محمدجواد غلامرضاکاشی یکشنبه هفتم دی، در مراسم گرامیداشت صدوبیستوششمین سالگرد تأسیس مدرسه علوم سیاسی در ایران که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، با اشاره به روند تاریخی سیاستزدگی در ایران پس از انقلاب اظهار کرد: جامعه ایران دستکم در چهار دهه اخیر یکی از سیاسیترین جوامع بوده و این سیاستزدگی بهطور طبیعی دانشگاهها و بهویژه دانشکدههای علوم انسانی و علوم سیاسی را نیز دربر گرفته است. اما پیامد این وضعیت، نه تقویت علم سیاست، بلکه تهیشدن آن از کارکرد اصلی خود بوده است.
وی ادامه داد: از ابتدای انقلاب، تلاشهایی صورت گرفت تا علوم اجتماعی و بهویژه علوم سیاسی در دانشگاهها با ایدئولوژی نظام سیاسی مسلط همراستا شوند، اما این سیاست در عمل به توفیق نرسید. در مقابل، پدیده دیگری شکل گرفت که میتوان از آن به «دانشگاه روشنفکرپرور » تعبیر کرد؛ جریانی که مفاهیم علوم سیاسی را نه برای تحلیل علمی، بلکه برای نقد ایدئولوژیک و تقابل سیاسی بهکار گرفت.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به تداوم این دوگانه طی بیش از چهار دهه بیان کرد: در این میان، آنچه یا وجود ندارد یا بسیار ضعیف است، خود علم سیاست است؛ علمی که باید بهعنوان عقل محاسبهگر، تا حد امکان مستقل از میدان منازعه قدرت عمل کند، کلیشهها را به چالش بکشد، میدان سیاست را بازتعریف کند و چشماندازهای نو ارائه دهد.
غلامرضاکاشی اضافه کرد: امروز تقریبا همه جریانهای سیاسی، چه در درون حاکمیت و چه در بیرون از آن، گرفتار کلیشههایی تکرارشونده هستند که نه توان تولید معنا دارند و نه مخاطب موثری. نتیجه این وضعیت، نوعی تعلیق امر سیاسی، فقدان چشمانداز و احساس استیصال جمعی در جامعه است.
وی با اشاره به تحولات بنیادین مفاهیم سیاسی در نیمقرن اخیر، بیان کرد: مفاهیمی مانند دولت، قانون، شهروندی و حتی منازعه قدرت، دچار دگرگونیهای جدی شدهاند. اگر بازیگران سیاسی این تحولات عینی و مفهومی را درک نکرده و خود را بر اساس آن بازتعریف نکنند، چه در موضع قدرت باشند و چه در موضع نقد، عملاً در حال منازعه با صورتمسئلههایی هستند که دیگر وجود خارجی ندارند یا دگرگون شدهاند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه با بیان اینکه همه جریانهای سیاسی در ایران گرفتار نوعی استثناگرایی شدهاند، گفت: تصور وجود شرایط کاملا استثنایی در ایران، باعث شده مسائل سیاسی دههها تکرار شوند، در حالیکه بسیاری از این مسائل در سطح جهانی یا حل شده یا صورتبندی جدیدی یافته است.
غلامرضاکاشی نقش علم سیاست را احیای منطق واقعیت دانست و افزود: وقتی منازعه قدرت از واقعیت جدا میشود، قربانی رویاها و تبلیغات خود میشود. امروز از درون ساختار سیاسی تا رادیکالترین لایههای معارض، همگی تا حدی اسیر تبلیغات خود شدهاند، زیرا عقل تحلیلی مستقل در میدان حضور ندارد.
وی با انتقاد از شیوههای گزینش در دانشگاهها، خاطرنشان کرد: بیش از حد سیاسیشدن علوم انسانی، بهویژه علم سیاست، به معنای محرومکردن جامعه از خرد سیاسی است. در جذب اعضای هیأت علمی، باید شایستگی علمی و عقل کارآمد معیار باشد، نه وفاداریهای سیاسی.
این استاد دانشگاه ادامه داد: باز و بسته شدن مسیرهای آکادمیک بر اساس تحولات سیاسی، بنیانی نادرست دارد. بسیاری از بهترین دانشجویان علوم انسانی و علوم سیاسی هرگز فرصت جذب در دانشگاهها را پیدا نکردهاند و این خسارتی جدی برای آینده فکری کشور است.
غلامرضاکاشی تأکید کرد: سیاستگذاران و متولیان امور کشور اگر خواهان گشودگی سیاسی و آیندهای پایدار برای ایران هستند، باید علوم انسانی و علم سیاست را به خود دانشگاهها واگذار و از حریم دانشگاه صیانت کنند تا این نهاد بتواند جایگاه علمی خود را بازیابد و نقش واقعیاش را در خدمت به جامعه ایفا کند.
انتهای پیام





