همشهری آنلاین - حوادث: غروب یکی از روزهای شهریور ۹۴، تماسهای مردمی با پلیس از وقوع نزاعی در یکی از پارک های واقع در حاشیه تهران خبر داد؛ نزاعی که پایانش، قتل پسری جوان بود. ماموران با حضور در محل با جسد پسری حدوداً ۲۵ ساله روی چمنهای پارک روبهرو شدند. آثار ضربات چاقو روی بدنش مشاهده میشد و قاتل که مرد جوانی به نام هومن بود توسط مردم دستگیر شده بود.
هومن در تحقیقات اولیه گفت: ما روی نیمکت نشسته بودیم. مقتول و دوستانش والیبال بازی میکردند. توپ مدام به سمت ما میآمد. چند بار تذکر دادیم اما توجهی نکردند. عصبی شدم. چاقویی همراهم بود، توپ را پاره کردم. بعد درگیری شروع شد. ناخواسته یک ضربه بیشتر نزدم اما به هیچ عنوان قصد کشتن نداشتم.
قاتلی که زندانی آزاد کرد
با تکمیل تحقیقات، بازسازی صحنه جنایت انجام شد و پرونده با کیفرخواست قتل عمد به دادگاه کیفری ارسال شد. با شکایت مادر مقتول و اعتراف قاتل، حکم قصاص برای هومن صادر و در دیوان عالی کشور نیز تأیید شد. هومن به بند محکومان به مرگ منتقل شد؛ جایی که هر طلوع خورشید میتواند آخرین طلوع باشد. خانوادهاش بارها تلاش کردند دل مادر مقتول را نرم کنند. جلسات صلح و سازش برگزار شد، واسطهها آمدند و رفتند اما مادر مقتول اصرار بر قصاص قاتل پسرش داشت.
در این سالها، هومن جوان محکوم به قصاص تغییر کرد. نه برای فرار از مرگ، بلکه برای سبکتر کردن بار گناهی که روی شانههایش سنگینی میکرد. او تصمیم گرفت اگر قرار است بمیرد، دستکم اثر بدی از خود به جا نگذارد. داراییهایش، ارثیهای که از پدرش به او رسیده بود، حتی طلاهایی که پس انداز کرده بود را فروخت و پولش را صرف آزادی زندانیان جرایم مالی کرد؛ زندانیانی که فقط بهخاطر ناتوانی در پرداخت بدهی، سالها پشت میلهها مانده بودند.
خبر این کارها کمکم در زندان و بیرون از آن پیچید و سرانجام به گوش مادر مقتول رسید. اما قلب مادری که فرزندش را با ضربه چاقو از دست داده بود، هنوز آماده بخشش نبود.
خوابی که همهچیز را تغییر داد
چند روز مانده به اجرای حکم و هنوز کسی نمی دانست سرنوشت هومن چه خواهد شد. مادر مقتول شنیده بود که قاتل پسرش، تغییر کرده و کار خیر انجام می دهد. در آستانه تولد حضرت علی و روز پدر، مادر مقتول تصمیم گرفت قاتل تنها پسرش را ببخشد. او گفت: چند روز قبل از اجرای حکم، خواب عجیبی دیدم. در خواب دیدم در حرم حضرت علی (ع) هستم. پسرم کنارم ایستاده بود. او به هومن قاتلش اشاره کرد که فرصت زندگی را از او نگیرم. با گریه و تپش قلب از خواب پریدم؛ صدای پسرم هنوز در گوشم می پیچید. همان روز تصمیم گرفتم قاتلش را به حرمت حضرت علی ببخشم.
کمک به پدران
مادر مقتول شرطی تعیین کرد برای گذشت از قصاص قاتل پسرش بعد از ۱۰ سال. او گفت: دیه پسرم باید خرج پدرانی شود که به دلیل معلولیت از کار افتاده شده اند. مردانی که ستون خانواده اند اما توانایی تامین هزینه های زندگیشان را ندارد.
این شرط پذیرفته شد و حکم توقف اجرای قصاص صادر و هومین از مرگ رهایی یافت. اما ماجرا به همینجا ختم نشد. هومن نهتنها به شرط عمل کرد، بلکه تصمیم گرفت خوابی را که مادر مقتول دیده بودرا به واقعیت تبدیل کند.
چندی بعد، او به همراه مادر مقتول راهی نجف شد. هر دو، در کنار هم، در حرم حضرت علی (ع) ایستادند؛ یکی مادری که فرزندش را بخشیده بود و دیگری مردی که زندگیاش را دوباره به دست آورده بود. زیارتی به نیابت از مقتول؛ پایانی غیرمنتظره برای پروندهای که میتوانست با طناب دار بسته شود، اما با بخشش گره خورد.







