خبرگزاری مهر، گروه استانها: نام سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، سالها پس از شهادتش، همچنان در متن تحولات منطقهای و گفتمان امنیتی خاورمیانه زنده است.
او نه صرفاً یک فرمانده نظامی، بلکه نماد یک مکتب فکری در مواجهه با تروریسم تکفیری بود؛ مکتبی که ترکیبی از عقلانیت راهبردی، معنویت دینی، مردممحوری و شجاعت میدانی را در خود جای داده است.
در دورانی که تروریسم سازمانیافته، با حمایتهای آشکار و پنهان قدرتهای فرامنطقهای، امنیت ملتهای منطقه را هدف گرفته بود، حاج قاسم سلیمانی به چهرهای تبدیل شد که معادلات میدانی را تغییر داد؛ اما آنچه او را متمایز کرد، تنها پیروزیهای نظامی نبود، بلکه نوع نگاه و روش عمل او در میدان بود.
مکتب حاج قاسم؛ امنیت با مردم، نه بر مردم
حجتالاسلام منصور باقربیک تبریزی، مدیرکل تبلیغات اسلامی شهرستانهای استان تهران، در گفتوگو با خبرنگار مهر با اشاره به ابعاد فکری شخصیت شهید سلیمانی میگوید: اگر بخواهیم حاج قاسم را صرفاً در قامت یک فرمانده نظامی ببینیم، به او جفا کردهایم. حاج قاسم صاحب مکتب بود؛ مکتبی که در آن امنیت از دل مردم میجوشد، نه از بالای سر مردم، او اعتقاد داشت مبارزه با تروریسم بدون همراهی مردم، محکوم به شکست است.
به گفته وی، شهید سلیمانی تروریسم را صرفاً یک پدیده نظامی نمیدانست، بلکه آن را یک مسئله فکری، فرهنگی و اجتماعی تحلیل میکرد.
باقربیک تبریزی اضافه کرد: حاج قاسم بهدرستی تشخیص داده بود که تروریسم تکفیری، محصول فقر فرهنگی، تحقیر هویتی و سوءاستفاده از باورهای دینی است. به همین دلیل، در کنار عملیات نظامی، به ترمیم کرامت انسانی و بازگرداندن عزت به جوامع آسیبدیده توجه داشت.
سیره عملی؛ فرماندهای که جلوتر از نیروهایش حرکت میکرد
یکی از ویژگیهای برجسته شهید سلیمانی، حضور میدانی و بیواسطه در خطوط مقدم نبرد بود؛ حضوری که نه برای نمایش، بلکه برای اطمینانبخشی و الهامبخشی به نیروها شکل میگرفت.
حجتالاسلام باقربیک تبریزی در اینباره تأکید میکند: سیره عملی حاج قاسم مبتنی بر اخلاص بود، او هیچگاه پشت میز فرماندهی پنهان نشد. در سختترین شرایط، کنار رزمندگان میایستاد و همین رفتار، بزرگترین سرمایه اجتماعی او را شکل داد.
به باور تحلیلگران، این سیره عملی باعث شد که حاج قاسم نهتنها در میان نیروهای ایرانی، بلکه در میان رزمندگان کشورهای مختلف منطقه نیز به چهرهای مورد اعتماد تبدیل شود.
نقش بیبدیل در مهار تروریسم تکفیری
ظهور گروههای تروریستی مانند داعش، منطقه غرب آسیا را تا مرز فروپاشی امنیتی پیش برد. بسیاری از پایتختها در آستانه سقوط قرار داشتند و پروژه «دولتهای شکستخورده» بهطور جدی دنبال میشد. در چنین شرایطی، نقش حاج قاسم سلیمانی در سازماندهی مقاومت منطقهای تعیینکننده بود.
حجتالاسلام سیدمحسن محمودی، رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان تهران، در گفتوگو با خبرنگار مهر با اشاره به این مقطع تاریخی میگوید: حاج قاسم سلیمانی در واقع معمار شکست تروریسم سازمانیافته در منطقه بود. اگر امروز بغداد، دمشق و حتی تهران از امنیت برخوردارند، بخشی از آن مرهون مجاهدتهای خاموش اوست.
وی تأکید میکند که شهید سلیمانی نگاه فراملی به امنیت داشت و میافزاید: او امنیت را تجزیهپذیر نمیدانست. معتقد بود اگر یک ملت در منطقه ناامن شود، این ناامنی به دیگر کشورها سرایت میکند. به همین دلیل، دفاع از عراق، سوریه یا لبنان را دفاع از ایران میدانست.
عقلانیت راهبردی در کنار شجاعت میدانی
برخلاف تصویری که گاه از فرماندهان نظامی ارائه میشود، حاج قاسم سلیمانی تصمیمات خود را بر پایه محاسبه دقیق، شناخت زمین و تحلیل دشمن اتخاذ میکرد. شجاعت او، نتیجه بیمحابا عمل کردن نبود، بلکه حاصل اطمینان از درستی مسیر بود.
محمودی در این زمینه میگوید: حاج قاسم اهل هیجانزدگی نبود. او میدانست کجا باید ایستاد، کجا باید پیش رفت و کجا باید صبر کرد. همین عقلانیت، رمز موفقیت او در میدانهای پیچیده منطقهای بود.
شهادت؛ نقطه پایان یا آغاز یک جریان؟
شهادت حاج قاسم سلیمانی، بهجای پایان دادن به نقش او، مکتبش را جهانیتر کرد. نام او به نماد مقاومت در برابر تروریسم و سلطهطلبی تبدیل شد و الهامبخش نسل جدیدی از کنشگران مقاومت شد.
رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان تهران با اشاره به این موضوع میافزاید: دشمن تصور میکرد با ترور حاج قاسم، جریان مقاومت تضعیف میشود، اما در عمل، مکتب او تثبیت شد. امروز حاج قاسم یک شخص نیست، یک گفتمان است.
وی بر اهمیت تبیین درست و عمیق شخصیت شهید سلیمانی برای نسل جوان تأکید دارد؛ نسلی که ممکن است او را بیشتر از طریق روایتهای رسانهای بشناسد.
محمودی اضافه میکند: اگر حاج قاسم را صرفاً به یک چهره احساسی یا اسطورهای تقلیل دهیم، از فهم مکتب او غافل میشویم. باید عقلانیت، اخلاق و مردمداری او را برای نسل جدید روایت کنیم.
شهید حاج قاسم سلیمانی، فراتر از یک فرمانده نظامی، معمار یک مکتب فکری در مبارزه با تروریسم بود؛ مکتبی که بر پایه مردممحوری، عقلانیت راهبردی، معنویت و شجاعت بنا شد.
تجربه او نشان داد که امنیت پایدار، نه با اشغال و خشونت کور، بلکه با همراهی ملتها و احترام به کرامت انسانی به دست میآید؛ درسی که امروز، بیش از هر زمان دیگری، برای منطقه و جهان قابل تأمل است.







