«شهرام ناظری» رگ غیرت ایرانیان را به جوش آورد

در شرایطی که خودِ ترکیه سال‌هاست با فاصله‌گرفتن از ریشه‌های فرهنگی و سنتی خود، درگیر نوعی غرب‌زدگی و بحران هویتی در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه است، اظهارات اخیر شهرام ناظری درباره «زنده نگه داشتن مولانا» در این کشور، واکنش‌های گسترده‌ای را در فضای هنری و رسانه ای کشور به همراه داشت.

این خبر حاوی محتوای صوتی یا تصویری است. برای جزییات بیشتر به منبع خبر مراجعه کنید
خلاصه خبر
صفحه نخست روزنامه‌های کشور هم نشان از این دارد که تا چه اندازه مولانا برای ایرانی‌ها اهمیت دارد. این موضوع؛ به یکی از پرکامنت‌ترین موضوعات اخبر کاربران فارس تبدیل شد؛ موضوعی که نشان می‌دهد مسئله مولانا، همچنان برای افکار عمومی صرفاً یک بحث ادبی یا هنری نیست، بلکه به حوزه‌های هویت فرهنگی، سیاست فرهنگی و حتی احساسات ملی گره خورده استبرخی کاربران نیز این سخنان را نشانه‌ای از خودکم‌بینی فرهنگی دانسته‌اند؛ نگاهی که هر آنچه رنگ غیرایرانی دارد را برتر می‌بیند و میراث بومی را نادیده می‌گیرد.بررسی کامنت‌های ارسالی مخاطبان نشان می‌دهد این واکنش‌ها را می‌توان در چند گروه مشخص دسته‌بندی کرد:منتقدان صریح اظهارات شهرام ناظریاین گروه، سخنان ناظری را غیرقابل‌پذیرش دانسته و آن را نوعی همراهی با مصادره فرهنگی مولانا تلقی کرده‌اند.نمونه کامنت‌ها:«بر فرض که حرفای ناظری درست باشه که نیست، داره در جای نادرستی عنوان میشه و البته این تشکر یعنی چراغ سبز نشون دادن به دزدان فرهنگیدر اظهار نظری دیگر :‌ای کاش هر کسی در حوزه معلومات و توانمندی خودش اظهار نظر می‌کرد ،واقعاً آقای ناظری برای ما خیلی قابل احترام بوده اند و هستند و با ایشون خاطرات زیادی داریم، ولی با همه احترام و ارادتی که نسبت به ایشون داریم صدها جان هنرمند و غیر هنرمند فدای وطن و متعلقات فرهنگی و اجتماعی اش...یا در کامنتی جداگانهhttps://farsnews.ir/Majid110/1766857188856387208
در پاسخ به
لازم شد آقای ناظری دو تا از شعرهای مولانا که به زبان ترکیه ای سروده شده رو بخونن، بسم الله آقای ناظری نمکدان شکن!
منتقدان هم‌زمان ناظری و شجریانبرخی کاربران، هر دو موضع را محل اشکال دانسته و تأکید کرده‌اند مولانا فراتر از دعواهای هویتی و سیاسی است. دیدگاهی مطرح شده : «مطلب آقای ناظری قابل پذیرش نیست، مطلب آقای شجریان هم قسمت دومش قابل پذیرش نیست؛ سرتاسر مثنوی معنوی دنبال عبودیت پروردگاره.»یا در نظر دیگری : در مورد تفکرات مولانا و تفسیر او، شجریان صلاحیت ندارد؛ این کار اهل ادب و فلسفه است.» حامیان مشروط ناظری با تمرکز بر ضعف سیاست فرهنگی داخلیاین گروه، با وجود انتقاد از محل بیان سخنان، ریشه مسئله را در کم‌کاری مسئولان فرهنگی ایران می‌دانند.نمونه کامنت‌ها:«وقتی ابن‌سینا و نظامی و بقیه مصادره شدند و کسی واکنش نشون نداد، حالا طبیعی‌ه که ترکیه این کارو بکنه؛ مشکل از خودمونه.»«مکان خوبی برای نقد نبود، هرچند نقد درستیه؛ ما برای زنده نگه داشتن مفاخر کاری نکردیم.» مدافعان نگاه فراملی و عرفانی به مولانا اقلیتی از کاربران، ملیت و زبان را در برابر اندیشه مولانا کم‌اهمیت دانسته‌اند.نمونه کامنت‌ها:«زبان مولانا فارسی است، اما اندیشه‌های مولانا از زبان مهم‌تر است؛ هر کس از او بهره برده هم‌وطن اوست.»«همدلی از همزبانی بهتر است؛ این نگاه خود مولاناست.»
منتقدان «مصادره سازمان‌یافته» و غفلت نهادیبرخی مخاطبان با نگاهی عمیق‌تر، مسئله مولانا را بخشی از یک روند گسترده‌تر مصادره مفاخر فرهنگی ایران در منطقه دانسته‌اند. این گروه با اشاره به تجربه عینی از قونیه، معتقدند آنچه در ترکیه جریان دارد، بیش از آنکه «پاسداشت مولانا» باشد، بازتعریف هویتی در چارچوب روایت عثمانی–ترکی است؛ روایتی که در آن، نه به زبان فارسی مولانا اشاره‌ای می‌شود و نه به ریشه ایرانی او.نمونه کامنت:اگر به قونیه بروید می‌بینید اکثر افرادی که برای بازدید می‌آیند، هیچ اطلاعی از مولوی و اشعار وی ندارند و متولیان مزار مولوی که خود را از نوادگان مولوی می‌نامند، هیچ اقدامی که نشان دهنده اصالت مولوی و اشاره به ایران داشته باشد حتی در حد توضیح نسخه‌های مثنوی و لوازمی که در آنجا به عنوان موزه گذاشته شده انجام نمی‌دهند، بازدیدکنندگان هم که توانایی خواندن فارسی و حتی عربی را ندارند با توجه به رسم الخط ، نسخه های نمایش داده شده ،فکر می‌کنند نوشته ها ،عربی است. این موضوع با توجه به پیشینه امپراتوری عثمانی که کشورهای عربی منطقه زیر مجموعه آن بودند و برای آنکه نشان دهند مولوی نهایتاً یکی از اتباع عثمانی بوده توسط دولت، حمایت و تبلیغ می‌شود. در ادامه، این دسته از کاربران با اشاره به نمونه‌هایی چون ثبت جهانی برخی آیین‌ها و خوراک‌های ایرانی به نام دیگر کشورها، از بی‌تحرکی و انفعال نهادهای مسئول داخلی انتقاد کرده‌اند و معتقدند این غفلت، زمینه‌ساز تشدید مصادره فرهنگی است واکنش‌های احساسی و تنداین گروه با لحنی تند و هیجانی به اظهارات ناظری واکنش نشان داده‌اند که نشانهحساسیت بالای هویتی موضوع است.در اظهارنظری :
در مجموع، واکنش مخاطبان نشان می‌دهد افکار عمومی مسئله مولانا را نه در حد یک اظهار نظر فردی، بلکه در چارچوب نبرد روایت‌ها بر سر میراث فرهنگی ایران می‌بیند.بسیاری از کاربران تأکید کرده‌اند مولانا نه با مجسمه زنده می‌ماند، نه با آیین‌های نمایشی و نه با مناقشه‌های ملیتی؛ مولانا با زبانش زنده است. تا زمانی که مثنوی و غزلیات او به فارسی خوانده می‌شود، آموزش داده می‌شود و موضوع تحلیل و گفتگوست، نه کشوری می‌تواند هویت او را مصادره کند و نه یک جمله نسنجیده قادر است آن را پاک کند.از نگاه این گروه، تجربه روشن تاریخ نیز گواهی صریح دارد: سعدی، حافظ، خیام، فردوسی و عطار همگی در همین خاک آرمیده‌اند و نه‌تنها از میان نرفته‌اند، بلکه به ستون‌های هویت فرهنگی ایران بدل شده‌اند. بر همین اساس، مقایسه‌ای که بقای مولانا را وابسته به جغرافیای دفن او بداند، از پایه محل تردید است.آنچه در واکنش‌ها برجسته شده، مطالبه روایت دقیق، اعتماد به سرمایه فرهنگی خودی و پرهیز از خودکم‌بینی فرهنگی است؛ مطالبه‌ای که نشان می‌دهد برای افکار عمومی، مولانا پیش از آنکه موضوع اختلاف باشد، نماد یک سنت زبانی، فکری و تمدنی است که همچنان زنده است و نفس می‌کشد.
12:09 - 7 دی 1404
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ