خاطرات علم: شاه گفت، نمی‌خواهم تمام اختیار تبلیغاتی خودم را به دست یهودی‌ها بدهم

والاحضرت شاهدخت اشرف شرحی عرض کرده بودند که شیلی و چند کشور آمریکای جنوبی دیگر از من دعوت کرده بودند، حالا باز تجدید مطلع کرده‌اند. فرمودند: «بگو آخر این مسافرت‌ها چه نفعی برای کشور دارد؟ آن هم شیلی که در آمریکا معروف به دیکتاتوری و حق‌کشی، حتی نمونه‌[ای] از آن شده است. شما اگر بروید و او را تایید کنید، مثل همیشه، دردسر تازه[ای] برای ما درست می‌کنید...»

خلاصه خبر

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اسدالله علم در خاطرات روز پنجشنبه ۹ دی ۱۳۵۵ نوشت: صبح شرفیاب شدم. به حمدلله شاهنشاه خیلی سرحال بودند، چون چند روز است در سراسر ایران بارندگی است، من‌جمله الان ۴۸ ساعت است که در تهران برف و باران می‌بارد و هوا هم چندان سرد نیست. به عرض رساندم که «علیاحضرت شهبانو را از تشریف بردن به اتریش که نمی‌توان منصرف کرد، بنابراین ما فکر کردیم که لااقل در اتریش سه جا را بگیریم که لااقل دشمن را گول بزنیم و ایشان هر موقع یک جا تشریف داشته باشند. هلیکوپتر هم برای ایشان می‌گیریم.»

فکری فرمودند، بعد فرمودند: «خودت برو علیاحضرت را متقاعد کن.» عرض کردم: «فکر نمی‌کنم بتوانم.» فرمودند: «خوب اگر نمی‌توانی، من هم نمی‌توانم!» عرض کردم: «سعی می‌کنم.»

صورت فرمانی که تشکیلات تبلیغاتی را برحسب پیشنهاد یانکلوویچ باید پیاده کنیم تقدیم کردم، هیچ نپسندیدند. فرمودند: «بین‌المللی یعنی چه؟ من که گفتم باید منحصر به آمریکا باشد.» عرض کردم: «مسئله تبلیغات در دنیا، بخصوص بین آمریکا و انگلستان و اروپا، کاملا به هم بستگی دارد. در عمل مشاهده خواهید فرمود که قابل تفکیک نیست و این کار نیم‌بند هم ما را به جایی نمی‌رساند.» خیلی تامل کرده فرمودند: «درست است که ممکن است یک ارتباط‌هایی باشد، ولی من نمی‌خواهم تمام اختیار تبلیغاتی خودم را به دست یهودی‌ها بدهم. با آمریکا، چون نفوذ دارند، موافقت کردم.» عرض کردم: «فرمایش شاهنشاه کاملا صحیح است، ولی ما هم که اختیارمان را در دست آن‌ها نگذاشته‌ایم، پیشنهادات تشکیلاتی آن را عمل می‌کنیم.» دیگر چیزی نفرمودند، من هم عرضی نکردم.

والاحضرت شاهدخت اشرف شرحی عرض کرده بودند که شیلی و چند کشور آمریکای جنوبی دیگر از من دعوت کرده بودند، حالا باز تجدید مطلع کرده‌اند. فرمودند: «بگو آخر این مسافرت‌ها چه نفعی برای کشور دارد؟ آن هم شیلی که در آمریکا معروف به دیکتاتوری و حق‌کشی، حتی نمونه‌[ای] از آن شده است. شما اگر بروید و او را تایید کنید، مثل همیشه، دردسر تازه[ای] برای ما درست می‌کنید و اگر هم او را تایید نکنید، جواب محبت‌های او را چه‌جور می‌دهید؟ خیر، لازم نیست.»

[روزنامه] گاردین مقاله‌ای راجع به اقتصاد ایران نوشته بود، لازم دیدم تقدیم کنم که ملاحظه فرمایند. باز خاطر مبارک آزرده شد. فرمودند: «مثل پیرزن‌های [پاب] pubهای انگلیس خبر نوشته است. اگر اقتصاد ما عیبی دارد، رونق فوق‌العاده آن است.» عرض کردم: «این‌که البته صحیح است، ولی کار ما معایب هم زیاد دارد که بر اثر بی‌توجهی و سمبل‌کاری و باری به هر جهت کردن مجریان پیش آمده است.» دیگر چیز نفرمودند.

بعد مرخص شدم به کارهای جاری رسیدم، من‌جمله با تلفن با علیاحضرت شهبانو صحبت کردم و موافقت‌شان را با برنامه خودمان گرفتم. فرمودند: «آخر سه جا گرفتن مخارج آن زیاد می‌شود.» عرض کردم: «خدای نکرده، اگر آسیبی به شما وارد شود، مخارج آن چند صد و هزارها برابر است، این چه فرمایشی است؟ و تازه من نگران هستم و واقعا هم نگران هستم، چون اتریشی‌ها همه‌جور اطمینان می‌دهند، ولی کنت دومارانش، رئیس امنیت فرانسه، قویا توصیه می‌کند که تشریف نبرند.»

منبع: یادداشت‌های علم، جلد ششم، چاپ سوم، تهران: کتاب‌سرا، صص ۴۴۱-۴۳۹

۲۵۹

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ