این گروه قربانی چرخه معیوب آموزشی در ایران شده‌اند

یکی از یافته‌های مهم، تفاوت جنسیتی در بازماندگی تحصیلی است. داده‌ها نشان می‌دهد که در اغلب گروه‌های سنی، تعداد پسران بازمانده از تحصیل بیش از دختران است و این شکاف در حال افزایش است. 

خلاصه خبر

هادی عزیز زاده - روزنامه اطلاعات| بازماندگی از تحصیل یکی از چالش‌های جدی نظام‌های آموزشی در جهان معاصر است و ایران نیز از این مسئله مستثنا نیست. آموزش و پرورش، به‌عنوان یکی از پایه‌های اصلی توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، نقشی تعیین‌کننده در آینده فردی کودکان و آینده جمعی جامعه دارد. محروم ماندن کودکان و نوجوانان از تحصیل، نه‌تنها فرصت‌های رشد فردی آنان را محدود می‌کند، بلکه پیامدهای گسترده‌ای برای عدالت اجتماعی، سرمایه انسانی و توسعه پایدار کشور به همراه دارد.

در سطح جهانی، صدها میلیون کودک در سن مدرسه از آموزش رسمی محروم‌اند و این مسئله به‌عنوان یک بحران جهانی شناخته می‌شود. در ایران نیز بنا بر آمارهای رسمی، حدود یک میلیون کودک و نوجوان ۶ تا ۱۷ ساله در سال‌های اخیر در مدارس ثبت‌نام نشده‌اند. این رقم نشان می‌دهد که با وجود سابقه طولانی آموزش اجباری و تأکید مکرر قوانین و اسناد بالادستی بر حق آموزش، همچنان شکاف جدی میان قانون، سیاست و واقعیت اجرایی وجود دارد.

آموزش اجباری در ایران سابقه‌ای بیش از هشت دهه دارد. از سال ۱۳۲۲ آموزش ابتدایی به‌طور رسمی اجباری شد و در دهه‌های بعد تلاش‌هایی برای گسترش دامنه آن به دوره‌های بالاتر صورت گرفت. با این حال، در قوانین پس از انقلاب، اگرچه بر آموزش رایگان تا پایان دوره متوسطه تأکید شده، اما الزام قانونی صریح و بدون ابهام برای اجباری بودن همه دوره‌های تحصیلی دیده نمی‌شود.

همین ابهام قانونی، زمینه‌ساز برداشت‌های متفاوت، اجرای ناقص سیاست‌ها و در نهایت تداوم بازماندگی تحصیلی شده است.

شدت یافتن بازماندگی از تحصیلی با افزایش سن

تحلیل داده‌های وزارت آموزش و پرورش نشان می‌دهد که بازماندگی از تحصیل با افزایش سن شدت می‌گیرد. در گروه سنی ۶ تا ۱۱ سال، درصد بازماندگی نسبتاً پایین است، اما در گروه‌های ۱۲ تا ۱۴ و به‌ویژه ۱۵ تا ۱۷ سال، این درصد به شکل قابل توجهی افزایش می‌یابد. این الگو نشان می‌دهد که اگرچه نظام آموزشی در جذب اولیه کودکان موفق‌تر عمل کرده، اما در نگهداشت دانش‌آموزان در دوره‌های بالاتر با ضعف‌های جدی مواجه است.

بازماندگی از تحصیل در مناطق محروم

از نظر جغرافیایی، توزیع بازماندگی تحصیلی در کشور نابرابر است. برخی استان‌ها، به‌ویژه مناطق محروم، با نرخ‌های بالاتری از بازماندگی مواجه‌اند. در مقابل، در بعضی استان‌ها یا مناطق شهری خاص، درصد بازماندگی پایین‌تر است، اما حتی در کلان‌شهری مانند تهران نیز تفاوت‌های درون‌شهری قابل توجهی دیده می‌شود.

این تفاوت‌ها نشان می‌دهد که بازماندگی تحصیلی صرفاً یک مسئله آموزشی نیست، بلکه به شدت با فقر، نابرابری اجتماعی، دسترسی به خدمات، و سرمایه فرهنگی خانواده‌ها پیوند خورده است.

عدم شفافیت آماری

شیوه محاسبه بازماندگی تحصیلی در آمارهای رسمی جای نقد جدی دارد. در روش‌های موجود، دانش‌آموزانی که ثبت‌نام کرده‌اند اما در طول سال تحصیلی ترک تحصیل می‌کنند، یا کسانی که در مسیرهای آموزشی جایگزین تحصیل می‌کنند، گاه به‌درستی لحاظ نمی‌شوند. همچنین، برخورد متفاوت با دوره متوسطه دوم، که در آن تحصیل «حق» تلقی می‌شود نه «تکلیف»، موجب می‌شود تصویر واقعی بازماندگی یا بیش‌برآورد شود یا کم‌برآورد. 

این در حالی است که بدون شفافیت آماری و تعریف دقیق مفاهیم، سیاست‌گذاری مؤثر امکان‌پذیر نخواهد بود.

روند افزایشی 

بررسی روندهای زمانی نشان می‌دهد که تعداد بازماندگان از تحصیل در سال‌های اخیر افزایش یافته است. بخشی از این افزایش به خطاهای آماری و تغییرات ساختاری نظام آموزشی بازمی‌گردد، اما بخش مهمی از آن واقعی و نگران‌کننده است. همه‌گیری کووید-۱۹ به‌عنوان یک شوک بیرونی، تأثیرات منفی قابل‌توجهی بر آموزش گذاشت و موجب افت یادگیری، قطع ارتباط دانش‌آموزان با مدرسه و افزایش ترک تحصیل شد. با این حال، حتی پس از عبور از دوره کرونا نیز روند بازماندگی ادامه یافته و به یک الگوی پایدار تبدیل شده است.

پسران، قربانیان اصلی 

یکی از یافته‌های مهم، تفاوت جنسیتی در بازماندگی تحصیلی است. داده‌ها نشان می‌دهد که در اغلب گروه‌های سنی، تعداد پسران بازمانده از تحصیل بیش از دختران است و این شکاف در حال افزایش است. 

این روند می‌تواند در بلندمدت پیامدهای اجتماعی و آموزشی عمیقی داشته باشد، از جمله تغییر ترکیب جنسیتی آموزش عالی و بازار کار. برخلاف تصور رایج که بازماندگی تحصیلی را بیشتر به دختران نسبت می‌دهد، شواهد نشان می‌دهد که پسران به دلایل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بیش از پیش از چرخه آموزش خارج می‌شوند.

آمار ورود به مدرسه کودکان ۶ ساله

نرخ جذب کودکان ۶ ساله به مدرسه یکی دیگر از موضوعات قابل توجه است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که درصدی از کودکان در سن ورود رسمی به دبستان ثبت‌نام نمی‌شوند، اما بسیاری از آن‌ها در سال بعد وارد مدرسه می‌شوند.

این موضوع نشان می‌دهد که بازماندگی در این سن الزاماً به معنای محرومیت دائمی از تحصیل نیست و بیشتر با آمادگی کودک، تصمیم خانواده یا شرایط محیطی مرتبط است. با این حال، بخشی از این کودکان به دلایل عمیق‌تری مانند فقر، مشکلات سلامت یا شرایط خانوادگی هرگز وارد مدرسه نمی‌شوند و نیازمند مداخلات فرابخشی هستند.

کارایی درونی نظام آموزشی

در این میان، «کارایی درونی نظام آموزشی» یکی از عوامل کلیدی بازماندگی تحصیلی است. کارایی درونی به توان نظام آموزشی در حفظ دانش‌آموزان از ورود تا پایان دوره آموزش عمومی اشاره دارد. 

بررسی‌ها نشان می‌دهد که هر سال تعداد قابل‌توجهی از دانش‌آموزان در طول سال تحصیلی ترک تحصیل می‌کنند یا به دلیل مردودی و تکرار پایه، از ادامه تحصیل منصرف می‌شوند. بخشی از این افراد به مدرسه بازمی‌گردند، اما همه چنین فرصتی پیدا نمی‌کنند.

عوامل مؤثر بر ترک تحصیل

عوامل مؤثر بر ترک تحصیل به دو دسته کلی درونی و بیرونی تقسیم می‌شوند. عوامل بیرونی شامل فقر اقتصادی، مشکلات خانوادگی، نیاز به کار کودک، مهاجرت و مسائل فرهنگی است. عوامل درونی به کیفیت آموزش، شیوه تدریس، ارتباط معلم و دانش‌آموز، فشار درسی، فضای مدرسه و نبود حمایت آموزشی بازمی‌گردد. بررسی ها نشان می‌دهد که در بسیاری از موارد، عوامل درونی نقش پررنگ‌تری از آنچه تصور می‌شود در تصمیم دانش‌آموز برای ترک تحصیل دارند.

عوامل مؤثر در بازگشت به تحصیل

علی‌رغم تعداد بالای ترک‌تحصیل‌کنندگان سالانه، افزایش خالص تعداد بازماندگان دائمی از تحصیل کمتر از انتظار است. این پدیده نشان می‌دهد که عامل قدرتمندی، عمدتاً فشار و پیگیری خانواده‌ها، باعث بازگشت بخش قابل‌توجهی از تارکان تحصیل به مدرسه می‌شود. 

این واقعیت از یک سو نشان‌دهنده اهمیت نقش خانواده است و از سوی دیگر بیانگر شکنندگی وضعیت دانش‌آموزان در مرز ترک تحصیل و بازگشت است.در مجموع باید گفت که بازماندگی تحصیلی در ایران نتیجه یک چرخه معیوب از عوامل قانونی، ساختاری، اقتصادی، اجتماعی و آموزشی است. حل این مسئله نیازمند رویکردی جامع و هماهنگ میان نهادهای مختلف است و نمی‌توان آن را صرفاً بر عهده وزارت آموزش و پرورش گذاشت.

شفاف‌سازی قوانین مربوط به آموزش اجباری، بهبود نظام آمار و داده، ارتقای کیفیت آموزش، حمایت هدفمند از خانواده‌های آسیب‌پذیر، و توجه جدی به کارایی درونی مدارس، از مهم‌ترین راه‌های برون‌رفت از این چرخه معیوب به شمار می‌آیند.در نهایت، تداوم روند فعلی بازماندگی تحصیلی، پیامدهایی فراتر از آموزش خواهد داشت و می‌تواند شکاف‌های اجتماعی را تعمیق کرده و توسعه پایدار کشور را با مخاطره مواجه کند از این رو، آموزش، نه هزینه‌ای قابل حذف، بلکه سرمایه‌ای بنیادین برای آینده ایران است.

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ