

میدلایست فوروم: کمیته حقیقت و آشتی ایران را مهیا کنید
مایکل روبین، پژوهشگر ارشد این اندیشکده و از چهرههای شناختهشده جریان نومحافظهکار در حوزه خاورمیانه که سابقه فعالیت در پنتاگون را نیز دارد، در مقالهای که دوشنبه هشتم دی منتشر شد، اعتصابها و اعتراضهای بازاریان تهران ظرف یکصد سال گذشته را مرور کرده و آنها را «نشانی از فرسوده شدن حمایتها از جمهوری اسلامی در میان یکی از پایگاههای اصلی حامی آن» خوانده است.
او در بخشی از این مقاله نوشته است که جنگ ۱۲روزه میان اسرائیل و جمهوری اسلامی «مشروعیت» حکومت در میان حامیان اصلیاش را از میان برده و حالا دیگر حتی آنها هم دیدهاند که «لافزنیهای رهبر جمهوری اسلامی» درباره قدرت «پوچ» از آب در آمده است.
روبین در ادامه میگوید: «جمهوری اسلامی همواره بیش از آنکه نقطه اوج طبیعی سیر تکامل سیاسی ایران باشد، یک استثنا بوده است و مانند همه رژیمهای انقلابیِ نامحبوب، سرانجام فروخواهد ریخت؛ چه از موج جدید اعتراضها جان سالم به در ببرد و چه نبرد، مسیر آن روشن است: اعتراضها فراگیرتر میشوند، بسامدشان افزایش مییابد و به بخشهای هرچه گستردهتری از جامعه میرسند.»
او در بخشی از مقاله با توضیح وضعیت عراق پس از سقوط صدام، به مسئولیتهای مردم ایران پس از سقوط خامنهای اشاره میکند: «مردم ایران باید شکل حکومت بعدی را تعیین کنند و درباره سرنوشت بازماندگان جمهوری اسلامی و نحوه رفتار با آنها نیز تصمیم بگیرند؛ اینکه باید با اعضایی که بسیاری از آنها مدتهاست هرگونه تعهد ایدئولوژیک را صادقانه کنار گذاشتهاند و صرفا در ازای شغلشان، به وفاداری تظاهر کنند، چه خواهند کرد.»
روبین پیشبینی کرده است که به احتمال زیاد هسته ایدئولوژیک حکومت در واپسین لحظهها «بدون نبرد» قدرت را ترک نخواهد کرد و در روزهای پایانی شاهد «انفجار خشونت» در ایران خواهیم بود.
نویسنده سپس این مساله را پیش روی خوانندگان میگذارد که در چنین شرایطی ایرانیان باید فراتر از تصمیم درباره بازماندگان حکومت، به دیگر ابعاد عدالت انتقالی بپردازند.
او هشدار میدهد که تصمیم ایرانیان رنجکشیده برای انتقامجویی میتواند «چرخهای خونبار» را به حرکت در آورد و از سوی دیگر، «ناکامی در برقراری عدالت و افشای شبکههای سرکوب» نیز مستعد فرو غلتیدن جامعه به دامان یک دیکتاتوری شدیدتر است.
روبین همچنین این مساله را پیش میکشد که نیروهای سپاه پاسداران در صورت شکست هیات جمهوری اسلامی به دست مردم، نیروهای خود را بازسازی و سازماندهی خواهند کرد تا «آرزوی مردم ایران برای آزادی» را در هم بشکنند.
این نویسنده به سرنوشت روشن کشورهایی چون آفریقای جنوبی و رواندا اشاره میکند که با بهرهگیری از کمیسیونهای حقیقت و آشتی توانستند از سناریوهای آلوده به خونخواهی یا دیکتاتوریهای مجدد عبور کنند، هرچند تاکید میکند که ایران، بهدلیل «دوام طولانیمدت حکومت» و «میزان خشونتی که طی دههها -بهویژه علیه اقلیتهایی چون کردها و بلوچها- بهکار گرفته شده، موردی بهمراتب پیچیدهتر» از کشورهای مورد اشاره به شمار میآید.
روبین کلید دوری جستن از احتمال شورش یا جنگ داخلی را «پرداختن به عدالت انتقالی» میداند و در پایان تاکید میکند که جامعه جهانی و خود ایرانیان باید بحث درباره مبانی عدالت انتقالی را آغاز کنند؛ اینکه چه کسانی باید مجازات شوند، چه کسانی باید از سمتهای اجرایی و دولتی محروم و چه کسانی باید بخشیده شوند.








