رسانههای سیاه و روایت ایران
آنها دوربینشان را تنها روی یک قاب، ثابت میکنند و تنها یک جنبه از واقعیتِ هزار لایه را بهعنوان «تمامی حقیقت» به خورد مخاطبانشان میدهند. آنها تاریکیها را پررنگ و نور را محو میکنند، تا آنچه در نهایت روایت میشود چیزی جز ضعفها، کمبودها، ناتوانیها و چالشها نباشد.
خلاصه خبر
فارس - خط رهبری: آنها از چه میگویند؟ از نقطههایی که نباید میرسیدیم و رسیدیم. از نوشدارو پس از مرگ سهرابها. از خستگیها و سرگردانیهایی که دیگر با هیچ دلخوشی تصنعی از بین نمیرود. از مهاجرت جوانان و نخبگان. از تنگی معیشت، از بیآبی و ناترازی سوخت، از جنگی که به زعم آنها نتیجهی یکسری تعصبات بود و دهها چیز دیگر... اما این روایت، تنها یک قاب است. قابی که عمداً تاریک و تنگ انتخاب شده است. درست مثل دنیایی که برای پسرک فیلم "اتاق" تعریف شده بود.
استعارهای به نام اتاق
یک اتاق تنگ و تاریک با سقفی کوتاه. یک پنجرهی کوچک که رو به آسمانی کاذب باز میشود. دوربین، زندگی پسرک و مادرش را فقط در همین فضای محصور ثبت میکند. برای پسرک، این اتاق همهی جهان است؛ جهانی پر از تنهایی و محدودیت و ترس. مادر هم عادت کرده است همینگونه جهانش را ببیند. هر روز، روتینی تکرار میشود و هیچ افقی برای دگرگونی دیده نمیشود. کارگردان عمداً تمام زوایای نگاه را به همین فضای بسته محدود میکند تا تجربهی رنجِ محبوس بودن را تا مغز استخوان تماشاگر فروببرد.از فیلم "اتاق" حرف میزنم. نه برای تحلیل فیلم، بلکه برای وامگرفتن از این ایده: گاه انسانها اسیر میشوند. اسارتی که شاید جسمی نباشد، اما ذهنی است. اسارتی در برابر روایتهایی که ما را در اتاقهای بسته زندانی میکنند.
راویان اتاق بسته
آنها دوربینشان را تنها روی یک قاب، ثابت میکنند و تنها یک جنبه از واقعیتِ هزار لایه را بهعنوان «تمامی حقیقت» به خورد مخاطبانشان میدهند. آنها تاریکیها را پررنگ و نور را محو میکنند، تا آنچه در نهایت روایت میشود چیزی جز ضعفها، کمبودها، ناتوانیها و چالشها نباشد.ببینید؛ قاب برخی فیلمها و گزارشها را. قابی مملو از تنشهای خانوادگی، تعارضهای اجتماعی و بحرانهای اخلاقی. اینها گوشهای از واقعیت جامعهی ایرانی است؛ اما آیا تمام واقعیت است؟ فیلمی که تنها یک صحنهی دراماتیک را نشان میدهد و از شادیهای روزمره، ایثارها و پیروزیهای کوچک و بزرگ چشم میپوشد. غافل از اینکه بیش از بیرحمیها، خیانتها، خشمها، جداییها که تصویر میشود، انسانهایی هستند که دست یکدیگر را به گرمی میفشارند، عشق میورزند و با هم مهربانند اما ارادهای برای بهتصویرکشیدن آنها نیست.
۵ MB
تصاویر این لنزهای تاریک فقط در قاب سینما و تلویزیون ساخته نمیشود؛ این قصهها هر روز میان صفحات فضای مجازی و روزنامهها و نشریات با نقشآفرینی واژگان، صبح و شب افکارمان را دستمالی میکنند.حالا بیاییم یکبار دیگر ببینیم آنها چه میگویند؟آنها از نقطههایی میگویند که نباید میرسیدیم و رسیدیم. از نوشدارو پس از مرگ سهرابها. از خستگیها و سرگردانیهایی که دیگر با هیچ دلخوشی از بین نمیرود. از مهاجرت جوانان و نخبگان. از تنگی معیشت، از بیآبی و ناترازی سوخت، از جنگی که به زعم آنها نتیجهی یکسری تعصبات بود و دهها چیز دیگر...آیا این همه واقعیت است؟
پرسش از ناگفتهها: آن سوی قاب تاریک
چرا از آنسوی ماجرا حرفی نمیزنند؟ چرا از آن جوان نمیگویند که در اتاقک آزمایشگاهی در یزد، نانو دارویی میسازد که سرطان را هدف میگیرد؟از دختری در ارومیه که رباتش در مسابقات جهانی میدرخشد؟از جراحی در تهران که قلبی را پیوند میزند و آمارش در جهان رقابت میکند؟از ماهوارهای که از خاک ایران به فضا میرود و ایران را در جمع ۹ کشور برتر فناوری فضایی مینشاند؟چرا از دارویی نمیگویند که در داخل تولید میشود و جان میبخشد؟ از سلولهای بنیادین که ایران را دومین کشور پیشرو در این علم میکند؟از نیروگاهی هستهای که چرخه سوختش را خودمان میچرخانیم و در دنیا فقط پنج کشور این توان را دارند؟
چرا از عملیاتی نمیگویند که در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، نقشهی دشمن را بر باد داد، ایمان، وحدت و اعتمادبهنفس ملت ایران را به رخ دنیا کشید و نشان داد امنیت، قابل معامله نیست؟ چرا نمیگویند قدرت موشکی ما ثابت کرد گنبد آهنین افسانهای بود که باید به دل تاریخ سپرد؟ چرا نمیگویند «تهاجم سنگین ارتش آمریکا و زائدهی ننگین آن در این منطقه، مغلوب ابتکار و شجاعت و فداکاری جوانان ایران اسلامی شد.» ۱۴۰۴/۱۰/۰۳
چرا " سخن از مقابله با نظم ناعادلانه و تحکّم نظام سلطه در جهان کنونی، و رویآوردن به نظام عادلانهی ملّی و بینالمللی اسلامی" ۱۴۰۴/۱۰/۰۳چیزی بر زبان نمیآورند؟راستی به یاد دارید "ده قهرمانی در صد روز" را؟ چند هفته پس از پایان جنگ ۱۲ روزه و تحولات پرتنش منطقهای، جمهوری اسلامی ایران در عرصهی ورزش، شاهد موجی از پیروزیها و قهرمانیها بود. آن لحظهای که چراغها خاموش میشدند. سکوتی کوتاه، و بعد صدای تشویق صدها نفر در ورزشگاه بلند میشد و پرچم ایران بالا میرفت.چرا از محبوبیت فرهنگ ایرانی، از سینما و ادبیات تا معماری و هنرهای سنتی، در بسیاری از کشورها، از آمریکای لاتین تا شرق آسیا نمیگویند؟ نفوذ نرمی که ریشه در عمق تمدنی چندین هزارساله دارد.واقعیتهای ایران اسلامی و سربلند اینهاست امّا دشمنان ایران تمام سعی خود را میکنند تا با بمباران تبلیغاتی و جنگ روایتها همه را ناامید بکند.
روایت ما، انتخاب ما
علاوه بر دشمنان خارجی، جریانی داخلی هم برای تأمین اهداف شوم خود به دنبال القای ضعف و ناامیدی هستند. اینها با لنزهای دودی ایران را روایت میکنند. سیاهنمایانی که از آب گلآلود به دنبال صید خود هستند. اینان قصد ساختن ندارند بلکه در پی نابودیاند. اگرنه، تیشه به ریشهی این آبوخاک نمیزدند.
۴ MB
بله دشواریها انکارناپذیرند. ناکارآمدیها و تحریمهای ظالمانه، فشارشان را بر زندگی مردم تحمیل میکنند. کوتاهیها قابل کتمان نیست. اما درست در دل همین چالشها، جوانان این سرزمین قدم در مسیر قله دارند. این تصویر کاملتر ایران است. ایران فراتر از آن قاب تنگ است که نشان میدهند. واقعیت ایران، هم درد دارد هم درمان؛ هم چالش دارد هم قله.
ایران جای زندگی است؛ برای میلیونها نفری که با عشق آن را میسازند، میآفرینند و هر روز تاریخ این سرزمین را قهرمانانهتر تصویر میکنند. یادمان باشد این سخنان مهم رهبر انقلاب را که فرمودند:
«دشمن سعی میکند جوانهای ما را ناامید کند؛ ما باید متقابلاً امیدآفرینی کنیم. مسائل امیدزا در کشور کم نیست... امیدآفرینی، خودفریبی نیست. بعضیها خیال میکنند امیدآفرینی پنهانکردن ضعفها است، خودفریبی است؛ نه، ضعفها هم باید بیان بشود، اشکالی ندارد؛ امّا در کنار بیان ضعفها بایستی امیدآفرینی هم بشود، آینده و افق روشن در مقابل چشم قرار بگیرد و نشان داده بشود. وضع ما بحمداللّه وضع خوبی است. ما امروز باید این آیهی شریفه را در نظر بگیریم: «وَ لا تَهِنوا»، سست نشوید، «وَ لا تَحزَنوا»، اندوهگین نشوید، «وَ اَنتُمُ الاَعلَون»، شما برترین هستید، «اِن کُنتُم مُؤمِنین»؛ ایمان شما موجب علوّ شما است، موجب برتری شما است.» ۱۴۰۲/۰۱/۰۱#خط_رهبری #سیاهنمایی #رسانه
17:27 - 8 دی 1404
نظرات کاربران








