تهران متاپولیس است
تهران، پرجمعیتترین شهر و پایتخت کشور ایران، مرکز استان تهران و شهرستان تهران است. براساس سایت ایران استاتیس، جمعیت شهر تهران در سال ۱۴۰۴ به ۹ میلیون و ۱۴۰ هزار و ۱۴۸ نفر رسید که ۱۱ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر، از هر صد نفر که در ایران زندگی میکنند، ۱۱ نفر ساکن تهران هستند.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
فاروق مظلومی
تهران، پرجمعیتترین شهر و پایتخت کشور ایران، مرکز استان تهران و شهرستان تهران است. براساس سایت ایران استاتیس، جمعیت شهر تهران در سال ۱۴۰۴ به ۹ میلیون و ۱۴۰ هزار و ۱۴۸ نفر رسید که ۱۱ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر، از هر صد نفر که در ایران زندگی میکنند، ۱۱ نفر ساکن تهران هستند. تغییر پایتخت در ایران بسیار بیشتر از کشورهای دیگر اتفاق افتاده و اکنون هم گاهی صحبت از جابهجایی پایتخت است. در گفتوگو با بهرام شیردل، ایشان بیان کردند: «در اثر تعویض متعدد پایتخت، در این سرزمین دانشی برای بحث انتقال پایتخت وجود دارد. این دانش انتقال شهرسازی قرنها به سراسر جهان صادر شده است و الان باید روی این دانش تمرکز کنیم، ولی قبل از آن باید متاپولیس را بشناسیم». اما سؤال انتقال یا دگردیسی پایتخت زمانی پاسخی درست پیدا میکند که تهران را بشناسیم. از نگاه این معمار برجسته، تهران یک متاپولیس است و باید به عنوان یک متاپولیس با آن مواجه شد و این رویکرد در مورد تصمیمات مربوط به تهران تعیینکننده است. پس اول باید تهران را به عنوان یک متاپولیس مطالعه کنیم.
شهر تهران تا فیروزکوه، یعنی شرقیترین شهر استان تهران، یک مسیر پیوسته از شهرهای متصل به هم است. مسیر شهر تهران با جنوبیترین و غربیترین شهرهای استان تهران هم به همین ترتیب یک مسیر از شهرهای متصل به هم است. منظور اتصال جادهای نیست، بلکه اتصال بافتهای شهری است. این شبکه از شهرهای متصل یک متاپولیس است. متاپولیس با متروپولیس تفاوتهای بنیادین دارد. این تئوری از طریق پروژه ایجاد شده و طرح و پروژهای شهری در سال 1987 است که توسط بهرام شیردل با همکارانی مثل Andrew Zago و Jeffrey Kipnis و William Taylor طراحی شده است.
ترجمه مشخصی برای متاپولیس وجود ندارد و اغلب متاپولیس را با متروپولیس اشتباه میکنند و همانند متروپولیس آن را با واژههای فراشهر، کلانشهر و مادرشهر معادلسازی میکنند. میتوان برای جلوگیری از اختلاط ترجمه متاپولیس با متروپولیس از پسوندهای فارسی مها و اَبَر به معنی ارشد و بزرگتر برای متا و از واژه مهاشهر یا ابَرشهر بهجای متاپولیس استفاده کرد.
متاپولیس تهران، شهری است که از چند شهر تشکیل میشود؛ مثلا تهران علاوه بر اتصالهای شهر به شهر که ذکر شد، از نظر ارتفاع و تراکم دارای سه بخش جنوب، مرکز و شمال شهر است که هرکدام از این قسمتها مراکز مختلف در خود را دارند. جریانهای اجتماعی، اقتصادی، معماری و... در این سه قسمت وجود دارند که در هم تنیده شدهاند. این جریانها نیاز به معماری دارند. قبل از متاپولیس برای رسیدن به شهر مجاور باید از فاصلهای که شامل عوارض طبیعی مثل کوهها و روخانهها بود، عبور میکردیم، اما در متاپولیس با وجود مراکز سیال، مرز مشخصی بین قسمتهای مختلف وجود ندارد و ترکیبی از شبکهها و تفاوتهاست و همین ارتباط شبکهای منجر به تشکیل یک ساختار تغییر و تکامل تدریجی شهر میشود. متاپولیس تهران با داشتن مراکز سیال و نزدیکی پیرامون به این مراکز، دسترسی به امکانات را در تمام قسمتهای شهر امکانپذیر میکند و بهجای تشدید قدرت در یک مرکز، با تکثیر سلولهای شهری، مراکز سیال بیشتری تولید میشود. فرانسوا آشر، استاد مؤسسه فرانسوی شهرسازی (Institut Français d’Urbanisme) و مشاور علمی در برنامه ملی ساختوساز و معماری (Plan Construction et Architecture) بود. آشر در کتابش Metapolis ou l’avenir des villes (متاپولیس و آینده شهرها) میگوید ما وارد مرحلهای جدید از تمدن شهری شدهایم که او آن را La Métapole (متاپولی) مینامد.
به باور او، پس از دورانهای شهر کلاسیک (polis) و کلانشهر (métropole)، اکنون به مرحله سوم رسیدهایم. متاپولیس، شهری فراتر از شهر، جایی که مرزهای فیزیکی، اقتصادی و فرهنگی میان شهرها از میان رفتهاند. اصطلاح متاپولیس به این ابعاد جدید و شهرهای معاصر اشاره دارد. متاپولیس یک سیستم فراتر از کلانشهرهای سنتی است. این سیستم پویا در مقیاس جهانی، مشابه و در مقیاس محلی متنوع است. اگر در گذشته کلانشهرها براساس رشد فیزیکی و گسترش یکنواخت حول یک مرکز شکل میگرفتند، متاپولیس حالتی متنوع و چندوجهی دارد. در این بستر تغییر ایجاد میشود. این شهر دیگر بر پایه مکانهای فیزیکی بنا نشده است. فرانسوا آشر به تعامل شهروندان با همدیگر در این شهرها در دادوستدها و رویدادها تأکید میکند و مراکز سیال شهری که قدرت را از تمرکز بر چند مکان به یک شبکه منتقل میکنند، مهم میداند. وقتی آشر از انسجام واحد اجزای شهر در ساختار غیرمتصل حرف میزند، ناخواسته به فضای
HOMOgeneous FRAGMENT اشاره میکند؛ یعنی به اتصال آشکار یا پنهان اجزای شهر در متاپولیس تأکید میکند. آشر، شهرهای جدید را مجموعهای از بناها نمیداند، بلکه متاپولیس را شبکهای از جریانها (flows) معرفی میکند. مفهوم «فضا و جریان» (space of flows) که توسط مانوئل کاستلز (Manuel Castells)، نظریهپرداز برجسته جامعه اطلاعاتی، مطرح شده است، در اندیشههای آشر بسیار تأثیرگذار بوده و میتوان گفت این مفهوم را وام گرفته و توسعه داده است. این مفهوم یکی از کلیدیترین ایدهها در فهم شهرهای جدید و «متاپولیس» فرانسوا آشر است. درواقع میتوان گفت مفهوم متاپولیس آشر از نظر فضایی، ترجمه شهری نظریه «فضا و جریان» مانوئل کاستلز است.
کاستلز در سهگانه مشهورش، The Information Age: Economy, Society and Culture توضیح میدهد ما در حال گذار از جامعه صنعتی به جامعه شبکهای (Network Society) هستیم. در این جامعه، شبکههای اطلاعاتی و ارتباطی مثل اینترنت، رسانهها، سرمایه جهانی و حملونقل سریع در سازماندهی شهر و فعالیتهایش نقش اصلی را دارند. ایده شبکهشهر از کاستلز است.
در گفتار بالا از آشر خواندیم که او بناهای فیزیکی مثلا میدان را در شهر حذف میکند و بعد از کثرتگرایی و توافق صحبت میکند و به قول بهرام شیردل، آشر تاریخ و معماری Public Place را نمیشناسد و نمیفهمد. عدم توجه فرانسوا آشر در متن بالا به میدان در شهر در مقابل توجه ویژه بهرام شیردل به میدان نقش جهان در پایاننامه خود با عنوان کشور تماشاچیها بسیار حائز اهمیت است. شیردل میداند که میدان در روزمرگی متعالی شهر و شهروندان چقدر اهمیت دارد، اما آشر نمیداند و دلیلش واضح است؛ چون شیردل در ایران به دنیا آمده است و آشر در فرانسه.
متاپولیس تهران با جداشدن از تاریخ معماری و شهرسازی غرب میتواند به راه خودش ادامه دهد. از نتایج ترجیح معماری آکادمیک غربی به معماری سنتی، طرح جامع 1346 تهران بوده است که توسط ویکتور گروئن و عبدالعزیز فرمانفرمائیان طراحی شد. ویکتور دیوید گروئن (1980-۱۹۰۳)، معمار و شهرساز آمریکایی بود که به مخترع مراکز خرید در دنیا معروف است که اینجا مجال ذکر آثار زیانبار این طرح نیست.
«Metapolis: Project for Los Angeles / Metapolis Masterplan for Los Angeles Civic Center».
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.








