به بهانه سال نوی میلادی، زندگی و زمانه ارامنه در گیلان بازخوانی و روایت میشود؛ شکست شاه صفوی از عثمانی، کوچ اجباری ارامنه به گیلان را درپی داشت تا تجارت ابریشم با تجارتخانههای ارامنه در رشت توسعه یابد؛ ارمنیان پیش از اواخر سده ۱۵ در رشت زندگی میکردند. اما بیشترین حضور ارامنه، مربوط به کوچ اجباری ایشان به دستور شاه صفوی بود. شاه عباس اول، در سال ۹۹۹ براساس پیمانی، شهر تبریز، قسمت غربی آذربایجان، ارمنستان، شکی ، شیروان و... را رسما به دولت عثمانی تسلیم کرد. وی در سال ۱۰۱۲ (ه. ق) برای پس گرفتن سرزمینهای از دست رفته، با دولت عثمانی وارد جنگ شد و قسمت بزرگی از آذربایجان، قرهباغ و ارمنستان را با قلعههای بزرگ ایروان و نخجوان از عثمانی پس گرفت و کوچ اجباری ۳۵۰ هزار تن ارمنی به شهرهای ایران با زور شمشیر آغاز شد. شاه عباس، تمام شهرهای آباد ارمنستان را ویران و غلات و آذوقه را از بین برد تا در صورت پیشرفت سردار ترک، خاک سوختهای برای عثمانی بهجا بماند.
۲۴ هزار و بهقولی ۲۷ هزار خانوار ارمنی در گیلان و مازندران ساکن شدند تا در توسعه نوغانداری بهکار گرفته شوند اما در اثر ناسازگاری اقلیم مرطوب گیلان، تنها ۵ یا ۶ هزار خانوار ارمنی باقی ماند.( فرامرز طالبی،تاریخ ارمنیان گیلان، ص: ۱۳تا۱۵)
گذشت زمان، موجب تثبت زندگی ارامنه در گیلان شد. ارامنه ابتدا در محله «سرچشمه» رشت یا با نام قدیم آن «ارمنی بولاغ» ساکن و مراسم مذهبی آنها نیز در خانه پیشوای مذهبی آنان برگزار میشد. با افزایش جمعیت، بعدها ارامنه در بخش اعظم محله استاسرا و خیابان سعدی ساکن شدند. بعدها ارامنه اجازه یافتند در بازار رشت برای خود کلیسایی بسازند. کلیسایی که در کودتای بلشویکها(سال ۱۲۹۹ شمسی) در آتش سوخت.
«میرزا حسین فرهانی» که در اواخر دوره ناصری به رشت آمده، درباره جمعیت ارامنه مینویسد: «قریب دو هزار ارمنی در شهر و اطراف است که بعضی تبعه دولت علیه ایران و برخی تبعه خارجه اند».(سفرنامه فرهانی، ص:۴۲)
در حوالی سالهای ۱۹۲۷ میلادی جمعیت ارامنه رشت، ۵۹۶ نفر ذکر شده است: «روزنامه آلیک، مشاغل بخشی ارمنه رشت را چنین ذکر کرده است: پیشه ور، اغذیه فروش، کارمند، راننده، گاراژدار، آهنگر، پزشک، سرباز، دندان پزشک، حمامی، تلگرافچی، خیاط، نجار، کارمند بانک، کفاش، بیلیاردچی، ملاک، تاجر، سلمانی، نقاش، کنترات چی، معلم، برزگر، صاحب میهمانخانه و عدهای بیکار».
ارامنه رشت در توسعه و تجارت ابریشم گیلان نقش بهسزایی داشتند و تصویری از تجارتخانه ارامنه موجود است. «خواجه آساطور» ساکن کوچه خواجوی در بازارچه سبزه میدان و «خواجه آوادیس» ملاک بزرگ ابتدای خیابان سعدی، شاخصترین این تاجران هستند. بخش کوچکی از خانه مسکونی خواجه آوادیس در حیاط فعلی، مجتمع فرهنگی خاتم الانبیای رشت هنوز موجود بوده و به شماره ۲۲۲۳۷، مورخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۶ در فهرست آثار ملی ثبت شده است. هرچند که اهتمامی برای مرمت و حفاظت از این بنای نیمه دوره قاجار دیده نمیشود.
مهمترین المان فرهنگی بهجامانده از خدمات آوادیس، ساختن مدرسه م. آهوردانانیان(مریم) در ابتدای خیابان فعلی سعدی است. سالن بزرگ این مدرسه شاهد نخستین اجراهای تئاتر در گیلان بود. تئاتری که ارامنه آغازگر بودند. در بخشی از مدرسه، موزه ای نیز ایجاد شده و برخی از اسناد و اقلام ارامنه گیلان در آن به نمایش درآمده است.
بعد از آتش سوزی بازار و سوختن کلیسای مریم مقدس در بازار در بخشی از حیاط بزرگ مدرسه، کلیسای جدیدی در سال ۱۳۴۵ ساخته شد. مدرسه بزرگ ارامنه سعدی، در زمان بحران انسانی و کوچ اجباری ارامنه بعد از انقلاب اکتبر روسیه، محل اسکان ۸۰۰ نفر ارمنی بود.
تجارتخانه بزرگ آوادیس نیز، عمارتی دو طبقه با معماری بومی گیلان در ابتدای سعدی، روبروی مدرسه ارامنه بود که متاسفانه تخریب شد. این بنا تنها تجارتخانه نبود و حوادث تاریخی زیادی را به خود دیده است. مهمترین آن، اسکان ارامنه مهاجر، بعد از کشتار ارامنه باکو (۱۹۱۷ میلادی) بود و بعد از آن فاجعه انسانی و کشتار ارامنه توسط بلشویکها، دوباره شاهد کوچ اجباری ارامنه هستیم. ۱۰هزار ارمنی در سپتامبر سال ۱۹۱۸ میلادی از راه دریا وارد انزلی و رشت شدند. در این بحران انسانی، کمیته امداد آوارگان از سوی جامعه ارامنه تشکیل شد و علاوه بر مدرسه و عمارت آوادیس، سه کاروانسرای بازار و چند باب منزل مسکونی نیز اجاره و آوارگان را پناه داد. در این بحران انسانی، علاوه بر کمکهای ارامنه، شاهد دستورهای نوع دوستانه میرزا کوچک جنگلی برای ورود کشتیهای حامل آوارگان به گیلان و کمک های غذایی به ارامنه هستیم. (م. در ساهاکیان، پناهندگی ارامنه باکو به گیلان) در حیاط مدرسه ارامنه، بعدها به یاد کشتار ارامنه توسط دولت عثمانی، بنای یادبودی ساخته شد که هنوز موجود است.
از دیگر شخصیتهای ارمنی تاثیرگذار در گیلان، خیر نیکوکار و موسس نخستین داروخانه شبانه روزی کارون «آرسن میناسیان» است که مزار وی همراه خواجه آوادیس، در حیاط مدرسه ارامنه قرار دارد. درباره آرسن میناسیان، مطالب زیادی منتشر شده ولی پیرامون «دکتر پطروس طاشچیان» کمتر در رسانهها خواندهایم.
دکتر طاشچیان، متولد ۱۸۶۷ میلادی در جنوب شرقی عثمانی، دیاربکر بود و تحصیلات پزشکی خود را آمریکا گذراند. او در سن ۲۵ سالگی تحت تعقیب پلیس عثمانی بود که به ایران فرار کرد. با آمدنش به رشت، خواجه آوادیس او را مورد حمایت قرار داد و اتاقی را بهعنوان دفتر طبابت در عمارت خود در اختیار او قرار میدهد. گفته شده وی هرچه در توان افراد نیازمند بود، دستمزد دریافت میکرد. دکتر طاشچیان در زمان جنبش مشروطه نیز نقش فعالی بهعنوان پزشک داشت و همراه قشون فاتح گیلان به پایتخت رفته و مجروحان جنگی را مداوا مینمود. طاشچیان و دکتر فِریم، دو تن از پزشکانی هستند که در بحران آوارگان باکو، نقش موثری ایفا کردند. مزار این دو پزشک خوشنام در گورستان ارامنه است.
در رشت و انزلی، دو گورستان مختص ارامنه داریم. «ارمنی بولاغ» در محله سرچشمه رشت، مدفن بسیاری از ارامنه است. بهویژه ارامنهای که در بحران انسانی باکو، در رشت جان سپرده و نتوانستند به موطن خود بازگردند، در ارمنی بولاغ دفن شدند.
انزلی نیز جمعیت قابل توجهی ارامنی داشت. کلیسای مریم مقدس، مدرسه و گورستان ارامنه هنوز در شهر انزلی پابرجاست. طبق کتیبه سر درب، کلیسای مریم مقدس انزلی در سال ۱۸۷۴ میلادی ساخته شده است. هرچند عزیز طویلی، نویسنده کتاب «تاریخ جامع انزلی»، مینویسد: چندسال زودتر از تاریخ یاد شده ساخته شده است.
مدرسه ارامنه، بنایی دو طبقه در حیاط کلیساست که تا دهه ۷۰ نیز پذیرای دانشآموزان ارمنی و مسلمان بود. این ساختمان زودتر از مدرسه ارامنه رشت ساخته شده و سالن بزرگ طبقه دوم، شاهد اجرای تئاتر بوده است. عزیز طویلی درباره فعالیتهای فرهنگی در این مدرسه مینویسد: «ارامنه انزلی اولین کسانی هستند که مدرسه به صورت امروزی را در انزلی دایر کردند و همچنین شاید برای اولین بار به ترویج هنر تئاتر در این شهر دست زدند. طبق مدارک موجود، مدرسه ارامنه انزلی در سال ۱۲۷۴ شمسی باز شده و دارای ۹ شاگرد (۶پسر و ۳دختر) میباشد». (نک، تاریخ جامع انزلی)
ساختمان مدرسه ارامنه در ۱۱مهر ۱۳۸۳ و به شماره ۱۱۱۴۶ در فهرست آثار ملی ثبت شد. متاسفانه در اثر بی توجهی متولیان، در فروردین ماه ۱۴۰۲ دچار آتش سوزی شده و برای مرمت اصولی آن اقدامی نشده است.
گزارش از مهری شیرمحمدی
انتهای پیام








