جابه‌جا کردن مفهوم بهره‌برداری اقتصادی با حیات فرهنگی

جابه‌جا کردن مفهوم بهره‌برداری اقتصادی با حیات فرهنگی، خطایی بنیادین و گمراه‌کننده است. آیین‌های نمایشی، مراسم دولتی و تجمع‌های نمادین، جایگزین ریشه فرهنگی، تداوم زبانی و عمق تمدنی نمی‌شوند.

خلاصه خبر

اظهارات اخیر آقای شهرام ناظری در قونیه، مبنی بر این‌که مولانا در ترکیه «زنده نگه داشته شده» و این‌که اگر در ایران می‌بود، به فراموشی سپرده می‌شد، نه یک نظر شخصی ساده، بلکه تحریفی آشکار از واقعیت تاریخی و فرهنگی ایران است که نیازمند پاسخ صریح و بی‌ابهام است.

چنین سخنانی، آگاهانه یا ناآگاهانه، این گزاره نادرست را القا می‌کند که ایران در پاسداشت میراث فرهنگی و ادبی خود ناتوان بوده و دیگران جای خالی آن را پر کرده‌اند. این ادعا، نه‌تنها فاقد پشتوانه علمی و تاریخی است، بلکه با شواهد عینی و انکارناپذیر در تضاد کامل قرار دارد.

اگر «زنده بودن» یک شاعر و متفکر به معنای حضور مستمر او در زبان، آموزش، پژوهش، فرهنگ عمومی و حافظه جمعی است، مولانا در ایران زنده است؛ همان‌گونه که حافظ، سعدی، خیام، فردوسی، عطار و رودکی زنده‌اند. وجود و پویایی مکان‌های فرهنگی، استمرار آموزش و تولید علمی، و جایگاه تثبیت‌شده این چهره‌ها در ذهن و زبان جامعه ایرانی، پاسخ روشن به هر ادعای خلاف آن است.

آنچه امروز در قونیه جریان دارد، بهره‌برداری سازمان‌یافته از یک نماد فرهنگی در چارچوب صنعت گردشگری است. این اقدام، به‌خودی‌خود نه محل انکار است و نه محل نزاع. اما جابه‌جا کردن مفهوم بهره‌برداری اقتصادی با حیات فرهنگی، خطایی بنیادین و گمراه‌کننده است. آیین‌های نمایشی، مراسم دولتی و تجمع‌های نمادین، جایگزین ریشه فرهنگی، تداوم زبانی و عمق تمدنی نمی‌شوند.

مسئله از آن‌جا نگران‌کننده‌تر می‌شود که این سخنان از زبان فردی بیان می‌شود که به‌واسطه جایگاه هنری خود، بر افکار عمومی تأثیرگذار است. در چنین موقعیتی، بی‌دقتی در بیان، صرفاً یک لغزش لفظی نیست، بلکه بازنشر روایت تحقیرآمیز از فرهنگ ایران و تضعیف اعتماد فرهنگی جامعه است.

مولانا نه متعلق به دولت‌هاست و نه نیازمند «زنده نگه داشته شدن» توسط ساختارهای رسمی. او محصول یک حوزه تمدنی است که زبان اندیشه‌اش فارسی بوده و بستر تاریخی‌اش در جغرافیای فرهنگی ایران شکل گرفته است. هر کشوری که امروز از نام او بهره می‌برد، وامدار این بستر است، نه جایگزین آن.ساده‌سازی تاریخ و تقلیل فرهنگ به نمایش، خط قرمزی است که نباید از سوی هیچ چهره فرهنگی نادیده گرفته شود. مسئولیت سخن، با بزرگی تریبون نسبت مستقیم دارد.

فرهنگ ایران با نمایش زنده نمانده و نخواهد ماند؛با ریشه زنده است.و مولانا، پیش و بیش از هر روایت معاصر، در این ریشه‌ها حضور دارد.

۲۴۲۲۴۳

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ