مصادره زن کنشگر ایرانی در پروژه ترانه؛ تلاش برای احیای یک گفتمان مرده

یک پژوهشگر و کارشناس رسانه و فضای مجازی مصاحبه اخیر ترانه علیدوستی با بی‌بی‌سی فارسی را فاقد گزاره‌های کلیدی دانست و گفت: این موضوع تلاش برای احیای یک گفتمان مرده است.

این خبر حاوی محتوای صوتی یا تصویری است. برای جزییات بیشتر به منبع خبر مراجعه کنید
خلاصه خبر

یادداشت مهمان - اکرم باقریان، پژوهشگر و کارشناس رسانه و فضای مجازی؛ظهور دوباره و ناگهانی ترانه علیدوستی آن هم از قاب رسانه BBC فارسی و بازنشرهای گسترده آن در فضای مجازی ، فارغ از محتوای سفارشی و روایت جهت‌داری که دارد، بیش از هر چیز باید از منظر «پروژه‌شناسی رسانه‌ای» تحلیل شود. مصاحبه اخیر ترانه علیدوستی با بی‌بی‌سی فارسی مصداق بارزی از این دست است؛ مصاحبه‌ای که اگر به متن آن بازگردیم، همان‌طور که بسیاری از تحلیل‌گران اشاره کرده‌اند، فاقد گزاره‌های کلیدی ست و به نظر می‌رسد هدف، تولید گزاره نبوده، بلکه تولید نماد و فعال‌سازی یک گفتمان است. ماجرا فراتر از یک چهره یا یک مصاحبه است.

آنچه امروز شاهد آن هستیم، روایت سازی برای فعال سازی جریان مخرب جدیدی است. حالا که مسیح علی نژاد تمام داشته و نداشته‌هایش را خرج کرده و تبدیل به مهره‌ای سوخته شده، چه کسی بهتر از ترانه علیدوستی که جایگزین او شود؟ ترانه‌ای که در ذهن دهه شصتی‌ها به عنوان اولین سوژه دخترانه خاص ماندگار شده تا مخاطبینی که در سریال خانگی شهرزاد ارتباط عاطفی عمیقی با او برقرار کردند و هنوز دیالوگ‌ها و سکانس‌های عاشقانه و احساسی شهرزاد در دایرکت‌ها و صفحات زرد اینستاگرام دست به دست می‌چرخد.

ترانه‌ای که در این مصاحبه تمام تلاشش را کرد که «زن، زندگی، آزادی» را دوباره روایت سازی کند، و الحق که ساختار معنایی مظلومیتش را در قاب بی بی سی به تصویر کشید و روایتی از ابژه زنانگی در ایران را قاب بندی کرد که می‌کوشد زن را از این نظام و انقلاب اسلامی جدا کند؛ حتی شده با تحریف واقعیت‌ها!

تمرکز رسانه‌های خارجی بر برش‌های احساسی، تیترهای نمادین و شعارسازی‌های سریع، اتفاقی تصادفی نیست. کما اینکه این حضور ناگهانی، در یک بستر «هم‌زمانی مشکوک» رخ داده است. این نوع چینش مهره‌ها یادآور یک تولید صحنه سازمان‌یافته است که در آن، هر سوژه در بهترین زمان برای فعال‌سازی مجدد یک دال مرکزی، به میدان آورده می‌شود.

این پروژه می‌خواهد به افکار عمومی جهانی القا کند که یک جریان واحد و هماهنگ در حال کنشگری ضد نظام است؛ و البته، در این میان، بازیگرانی که از بستر هنری و سینمایی به میدان آمده‌اند، نقش «عاطفه‌سازی» را برای روایت‌های سیاسی بر عهده می‌گیرند. این «هم‌زمانی در قاب» اولین هشدار راهبردی است که باید جدی گرفته شود.

چرخش معنادار دال مرکزی از اعتراض به قهرمان‌سازی انتزاعی

هدف اصلی این سناریو، قهرمان‌سازی در بستر شعار ۱۴۰۱ است. رسانه‌های معارض، به‌ویژه در تیترها و تحلیل‌های پسینی خود، با مانور روی عبارت‌های نمادین مانند «جهان ترانه می‌شود»، عملاً کارکرد اصلی مصاحبه را افشا کردند. این عبارت نه یک خبر، بلکه یک «حکم روایی» است که سعی دارد یک فرد را، فارغ از وزن اجتماعی یا سیاسی واقعی‌اش، به «دال مرکزی» یک حرکت جهانی تبدیل کند.

این رویکرد، در واقع تلاشی است برای تولید یک قهرمان انتزاعی تا شکاف میان ادعاهای رسانه‌ای و واقعیت‌های میدانی را پر کند. این یک مهندسی اجتماعی است که می‌خواهد با تکیه بر احساسات و هیجان‌های رسانه‌ای، گفتمان برانداز را بار دیگر در دستور کار قرار دهد و نقاط فعال‌سازی مجدد آن را شعله‌ور سازد.

زن در متن جامعه یا سوژه در قاب استودیو

این پروژه، در تقابل بنیادین با هویت ستون‌محور زن ایرانی در تجربه انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد. زن ایرانی که در تاریخ انقلاب از او به عنوان «ستون هویت انقلاب» نام برده می‌شود، زنی است که:

کنشگر است، نه صرفاً سوژه تماشا.

صاحب نقش در تحولات اجتماعی است، نه عروسک خیمه‌شب‌بازی پروژه‌های رسانه‌ای.

از متن و ریشه جامعه می‌آید، نه از قاب‌های استودیویی برون‌مرزی.

رسانه‌های معارض تلاش می‌کنند این تصویر قدرتمند و ریشه‌دار از زنِ کنشگرِ ایرانی را با یک «سوژه رسانه‌ای» جایگزین کنند؛ زنی که در مقابل دوربین‌ها، به جای ارائه تحلیل یا کنش مشخص، صرفاً نماد احساسات و اعتراضات انتزاعی باشد.

در نبرد روایت‌ها، مهم نیست که ترانه علیدوستی دقیقاً چه گفت؛ مهم این است که بی‌بی‌سی فارسی می‌خواست با قاب‌بندی او چه روایتی را به جهان بفروشد.

کد خبر 6704448
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ