مراقب کارگردانان و بازیگران باشید

وقتی گرانی و فشارهای اقتصادی مردم را به خیابان می‌کشاند، اصلِ ماجرا درد معیشت است؛ دردی واقعی، ملموس و انکارناپذیر. اما تجربه نشان داده است که هر تجمع اعتراضی، فقط صدای مردم نیست؛ گاهی صحنه‌ای است با کارگردانانی پنهان و بازیگرانی آشکار که تلاش می‌کنند مطالبه اقتصادی را به سناریویی دیگر تبدیل کنند. درست در چنین لحظاتی است که باید بیش از همیشه هوشیار بود و پرسید: چه کسی روایت را می‌سازد و اعتراض قرار است به کجا برسد؟

خلاصه خبر
اعتراض به گرانی و فشارهای اقتصادی، پدیده‌ای تازه نیست و نه مختص یک شهر یا یک کشور. وقتی معیشت تنگ می‌شود، سفره‌ها کوچک‌تر می‌شود و امید به بهبود کُندتر، طبیعی است که صداها بلند شود. تهران نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ شهری که ضربان اقتصاد، سیاست و رسانه در آن تندتر می‌زند و هر اتفاقش بازتابی ملی پیدا می‌کند. اما درست در همین بزنگاه‌های اجتماعی است که باید بیش از همیشه «مراقب کارگردانان و بازیگران» بود؛ نه به معنای انکار درد مردم، بلکه به معنای تشخیص صحنه، سناریو و نقش‌ها.اعتراض؛ حق اجتماعی یا صحنه‌سازی سیاسی؟اعتراض اقتصادی، در ذات خود، یک حق اجتماعی است. مردمی که زیر بار تورم، کاهش قدرت خرید و نااطمینانی آینده خم شده‌اند، حق دارند مطالبه‌گر باشند. اما تجربه‌های مکرر نشان داده است که میان «اعتراض واقعی» و «اعتراض هدایت‌شده» فاصله‌ای باریک اما تعیین‌کننده وجود دارد. در این فاصله، کسانی هستند که درد را می‌شناسند، اما درمان را نه؛ یا بدتر، از درد، نردبانی برای مقاصد دیگر می‌سازند.در چنین شرایطی، اعتراض می‌تواند به‌سرعت از مطالبه‌گری اقتصادی به میدان تسویه‌حساب‌های سیاسی، جناحی یا حتی امنیتی تبدیل شود. اینجاست که نقش کارگردانان پررنگ می‌شود؛ کسانی که پشت صحنه، روایت را تنظیم می‌کنند، قاب را می‌بندند و لحظه‌ها را به نفع خود برش می‌زنند.
کارگردانان کیستند؟کارگردانان الزاماً چهره‌های شناخته‌شده نیستند. گاه شبکه‌ای از رسانه‌ها، کانال‌ها و اکانت‌ها هستند که با زبان همدلانه وارد می‌شوند، اما به‌تدریج جهت‌دهی می‌کنند. گاه فعالانی‌اند که تجربه اعتراض دارند و می‌دانند کدام شعار، کدام تصویر و کدام ویدئو بیشتر دیده می‌شود. گاه نیز جریان‌هایی‌اند که از بیرون مرزها، با شناخت دقیق از گسل‌های اجتماعی، آتش را تیزتر می‌کنند.کارگردانان، اعتراض را از «مسئله» جدا می‌کنند و آن را به «بحران» بدل می‌سازند. آن‌ها می‌دانند که تصویر یک صف نان، اگر با روایت خاصی همراه شود، می‌تواند هزار بار بیشتر از یک گزارش کارشناسی اثر بگذارد. آن‌ها می‌دانند کِی سکوت کنند و کِی فریاد بزنند.بازیگران چه کسانی‌اند؟بازیگران الزاماً مزدور یا آگاه به نقش خود نیستند. بسیاری از آن‌ها مردم عادی‌اند؛ خسته، ناراضی و نگران. اما در هر صحنه، نقش‌ها متفاوت است: نقش اول‌هایی که شعار می‌دهند و جمع را می‌کشانند، نقش مکمل‌هایی که فضا را گرم می‌کنند، و سیاهی‌لشکرهایی که فقط حضورشان برای تکمیل قاب کافی است.خطر آنجاست که بازیگر، تصور کند نویسنده است؛ گمان کند روایت از آنِ اوست، در حالی که دیالوگ‌ها پیش‌تر نوشته شده‌اند. وقتی بازیگر به این آگاهی نرسد، ناخواسته به انتقال پیام‌هایی کمک می‌کند که نه به نفع اوست و نه به نفع مطالبه‌اش.
رسانه؛ تقویت صدا یا تحریف واقعیت؟در عصر شبکه‌های اجتماعی، هر تلفن همراه یک دوربین و هر کاربر یک رسانه است. این فرصت بزرگی برای شنیده‌شدن مطالبات واقعی است، اما هم‌زمان میدان مینِ تحریف و اغراق نیز هست. انتخاب قاب، زاویه، زمان انتشار و حتی موسیقی پس‌زمینه می‌تواند معنای یک تجمع را تغییر دهد.رسانه‌های معاند و فرصت‌طلب، استاد استفاده از همین جزئیات‌اند. آن‌ها اعتراض را از بستر اقتصادی جدا می‌کنند و به آن بار هویتی، سیاسی یا امنیتی می‌دهند. نتیجه؟ مطالبه‌ای که می‌توانست در مسیر اصلاح شنیده شود، به بن‌بست تقابل می‌رسد.مرز باریک میان همدلی و سوءاستفادههمدلی با معترض، وظیفه اخلاقی و اجتماعی است. اما همدلی کور، می‌تواند به سوءاستفاده ختم شود. وقتی هر نقدی به مدیریت اقتصادی، فوراً به نفی کلیت نظام تصمیم‌گیری یا تخریب سرمایه اجتماعی گره می‌خورد، باید مکث کرد. این مکث نه برای انکار مشکل، بلکه برای تشخیص مسیر حل آن است.کارگردانان، از همین احساسات صادقانه تغذیه می‌کنند. آن‌ها می‌دانند خشم، سوختی سریع‌الاشتعال است؛ کافی است جرقه درست در زمان درست زده شود.راه برون‌رفت چیست؟اولین گام، تفکیک «مطالبه» از «پروژه» است. مردم باید بدانند چه می‌خواهند و چه نمی‌خواهند. شفافیت در خواسته‌ها، امکان مصادره آن‌ها را کاهش می‌دهد. دوم، ارتقای سواد رسانه‌ای است؛ اینکه هر تصویر و هر خبر را بی‌درنگ نپذیریم و بپرسیم: چه کسی منتشر کرده؟ چرا اکنون؟ و به نفع چه روایتی؟سوم، مسئولیت‌پذیری حاکمیت و مدیران است. وقتی پاسخ‌گویی صادقانه و اقدام ملموس وجود داشته باشد، میدان برای کارگردانان تنگ می‌شود. خلأ پاسخ، بهترین صحنه برای سناریونویسان است.
و در نهایتاعتراض به گرانی و مشکلات اقتصادی، صدای واقعی زندگی مردم است و نباید خاموش شود. اما این صدا اگر در دستان کارگردانان نادرست بیفتد، از مسیر اصلاح خارج می‌شود و به ابزاری برای تشدید بحران بدل می‌گردد. مراقبت از این صدا، یعنی مراقبت از حقیقت، از منافع عمومی در روزهایی که خیابان، رسانه و احساسات هم‌زمان فعال‌اند، باید هوشیار بود: همه آن‌هایی که فریاد می‌زنند، هم‌درد نیستند؛ و همه آن‌هایی که در قاب دیده می‌شوند، صاحب روایت نیستند. مراقب کارگردانان و بازیگران باشید.
09:45 - 9 دی 1404
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ