیل و توانایی آنها در شکلدهی به هویت مستقل را نیز محدود سازد.
یافتن راهکارهایی برای صیانت از نسل آینده در برابر این موج فراگیر مصرفگرایی، امری حیاتی است. این مهم، نیازمند درک عمیق از ظرایف حقوقی و فرهنگی این پدیده، و همچنین تلاش جمعی برای ایجاد محیطی است که در آن کودکان بتوانند با استقلال فکری، خلاقیت شکوفا و هویتی اصیل، رشد کنند و در مقابل این تأثیرات بیرونی، مقاوم باشند.
محمدمهدی سید ناصری، حقوقدان و پژوهشگر حقوق بینالملل کودک، هشدار میدهد که فرهنگ مصرفگرایانه کودکانه، نه تنها تهدیدی اقتصادی، بلکه خطر مستقیمی برای استقلال فرهنگی، رشد شخصیت و حق انتخاب آگاهانه کودکان بهشمار میآید.
کودکان در تلاقی فناوری و بازار
این حقوقدان معتقد است؛ کودکان متولد دهههای اخیر ایران در شرایطی رشد کردهاند که همزمان با گسترش فناوری دیجیتال و شبکههای اجتماعی، بازار مصرف جهانی نیز بخش مهمی از زندگی روزمره آنها را شکل میدهد. این نسل، فراتر از مصرفکننده، به تولیدکننده محتوا و تصمیمگیر اولیه در فضای دیجیتال تبدیل شده است. اما حضور گسترده در این فضا، بستری برای نفوذ مستقیم تبلیغات و برندها به ذهن کودک فراهم کرده و استقلال فرهنگی و خلاقیت آنان را تهدید میکند.
تبلیغات پنهان و اثرات بلندمدت
سید ناصری ادامه میدهد: با گذر از تبلیغات سنتی، تبلیغات دیجیتال و برندینگ هوشمند امروز، پیامهای تجاری را در قالب سرگرمی، بازی، اپلیکیشنها و ویدئوهای شبکههای اجتماعی به کودکان منتقل میکنند. طراحی شخصیتهای کارتونی، اپلیکیشنهای جذاب و داستانهای سرگرمکننده سبب میشود که کودک با هویت برند پیوند پیدا کرده و وفاداری ذهنی نسبت به آن شکل بگیرد. علاوه بر این، اینفلوئنسرها و چهرههای محبوب، بهصورت غیرمستقیم کودکان را به خرید ترغیب میکنند. اثر این روند در بلندمدت، ایجاد ذهنیت مصرفمحور و جایگزینی تجربههای فرهنگی، هنری و خلاقانه با کالا و سرگرمی است.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی
فرهنگ مصرفگرایی کودکانه، پیامدهایی فراتر از فردی دارد و جامعه را نیز درگیر میکند. مواجهه با محصولات جهانی باعث کاهش آشنایی کودکان با میراث ملی و هنرهای سنتی میشود و ذائقه مشترک ایجاد میکند که تنوع فرهنگی را محدود میسازد. از نظر اقتصادی، فشار برای خرید محصولات برند، بار مالی و تنشهای خانوادگی ایجاد میکند. این فرهنگ همچنین ارزش «داشتن» را بر ارزش «یادگیری و تجربه» ترجیح میدهد و استقلال و خلاقیت کودک را کاهش میدهد. علاوه بر این، دسترسی نابرابر کودکان به محصولات برند، نابرابری اجتماعی و شکاف طبقاتی را تشدید میکند.
چالشهای حقوقی برندینگ و حقوق کودک
این فعال حقوق کودکان از دیدگاه حقوق کودک، این روند را در تضاد با اصول اسناد بینالمللی دانست و گفت: ماده ۳۱ کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد بر حق دسترسی به فرهنگ متنوع، ماده ۳۲ و ۳۶ بر حفاظت در برابر بهرهکشی اقتصادی و رشد آزادانه شخصیت و خلاقیت تأکید دارد. تبلیغات هدفمند و برندینگ هوشمند کودکان را به ابزار سودآوری شرکتها بدل میسازد تبلیغات هدفمند و برندینگ هوشمند، این اصول را نقض میکند و کودکان را به ابزار سودآوری شرکتها بدل میسازد، در حالی که فرصت تجربههای مستقل و خلاقانه را محدود میکند.
تجربه کشورهای مختلف در حمایت از حقوق کودک در برابر برندینگ
سید ناصری در بیان تجارب بینالمللی کشورهای مختلف در برابر این چالش گفت: تجارب بینالمللی کشورهای مختلف نشان میدهد که سیاستهای چندجانبه و ترکیبی بهترین اثر را دارند. در نروژ و سوئد، تبلیغات مستقیم به کودکان محدود شده و تولید محتوای فرهنگی بومی تشویق میشود. در ژاپن و کره جنوبی، قوانین حمایت از حقوق کودک با برندینگ و بازیهای دیجیتال تلفیق شده و محتواهای آموزشی و فرهنگی تقویت میشوند.
مقررات قانونی، آموزش و حمایت از محتوای بومی میتوانند آثار منفی فرهنگ مصرفی را کاهش داده و استقلال فکری کودک را حفظ کنند
کانادا و استرالیا نیز با آموزش سواد رسانهای و مصرفی در مدارس، والدین را برای هدایت انتخابهای کودکان آماده میکنند. این تجربهها نشان میدهند که مقررات قانونی، آموزش و حمایت از محتوای بومی میتوانند آثار منفی فرهنگ مصرفی را کاهش داده و استقلال فکری کودک را حفظ کنند.
راهکارهای حقوقی و سیاستگذاری
این فعال حقوق کودکان میگوید:،برای مدیریت فرهنگ مصرفگرایی کودکانه در ایران، اقدامات چندجانبه ضرورت دارد:
تدوین مقررات شفاف درباره تبلیغات کودکانه، بهویژه در فضای دیجیتال و رسانهای، برای جلوگیری از نفوذ مستقیم و پنهان برندها.
توسعه محتوای فرهنگی و آموزشی بومی؛ که ارزشهای ملی و فرهنگی را منتقل کند و تجربههای خلاقانه و آموزشی را جایگزین مصرف صرف کالا کند.
آموزش سواد رسانهای و اقتصادی به کودکان و والدین، تا انتخابهای آنان آگاهانه باشد.
تشویق به تجربههای سنتی و خلاقانه، مانند بازیهای محلی، قصهگویی و هنرهای دستی.
پایش علمی رفتار مصرفی کودکان و جمعآوری دادهها برای اصلاح سیاستها و طراحی برنامههای مؤثر.
ایجاد گفتوگوی بیننسلی و مشارکت اجتماعی کودک در طراحی برنامههای فرهنگی، برای تضمین تجربه آزادانه و مستقل کودک.
بر اساس صحبتهای سیدناصری، نسل آینده ایران باید از حق تجربه آزادانه فرهنگ، رشد خلاقیت و تصمیمگیری آگاهانه بهرهمند باشد. فرهنگ مصرفگرایی کودکانه، اگر مدیریت نشود، کودکان را به ابزار سودمحور بازار جهانی و الگوریتمهای تبلیغاتی تبدیل خواهد کرد و استقلال فرهنگی و شخصیتی آنان را تهدید میکند. تنها از طریق ترکیب مقررات دقیق، آموزش، حمایت از محتوای بومی و فرصتهای خلاقانه میتوان تضمین کرد که کودکان ایران، نسلی آگاه، خلاق و هویتمند خواهند بود که آینده جامعه را میسازند.








