آدرس غلط پاشینیان

اظهارات اخیر نیکول پاشینیان درباره تمایل ارمنستان به امضای توافق شراکت راهبردی با ایران، در نگاه نخست نشانه‌ای مثبت در روابط دوجانبه به نظر می‌رسد، اما قرارگرفتن این موضع‌گیری در کنار تحرکات هم‌زمان ایروان در قبال پروژه موسوم به «مسیر ترامپ»، ابهامات و نگرانی‌های جدی ایجاد می‌کند.

خلاصه خبر

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

اظهارات اخیر نیکول پاشینیان درباره تمایل ارمنستان به امضای توافق شراکت راهبردی با ایران، در نگاه نخست نشانه‌ای مثبت در روابط دوجانبه به نظر می‌رسد، اما قرارگرفتن این موضع‌گیری در کنار تحرکات هم‌زمان ایروان در قبال پروژه موسوم به «مسیر ترامپ»، ابهامات و نگرانی‌های جدی ایجاد می‌کند. طرح این کریدور، که عملا با حضور و نقش‌آفرینی آمریکا و متحدانش در قفقاز جنوبی گره خورده، نه‌تنها با خطوط قرمز امنیت ملی ایران در تضاد است، بلکه می‌تواند زمینه‌ساز تغییرات ژئوپلیتیکی پرهزینه برای کل منطقه شود. دیدار معاون وزیر خارجه ارمنستان با مقام ارشد وزارت خارجه اسرائیل در تل‌آویو و گزارش‌ها درباره گفت‌وگو درباره مسیر ترامپ، این تردید را تقویت می‌کند که ایروان در حال پیگیری یک سیاست دوگانه است؛ از یک‌ سو ارسال پیام‌های اطمینان‌بخش به تهران و از سوی دیگر، همسویی تدریجی با طرح‌هایی که مستقیما منافع ایران را تهدید می‌کند.

واکنش صریح مشاور رهبر انقلاب و تأکید بر مخالفت قطعی با هرگونه حضور آمریکا در مرزهای شمالی کشور، نشان می‌دهد تهران این تحرکات را صرفا در حد لفاظی دیپلماتیک تلقی نمی‌کند. در چنین شرایطی، شراکت راهبردی بدون شفاف‌سازی عملی مواضع ایروان، بیش از آنکه یک پروژه واقعی باشد، به ابزاری برای مدیریت مقطعی روابط با ایران شباهت دارد. ادامه این مسیر می‌تواند اعتماد متقابل را تضعیف کرده و ارمنستان را ناخواسته به بخشی از یک بازی پرریسک فرامنطقه‌ای تبدیل کند؛ بازی‌ای که هزینه‌های آن لزوما متوجه طراحان اصلی نخواهد بود. ازاین‌رو، به‌منظور واکاوی میزان انطباق ادعای نیکول پاشینیان با واقعیت‌های میدانی و دیپلماتیک، گفت‌وگویی با سیدعلی سقائیان، سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان و تحلیلگر ارشد مسائل قفقاز، انجام داده‌ایم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

   

‌اخیرا نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان، از تمایل کشورش برای امضای توافق‌نامه شراکت راهبردی با ایران خبر داده و بر سطح بالای روابط دو کشور تأکید کرده است. این در حالی است که پاشینیان هم‌زمان چندین بار از آغاز عملیات اجرائی پروژه موسوم به «مسیر ترامپ» از سال آینده میلادی سخن گفت. همچنین اوایل آذرماه، واهان کوستانیان، معاون وزیر امور خارجه ارمنستان، با ادن بار تال، مدیرکل وزارت امور خارجه اسرائیل، در تل‌آویو دیدار کرد که شنیده‌ها از بحث محوری مسیر ترامپ بین مقامات ارمنی و اسرائیلی حکایت دارد. متعاقب این دیدار، علی‌اکبر ولایتی، مشاور رهبر انقلاب در امور بین‌الملل، طی دیدار با گریگور هاکوپیان، سفیر ارمنستان در تهران، بر مخالفت قطعی ایران با طرح موسوم به «ترامپ» در قفقاز تأکید کرد و هرگونه حضور آمریکا در مرزهای شمالی کشور را تهدیدی جدی برای امنیت ملی دانست. این تحولات در حالی رخ داد که اخیرا عباس عراقچی نیز با هدف موازنه‌سازی در برابر ایروان به جمهوری آذربایجان سفر کرد. حال این پرسش مطرح است که آیا اظهارات پاشینیان درباره شراکت راهبردی با ایران صرفا نوعی لفاظی دیپلماتیک و فرار رو به جلو برای مدیریت روابط با تهران است یا اینکه ارمنستان واقعا به دنبال انعقاد یک توافق راهبردی بلندمدت با ایران است؟

بله من هم معتقدم که این دست مواضع از سوی نخست‌وزیر ارمنستان هم‌زمان با تحرکات ایروان، صرفا برای کاهش حساسیت‌ها در تهران است. درباره دولت آقای پاشینیان، به‌ویژه سفر چند هفته پیش معاون وزیر امور خارجه ارمنستان به سرزمین‌های اشغالی، باید صراحتا بگویم که این اقدام برای من بسیار عجیب و قابل انتقاد است. زمان‌بندی این سفر، یکی از بدترین زمان‌های ممکن بود. در شرایطی که نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در دادگاه بین‌المللی به جنایات جنگی متهم است و شاهد کشتار ده‌ها هزار انسان بی‌گناه که بخش عمده آنان زنان، کودکان و افراد ناتوان‌اند، هستیم و همچنان روند ویرانگری و جنایت ادامه دارد، اعزام مقام ارشد دیپلماتیک ارمنستان به سرزمین اشغالی به هر نامی و با هر توجیهی، اقدامی بسیار سؤال‌برانگیز است.

‌البته این به معنای تعیین‌تکلیف تهران برای ایروان نیست که...

بله. ما نمی‌توانیم به یک کشور مستقل چون ارمنستان بگوییم با چه کسی رابطه داشته باشد یا نه، ولی به اعتقاد من‌ این حرکت در عمل نوعی بی‌اعتنایی و حتی دهن‌کجی به آرمان فلسطین تلقی می‌شود؛ نه‌فقط برای مسلمانان، بلکه برای وجدان انسانی. من واقعا نمی‌دانم آقای پاشینیان چگونه می‌خواهد این اقدام را توجیه کند.

‌تحلیل شخصی‌تان چیست؟

تحلیل شخصی من این است که این رفتار بیشتر در راستای نوعی امتیازدهی یا خودنمایی سیاسی برای جلب نظر دولت ترامپ انجام شده است.

‌به چه معنا؟

به این معنا که ارمنستان با چنین اقداماتی می‌خواهد نشان دهد در مسیر برنامه‌های اعلام‌شده آمریکا، از جمله طرح موسوم به «چهارراه صلح» و پروژه کریدوری مورد نظر واشنگتن، ذیل مسیر ترامپ همراهی می‌کند. این در حالی است که علی‌رغم هشدارهای صریح مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران درباره این کریدور و مخالفت قاطع تهران با حضور نیروهای بیگانه، به‌ویژه آمریکا در منطقه، چنین اقداماتی صورت می‌گیرد و پاشینیان از اقدامات عملی در سال آتی میلادی می‌گوید. اگر چنین شود و مسیر ترامپ عملیاتی شود، من معتقدم حضور شرکت‌های آمریکایی در این پروژه، در نهایت چیزی جز یک پروژه پوششی نخواهد بود و هدف اصلی آن امتیازگیری ژئوپلیتیکی است.

‌اتفاقا نکته همین‌جاست که اگر معتقدید که ادعای پاشینیان برای توافق راهبردی با ایران صرفا برای کاهش حساسیت ایران است، سفر نخست‌وزیر ارمنستان به روسیه و دیدارش با پوتین هم در همین چارچوب می‌گنجد؟

دقیقا. البته سفری که توسط پاشینیان به مسکو انجام شده و مصاحبه‌هایی که در آنها پیشنهاد امضای تفاهم‌نامه راهبردی با ایران مطرح می‌شود، اگرچه در ظاهر مثبت است، اما باید توجه داشت که جمهوری اسلامی ایران از ابتدای استقلال ارمنستان، فارغ از اینکه چه دولتی در ایروان بر سر کار بوده، همواره روابطی دوستانه، نزدیک و راهبردی با این کشور داشته است. ایران همواره حامی دولت و ملت ارمنستان بوده و تنها کشور همسایه‌ای است که در حفظ مشترکات فرهنگی و تاریخی، به‌ویژه حفاظت از آثار ارامنه در ایران، نقش برجسته‌ای ایفا کرده است.

در مقاطع حساس و بحرانی نیز، از دوران مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی تا دولت شهید آیت‌الله رئیسی، جمهوری اسلامی ایران همواره در کنار مردم و دولت ارمنستان ایستاده است. با این حال، به نظر من پیشنهاد اخیر پاشینیان برای شراکت راهبردی، بیش از آنکه واقعی باشد، نوعی «آدرس غلط» است؛ چراکه مسیر و فرمانی که دولت او در پیش گرفته، نشان می‌دهد ارمنستان در عمل به دنبال جلب رضایت آمریکا و عملیاتی‌کردن طرح موسوم به «کریدور ترامپ» است. این رفتارها نه‌تنها اعتماد تهران نسبت به اقدامات اخیر ایروان را تقویت نمی‌کند، بلکه آن را تضعیف می‌‌کند. واقعیت این است که آمریکا هیچ‌گاه دوست کشورهای منطقه نبوده و تجربه نشان داده که در هر نقطه‌ای ابتدا منافع خود، سپس منافع رژیم صهیونیستی و در نهایت اگر چیزی باقی بماند، منافع سایر کشورها را در نظر می‌گیرد. بنابراین، انتخاب این زمان برای چنین تحرکات سیاسی، به‌شدت نامناسب و حتی پرهزینه است.

‌سؤال مهم‌تری که مطرح می‌شود، این است که تا پیش از این‌ در تحلیل‌های کلان، عمده نگرانی امنیتی ایران متوجه باکو بود و کمتر احساس تهدیدی از سوی ایروان وجود داشت. با توجه به تحرکات اخیر، آیا باید برای سال ۲۰۲۶ نگرانی و حتی تهدید امنیتی از سمت ارمنستان را نیز در نظر گرفت؟

من این تحرکات را در حال حاضر به ‌عنوان «تهدید» مستقیم تلقی نمی‌کنم.

‌ اما چرخش معنادار پاشینیان هم جدی است...

بله و نمی‌توان از کنار آنها به‌سادگی عبور کرد. با توجه به راهبرد بلندمدتی که ناتو برای «نگاه به شرق» از چند دهه پیش تعریف کرده و همچنین سیاست همسایگی ناتو، این نوع تحرکات می‌تواند زمینه‌ساز ورود بازیگران فرامنطقه‌ای به قفقاز جنوبی شود؛ منطقه‌ای که از نظر منابع زیرزمینی و موقعیت ژئوپلیتیکی، بسیار جذاب است. اگر در آینده تدبیر و ابتکار عمل مناسبی به کار گرفته نشود، این روند می‌تواند خطرناک شود، هرچند در کوتاه‌مدت چنین خطری را فوری و قریب‌الوقوع نمی‌بینم. ایران، روسیه و حتی سایر بازیگران منطقه‌ای اجازه نخواهند داد که میدان به‌سادگی در اختیار نیروهای بیگانه قرار گیرد.

‌ترکیه نگاه متفاوتی ندارد؟

در حال حاضر روابط ایران با آنکارا بسیار خوب است. پیش‌تر نیز در مصاحبه با همین روزنامه شرق برای معادلات سوریه اشاره کرده بودم که شرایط برای دولت آقای اردوغان ساده نخواهد بود. سفر اخیر هاکان فیدان به تهران و همچنین سفر رسمی پیش‌روی آقای اردوغان به دعوت رئیس‌جمهور پزشکیان، نشان‌دهنده اهمیت این رایزنی‌هاست. از سوی دیگر، توافقات میان یونان و رژیم صهیونیستی، نوعی تهدید امنیتی برای ترکیه ایجاد کرده و این تهدید می‌تواند به‌صورت دومینویی بر باکو نیز اثر بگذارد. به نظر من اکنون زمان آن است که همکاری‌های منطقه‌ای تقویت شود و ایران و ترکیه با رایزنی‌های راهبردی، منافع مشترک خود را بازتعریف کنند.

‌با توجه به اینکه روابط ایران و ارمنستان همواره حسنه بوده و اکنون خود ایروان از شراکت راهبردی سخن می‌گوید، اگر پروژه موسوم به «مسیر ترامپ» در سال ۲۰۲۶ عملیاتی شود، آیا از نظر عملیاتی و میدانی اساسا امکان شکل‌گیری یک شراکت راهبردی واقعی، به‌ویژه در حوزه ترانزیت، اقتصاد و تجارت باقی می‌ماند یا این موضوع صرفا یک لفاظی دیپلماتیک است؟

‌به‌ طور کلی بله، تحلیل شما درست است. در این رفتار دولت ایروان نوعی تناقض آشکار وجود دارد. از یک‌ سو صحبت از شراکت راهبردی با ایران می‌شود و از سوی دیگر مسیری دنبال می‌شود که با حضور یا نقش‌آفرینی آمریکا، مستقیما منافع جمهوری اسلامی ایران را تهدید می‌کند. ما آمریکا، چه در دوره ترامپ و چه در هر دولت دیگری را دولتی متخاصم می‌دانیم و طبیعی است که هیچ اقدامی را که منافع و امنیت ملی ما را تهدید کند، در منطقه نپذیریم. جمهوری اسلامی ایران همان‌گونه که بارها اعلام کرده، اجازه نخواهد داد تغییرات ژئوپلیتیکی مغایر با منافعش در منطقه شکل بگیرد. همان‌طور که رهبر معظم انقلاب در دیدار با رؤسای جمهور روسیه، ترکیه و دیگر مقامات منطقه‌ای، صراحتا خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران را در قفقاز جنوبی اعلام کردند، این مواضع کاملا روشن است؛ بنابراین اگر این مسیر و این نوع پروژه‌ها بخواهد عملیاتی شود، جمهوری اسلامی ایران قطعا اجازه تحقق آن را نخواهد داد.

‌حضرت‌عالی تجربه سال‌ها حضور مستقیم در منطقه را داشته‌اید و ارمنستان را هم از نزدیک می‌شناسید. با توجه به این شناخت، آیا واقعا پاشینیان با سیاست‌هایی که در قبال آمریکا و جمهوری آذربایجان در پیش گرفته، ممکن است با چالش جدی از سوی اپوزیسیون این کشور و دیاسپورای ارمنی مواجه شود یا همچنان می‌تواند در دایره قدرت باقی بماند؟

آقای پاشینیان با توجه به سابقه فعالیت مطبوعاتی خود، چند ویژگی مشخص دارد. یکی از نقاط قوت مهم او این است که تاکنون پرونده فساد مالی در دوران مسئولیت اجرائی‌اش نداشته است. این مسئله در جامعه ارمنستان اهمیت زیادی دارد. از سوی دیگر، متأسفانه اپوزیسیونی که در مقابل او قرار گرفته، از نظر سابقه مالی و اقتصادی، کارنامه قابل دفاعی ندارد. مردم ارمنستان هنوز خاطره دوره‌هایی را به یاد دارند که کشور تحت سلطه شبکه‌های مافیایی اداره می‌شد و نارضایتی عمومی گسترده‌ای وجود داشت. به‌همین‌دلیل به نظر من پاشینیان همچنان از پایگاه رأی درخورتوجهی در جامعه برخوردار است. علاوه‌بر‌این دولت پاشینیان توانسته برخی گشایش‌های اقتصادی ایجاد کند، حقوق کارکنان دولتی را افزایش دهد و تا حد زیادی با فساد ساختاری مقابله کند. این موارد، نقاط قوت جدی دولت پاشینیان محسوب می‌شود. بر‌اساس‌ این اگر انتخابات آینده برگزار شود، به نظر من شانس اپوزیسیون در مقایسه با آقای پاشینیان کمتر است.

‌با این شرایط، این سؤال مطرح می‌شود که آیا واقعا امکان تعامل راهبردی پایدار میان تهران و ایروان وجود دارد یا باید گفت ایران عملا در قفقاز تنها مانده است؟ به‌ویژه با توجه به نقش فعال آنکارا، فاصله‌گیری گرجستان و درگیری روسیه در جنگ اوکراین.

من با این تحلیل که ایران قفقاز را از دست داده یا تنها مانده موافق نیستم.

‌چرا؟

چون این برداشت به نظر من شتاب‌زده است.

‌واقعیت‌های میدانی و دیپلماتیک چیز دیگری می‌گویند؟

بله، بنابراین ممکن است برخی دوستان تحلیل متفاوتی داشته باشند، اما نگاه شخص من این نیست. اتفاقا گرجستان در ماه‌های اخیر متوجه شده که اتکای بیش از حد به اپوزیسیون متمایل به غرب، الزاما به نفع منافع ملی‌اش نبوده است. شاهد این موضوع، سفر اخیر برخی مقامات گرجستان به تهران است. ضمن آنکه در پرونده اوکراین نیز به نظر من در آینده‌ای نه‌چندان دور شاهد نوعی آتش‌بس یا صلح خواهیم بود؛ چه با حضور زلنسکی و چه بدون او. پس از پایان جنگ اوکراین، قطعا شاهد تغییراتی در معادلات منطقه‌ای با حضور دوباره روس‌ها خواهیم بود که اجازه نخواهند داد پروژه‌های مد نظر غرب به‌راحتی اجرائی شود. روسیه به‌سادگی اجازه حضور نیروهای غربی را در قفقاز نخواهد داد و جمهوری اسلامی ایران نیز چنین اجازه‌ای نخواهد داد. ضمنا در‌حال‌حاضر هنوز روابط ارمنستان با جمهوری آذربایجان و ترکیه به‌ طور کامل عادی نشده و مرزهای اقتصادی و راهبردی این کشور بسته است. مسیرهای اصلی تجارت و ترانزیت ارمنستان همچنان از طریق دریای سیاه و به‌ویژه مسیر ایران و گذرگاه نوردوز انجام می‌شود، بنابراین بسیار زود است که بخواهیم نتیجه بگیریم ایروان به‌ طور کامل از تهران فاصله گرفته است یا ایران در قفقاز تنها شده است. نباید شتاب زده تحلیل کرد.

‌بحث شتاب‌زدگی نیست. موضوع پیش‌بینی روند تحولات است. در‌عین‌حال ابتکار ۳+۳ که در دولت روحانی مطرح و در دولت شهید رئیسی هم پیگیری شد، عملا به نتیجه نرسید. پس تنهایی تهران و شکست ابتکاراتی از این دست نشان از آینده خوبی در قفقاز برای ایران نمی‌دهد؟

من تعبیر «شکست» را برای ابتکار ۳+۳ دقیق نمی‌دانم.

‌به چه دلیل؟ غیر از این است که فقط چند نشست در حد کارشناسان و معاونان وزرا و نشستی در سطح وزرا، آن‌هم بدون حضور طرف گرجی برگزار شد؟

نکته شما درست است. ولی چون واقعیت این است که معادلات الان تغییر یافته است. 

گرجستان به‌ دلیل مشکلات داخلی و اختلافات حزبی، در آن مقطع تمایلی به حضور فعال در این چارچوب نداشت. دعوت‌هایی هم که صورت گرفت، هم‌زمان با بحران‌های سیاسی داخلی در گرجستان بود. اما امروز شرایط تغییر کرده است. دولت فعلی گرجستان رابطه گرمی با غرب ندارد و به‌ نظر می‌رسد نگاه واقع‌بینانه‌تری درباره محیط پیرامونی خود پیدا کرده است؛ بنابراین امکان احیای ابتکار ۳+۳ همچنان وجود دارد. البته تاکنون، اگر اشتباه نکنم، فقط دو نشست برگزار شده و ادامه پیدا نکرده، اما به نظر من می‌توان این فروم منطقه‌ای را مجددا فعال کرد.

‌به روسیه هم اشاره کردید. اتفاقا یکی از نگرانی‌های جدی، نقش مخرب مسکو در برابر منافع تهران در قفقاز است. چون اگر جنگ اوکراین پایان یابد، آیا ممکن است مسکو برای گرفتن امتیاز در آن پرونده، در پرونده قفقاز به‌ویژه در موضوع مسیر موسوم به «ترامپ» امتیازاتی به آمریکا بدهد؟

بله، این احتمال وجود دارد. اگر فرض کنیم دولت ترامپ به‌ دنبال توافق‌های پشت‌ پرده باشد، پایان جنگ اوکراین قطعا به نفع مسکوست؛ حتی اگر بدون زلنسکی باشد. روسیه در‌این‌صورت سرزمین‌هایی را که تصرف کرده، حفظ خواهد کرد و با توجه به فشارهایی که ترامپ بر زلنسکی وارد می‌کند، این سناریو محتمل است. با این حال، اگر امتیازی که روسیه بدهد منافع راهبردی خودش را تهدید کند، دچار تناقض خواهد شد. اینجاست که نقش دیپلماسی ایران اهمیت پیدا می‌کند. با توجه به نزدیکی تهران و مسکو، ما می‌توانیم در این پرونده نقش‌آفرینی کنیم و مانع از شکل‌گیری توافق‌هایی شویم که منافع امنیتی ما را تهدید می‌کند. در مجموع، به نظر من پایان جنگ اوکراین به نفع پوتین است و ممکن است در این مسیر، امتیازاتی به آمریکا بدهد، اما این امتیازات حد و مرز خواهد داشت.

‌در نهایت با توجه به تأکید ترکیه، جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر عملیاتی‌شدن مسیر موسوم به «ترامپ» در سال ۲۰۲۶، سؤال اصلی این است که آیا ایران باید خود را با این مسیر تطبیق دهد یا برگ‌های برنده‌ای برای جلوگیری از اجرای آن دارد؟

پاسخ به این پرسش به چند عامل بستگی دارد. یکی از عوامل تعیین‌کننده، تصمیمات پایتخت‌های باکو و ایروان است. اما ایران نیز ابزارهای مهمی در اختیار دارد. پروژه کنارگذر ارس، با وجود محدودیت‌های بودجه‌ای، به‌خوبی در حال پیشرفت است. این پروژه، چه در بخش جاده‌ای و چه در بخش ریلی، می‌تواند یک آلترناتیو جدی و مؤثر باشد و اهمیت کریدور موسوم به «ترامپ» را به‌شدت کاهش دهد. البته باید توجه داشت که تأکید بر خطوط قرمز امنیتی و تمامیت ارضی کشور، نباید به‌ گونه‌ای باشد که به‌عنوان دخالت در امور داخلی همسایگان تلقی شود. این یک خط باریک و حساس است. بازیگران فرامنطقه‌ای همواره تلاش می‌کنند چیدمان‌های منطقه‌ای را برهم بزنند، اما جمهوری اسلامی ایران با توجه به تجربه چند دهه تعامل با کشورهای قفقاز پس از فروپاشی شوروی، از اهرم‌های مؤثری برخوردار است. مرز ۴۵‌کیلومتری ایران و ارمنستان یکی از این اهرم‌های مهم است. در‌عین‌حال جمهوری آذربایجان نیز پس از پایان جنگ و در آستانه تحولات داخلی و انتخاباتی، با چالش‌هایی روبه‌روست. آقای الهام علی‌اف نیز با مسائل داخلی خاص خود مواجه است؛ مسائلی که شاید فقط بخشی از آنها آشکار شده باشد. در مجموع، با تغییر شرایط جنگ اوکراین، به نظر من نقش روسیه در قفقاز جنوبی دوباره پررنگ خواهد شد و مسکو تلاش خواهد کرد جایگاه تعیین‌کننده خود را بازتعریف کند. بر‌اساس‌این پیش‌بینی من این است که معادلات قفقاز در سال ۲۰۲۶ به‌ گونه‌ای متفاوت از آنچه امروز تصور می‌شود، رقم خواهد خورد.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ