

ربودن شوهرش به بزرگترین معمای مالزی بدل شد، سپس، نوبت به اعترافی تکاندهنده رسید
زمانی که سوزانا لیو ماه گذشته مقابل دوربینهای تلویزیونی در دادگاه عالی کوالالامپور ایستاد، آن لحظه را «نقطه عطفی تاریخی و احساسی» توصیف کرد.
ربودن شوهرش به بزرگترین معمای مالزی بدل شد، سپس، نوبت به اعترافی تکاندهنده رسید
- نویسنده, تسا وانگ
- شغل, خبرنگار دیجیتال آسیا
- در, کوالالامپور
زمانی که سوزانا لیو ماه گذشته مقابل دوربینهای تلویزیونی در دادگاه عالی کوالالامپور ایستاد، آن لحظه را «نقطه عطفی تاریخی و احساسی» توصیف کرد.
او عصر آن روز با صدایی لرزان گفت: «امروز ... دادگاه عالی حکمی صادر کرده که مدتها به آن باور داشتیم. کشیش ریموند کوه قربانی بیعدالتی بزرگی شده است.»
این پیروزی حقوقی که به سختی به دست آمد، در پروندهای به وقوع پیوست که به یکی از بزرگترین معماهای مالزی بدل شده بود.
نزدیک به ۹ سال پیش، شوهر خانم لیو در روشنایی روز توسط مردانی نقابدار ربوده شد. این آدمربایی توسط دوربین مدار بسته ثبت شد و سالها توجه کشور را به خود جلب کرد.
دادگاه عالی حکم داد که شاخه ویژهای از پلیس این کشور، کشیش ریموند کوه را ربوده و پلیس و دولت مالزی را مسئول نخستین پرونده ناپدیدشدن قهری دانست که تاکنون در دادگاهی در این کشور بررسی شده است.
سوزانا لیو سالها برای کشف حقیقت درباره شوهرش جنگید و از همسر ساده یک کشیش، به یک کنشگر سرسخت بدل شد.
خانم لیو شاید هرگز نداند که دقیقا چرا شوهرش ربوده شد، اما دو تحقیق مستقل رسمی نتیجه گرفتند که پلیس مالزی، این کشیش را تهدیدی برای اسلام، دین غالب مالزی، میدانسته است.
سوزانا لیو پس از پیروزی حقوقیاش در مصاحبه با بیبیسی گفت که انگیزهاش اجرای عدالت بوده است.
او گفت: «صدایی در درونم گفت ... آنها او را پنهانی بردند، و من این موضوع به تمام جهان خواهم گفت.»
در روز ۱۳ فوریه سال ۲۰۱۷، کمی بعد از ساعت ۱۰ صبح، ریموند کوه خانهاش را ترک کرد تا با دوستانش دیدار کند.
زمانی که این مرد ۶۳ ساله از خانهاش در یکی از محلههای آرام کوالالامپور خارج شد، کاروانی از خودروهای شاسیبلند و موتورسیکلتها به خودروی او نزدیک شدند.
مردانی نقابدار که لباس سیاه به تن داشتند، از خودروها بیرون پریدند. آنها شیشه خودروی این کشیش را شکستند که همه جا پخش شد. آنها کشیش را بیرون کشیدند، او را به داخل یکی از خودروهایشان بردند وگریختند.
این آدمربایی تنها در چند ثانیه رخ داد. این کار آنقدر نمایشی بود که یکی از شاهدان عینی که پشت سر کشیش رانندگی میکرد، بعدها شهادت داد که فکر کرده آنچه در برابر چشمانش رخ داده، صحنه فیلمبرداری یک فیلم است.
فرزندان آقای کوه در روزهای پس از آن، خانه به خانه سر زدند تا سرنخی از ناپدید شدن پدرشان بیابند. آنها در جریان تحقیقاتشان فهمیدند که دوربینهای مدار بسته دو خانه، کل حادثه را ثبت کردهاند.
وقتی خانواده آقای کوه فیلم را دیدند، دریافتند که این یک آدمربایی عادی نیست. همه چیز دقیق و هماهنگ بود. آنها هیچ یادداشت باجخواهی هم دریافت نکرده بودند و کسی با آنها تماس نگرفته بود.
چند ماه پیش از آن، در نوامبر سال ۲۰۱۶، یک فعال حقوق بشر بهنام امری چه مت در ایالت شمالی پرلیس، تقریبا به همین شکل ربوده شده بود.
خانواده آقای کوه ماجرا را به رسانهها بردند. زمانی که فیلم دوربین مدار بسته توسط یک روزنامه محلی منتشر شد، این تصاویر به سرعت در فضای مجازی دست به دست شد.
عموم مردم خواهان پاسخ شدند و کمیسیون حقوق بشر مالزی که نهاد مستقل است و توسط پارلمان این کشور تاسیس شده، تحقیقاتی را آغاز کرد. مدتی بعد، دولت نیز تحقیق جداگانهای انجام داد.
بسیاری گمان کردند که شاخهای ویژه در پلیس، مسئول این اقدام است. اما پلیس این موضوع را رد کرد و رئیس پلیس از عموم خواست بگذارند پلیس بتواند در آرامش تحقیق کند.
ماهها بعد، پلیس پس از تحقیقاتش ادعا کرد که یک باند قاچاق مواد مخدر ریموند کوه را ربوده است. به طور جداگانه، یک راننده اوبر نیز به آدمربایی متهم شد؛ اتهامی که در نهایت رد شد. هر دوی این سرنخها بعدا توسط کمیسیون حقوق بشر، در گزارش نهایی تحقیقشان، بیاعتبار دانسته شدند.
منبع تصویر، Family of Raymond Koh
در همین حین، ناپدید شدن آقای کوه، خانوادهاش را تحت فشار قرار داد.
سوزانا لیو برای تامین معاش، زیورآلات دستساز میفروخت و همزمان از پساندازها و کمکهای مالی برای تامین هزینه تحصیل دختر کوچکترش در دانشگاه استفاده میکرد.
او گفت که انتظار داشت، پلیس با او همدلی نشان دهد. اما خانم لیو در شب گزارش ناپدید شدن شوهرش، به مدت پنج ساعت بازجویی شد که آیا شوهرش تلاش کرده مسلمانان را به مسیحیت دعوت کند یا نه. او گفت: «خیلی شوکه شدم.»
بازجو بعدها در جلسه استماع کمیسیون حقوق بشر شهادت داد که از سوی مافوقهایش دستور داشته این مسیر را دنبال کند، چون ریموند کوه کشیش بوده است.
در سال ۲۰۱۱، کشیش کوه به ارتداد، متهم شد، چرا که مراسمی در کلیسا برگزار کرده بود که برخی مسلمانان نیز در آن شرکت داشتند. او توسط مقامهای اسلامی مورد تحقیق قرار گرفت اما اقدامی علیه او صورت نگرفت. او و خانوادهاش همواره انکار کردهاند که تلاشی برای تغییر دین مسلمانان داشتهاند.
سوزانا لیو گفت، در سالهای پس از ناپدید شدن شوهرش، حس کرده که «پلیس در تحقیقاتش شفاف نیست و حتی گاه، مانع کشف حقیقت میشود و سرنخهای انحرافی ارائه میدهد».
خانواده آقای کوه مدتها معتقد بودند که نظریههای پلیس برای سرپوش گذاشتن بر نقش خودشان در آدمربایی است.
بیبیسی از پلیس مالزی خواسته است به این اتهامات پاسخ دهد. ما هنوز پاسخی از سوی پلیس مالزی دریافت نکردهایم.
سوزانا لیو گفت که با طولانی شدن روند تحقیقات برای یافتن پاسخ این معما، همه اعضای خانواده دچار افسردگی شدند. او خودش هنوز از حملات عصبی و اختلال استرس پس از سانحه رنج میبرد.
اما در نهایت گشایشی حاصل شد.
خودرو و اعتراف
اواخر شب یکی از شبهای ماه مه سال ۲۰۱۸، مردی به خانه نورحیاتی، همسر امری چه مت، فعال ربودهشده در سال ۲۰۱۶ رفت.
او خود را یک گروهبان پلیس معرفی کرد و اطلاعاتی تکاندهنده ارائه داد: شاخهای ویژه از پلیس مالزی، واقعا همسر او و ریموند کوه را ربوده بود.
او گفت پلیس باور داشت که ریموند کوه در تلاش بوده مسلمانان را به مسیحیت دعوت کند و امری چه مت نیز مروج مذهب شیعه بوده که در مالزی سنی مذهب ممنوع است.
این گروهبان گفت که چون معتقد بوده اقدام شاخه ویژه پلیس اشتباه بوده، میخواسته حقیقت را به نورحیاتی بگوید.
روایت نورحیاتی از این اعتراف، توسط کمیسیون حقوق بشر بررسی شد و در نهایت معتبر دانسته شد. اگرچه گروهبان بعدها منکر اعتراف خود شد، اما کمیسیون تناقضهای فراوانی در انکار او پیدا کرد.
سپس، صحبت از خودرویی طلایی رنگ به میان آمد.
یکی از شاهدان آدمربایی کشیش کوه، دیده بود که یک تویوتا ویوس طلایی رنگ در محل حضور داشته است. خودرویی مشابه، پیش از ناپدید شدن امری چه مت، در نزدیکی خانهاش نیز دیده شده بود.
آن گروهبان هم از حضور چنین خودرویی در هر دو حادثه گفته بود.
بازرسان کمیسیون حقوق بشر آن خودرو را تا مردی در کوالالامپور ردیابی کردند که برای شاخه ویژه پلیس کار میکرد.
در آوریل سال ۲۰۱۹، کمیسیون نتیجه گرفت که شاخه ویژه پلیس مسئول ربودن ریموند کوه و امری چه مت بوده است. آنها گفتند این دو نفر « بهدلیل اتهامات مربوط به اقدامات مخالف اسلام در مالزی، توسط مقامهای دینی و پلیس هدف قرار گرفتهاند».
این گزارش، افکار عمومی مالزی را شوکه کرد و برخی خواهان پاسخگویی شدند. چند ماه بعد، دولت تحقیق خودش را آغاز کرد که بعدا علنی شد.
تحقیقات دولت نیز به نتیجهای مشابه رسید و مقصر را «افسران یاغی و بیمسئولیت» دانست.
در این گزارش نام یک «فرد محوری در پرونده» آمده بود. اول الدین بن جدید، مقام ارشد شاخه ویژه، که ریاست واحد مقابله با افراطگرایی اجتماعی را بر عهده داشت. در این گزارش آمده که او «دیدگاههایی افراطی» نسبت به اسلام شیعی و مسیحیت داشته و در سخنرانیهای عمومی، این ادیان را تهدیدی برای اسلام جلوه داده است.
بیبیسی تلاش کرده تا با آقای اول الدین که اکنون بازنشسته شده، برای پاسخ به این یافتهها تماس بگیرد. ما هنوز پاسخی دریافت نکردهایم.
او پیشتر منکر هرگونه ارتباط با ناپدید شدن امری چه مت شده بود و همچنین مدعی شد که گروه تحقیق دولتی که این گزارش را تهیه کرده، نسبت به او «جانبدارانه» عمل کرده است.»
منبع تصویر، US Department of State
در سال ۲۰۲۰، سوزانا لیو از طرف خود و شوهر ناپدیدشدهاش، علیه چند افسر ارشد پلیس، پلیس سلطنتی مالزی و دولت این کشور، شکایت حقوقی مطرح کرد.
او آنها را مسئول ناپدید شدن قهری ریموند کوه دانست، به این معنا که آنها در ربودن و مخفی کردن محل نگهداری او دست داشتهاند. او خواستار افشای محل نگهداری آقای کوه شد.
ماه گذشته، قاضی دادگاه عالی حکم داد که از میان ماموران پلیس نامبرده و پلیس سلطنتی مالزی، «یک یا چند نفر» مسئول ربودن ریموند کوه و «توطئهای که منجر به آسیب شده» بودهاند.
قاضی اعلام کرد از آنجا که این ماموران تحت اختیار دولت عمل میکردند، «دولت باید پاسخگوی آسیبی باشد که در نتیجه آن وارد شده» و بنابراین، «بهطور غیرمستقیم مسئول است».
قاضی حکم داد که علاوه بر اعطای چند میلیون رینگیت بابت فشارهای روانی به سوزانا لیو، تا زمانی که محل نگهداری این کشیش مشخص شود، به ازای هر روز ناپدید شدن آقای کوه، مبلغ ۱۰ هزار رینگیت (۱۸۳۰ پوند؛ ۲۳۸۵ دلار) به یک صندوق امانت واریز شود.
تا امروز این مبلغ از ۳۲ میلیون رینگیت فراتر رفته و انتظار میرود بزرگترین غرامت تاریخ مالزی باشد. این صندوق تنها زمانی پرداخت خواهد شد که محل نگهداری ریموند کوه مشخص شود، و احتمالا به سوزانا لیو و فرزندانش تعلق خواهد گرفت.
نورحیاتی نیز که شکایت مشابهی مطرح کرده بود، در دادگاه پیروز شد و چند میلیون رینگیت دریافت کرد.
اما دولت به این احکام اعتراض کرده و میگوید «مسائل مربوط به تعهدات مالی» در میان است و اینکه باید «اصل عدالت همگانی» رعایت شود.
دولت همچنین اعلام کرده که پلیس همچنان در حال تحقیق درباره این آدمرباییهاست.
بیبیسی از پلیس خواسته درباره این حکم نظر بدهد. ما هنوز پاسخی دریافت نکردهایم.
«در اندوه، منجمد شدهایم»
سوزانا لیو امیدوار است دولت از این اعتراض صرفنظر کند. او به بیبیسی گفت: «خیلی خسته میشوم اگر مجبور باشم همه این مسیر را دوباره طی کنم.»
خانواده آقای کوه میگویند از «بلاتکلیفی و ندانستن محل کشیش ریموند... فرسوده شدهاند؛ انگار در اندوه یخ زدهایم و نمیتوانیم جلو برویم.»
او گفت: «اگر بدانیم که او مرده و جنازهاش را داریم، حداقل میتوانیم او را دفن کنیم و جلو برویم. اما اکنون در برزخ هستیم. نمیدانیم زنده است یا مرده؟ و این، ما را فرسوده کرده است.»
سوزانا لیو با بغض گفت که تصور مرگ همسرش برایش سخت است: «پذیرفتنش خیلی سخت خواهد بود»، و افزود «میخواهد امیدوار باشد» که شوهرش هنوز زنده است.
اما گذر زمان به خانواده کمک میکند تا التیام یابند. خانم لیو، با الهام از مشاورانی که او را از دل افسردگی بیرون آوردند، اکنون در حال آموزش است تا خود یک مشاور شود.
او گفت روایت کردن داستانش برایش نوعی «تطهیر روحی» بوده است. در طول سالها، وقتی برای جلب توجه جهانیان به پروندهٔ همسرش سفر میکرد، به منتقدی صریح علیه ناپدیدشدنهای اجباری تبدیل شد. در سال ۲۰۲۰، ایالات متحده به او مدال بینالمللی «زنان شجاع» اعطا کرد.
او گفت: «هرگز تصور نمیکردم به چنین جایگاهی برسم. هشت سال پیش، فقط یک زن خانهدار آرام بودم.»
سوزانا لیو همچنین از نظر شخصی به نقطه عطفی رسیده است. او مردانی را که گمان میکند شوهرش را ربودهاند، بخشیده است.
او گفت که در دادگاه، زمانی که متهمان پرونده در جایگاه شهادت قرار گرفتند، ابتدا «دلم میخواست گلویشان را بفشارم. از آنها عصبانی بودم».
«اما متوجه شدم وقتی رو در رو با متهم اصلی قرار گرفتم، هیچ نفرتی در دلم نبود ... میخواهم واقعا در برابر خدا پاک و بیغش باشم، و هیچ تاریکی یا سایهای در زندگیام نباشد.»
اما بخشش به معنای توقف در مسیر عدالت نیست.
او اکنون خواهان تاسیس یک نهاد انضباطی برای نظارت بر رفتار پلیس است. او همچنین به دنبال این است که یک کمیسیون حقیقتیاب و نیروی موظف برای یافتن تمام افرادی که در ربودن شوهرش دخیل بودهاند، شکل بگیرد.
تا این لحظه، هیچ یک از ماموران پلیس که در شکایت از آنها نام برده شده بود، بازداشت یا مجازات نشدهاند. یکی از آنها حتی ترفیع گرفته است.
خانم لیو گفت: «چیزی که واقعا میخواهیم این است که حقیقت و عدالت پیروز شود، عاملان مجازات شوند و ما به سرانجامی روشن برسیم.»
«یعنی، میخواهیم بدانیم کشیش ریموند کجاست.»








