هر از گاهی برخی مسوولان از ضرورت جذب و به کارگیری این منابع در جریان تولید صحبت میکنند، اما تا به حال اقدام عملیاتی در این زمینه انجام نشده است. البته اخیرا سیدعلی مدنیزاده، وزیر اقتصاد از برنامه خود برای جذب ارزهای خانگی صحبت کرده است. مدنیزاده در مورد طرح این وزارتخانه که رویش نام دارد گفته است که در این طرح منابع خرد مردم جمعآوری و جذب سرمایهگذاریهای ارزآور خواهد شد. وزیر اقتصاد همچنین گفته است که صندوقهای ارزی به مردم معرفی خواهد شد تا سرمایههای خرد به چرخه اقتصادی برگردد.
در این زمینه فعالان اقتصادی ذخایر ارز و طلای مردم را قابل اتکا میدانند، اما بیش از هر چیز به از بین رفتن سرمایه اجتماعی در سالهای گذشته به دنبال اقدامات دولت اشاره میکنند. آنها جلب اعتماد مجدد مردم را کار دشواری میدانند که نیازمند برنامهریزی بلندمدت و عملگرایی است. مورد بعدی و مهم مورد اشاره فعالان اقتصادی وضعیت فعلی تولید در کشور و چالشهای مربوط به آن است. به اعتقاد آنها جذب سرمایههای مردمی در حوزه تولید نیازمند رفع مشکلات این بخش است تا تولید سودده باشد. البته در این بین برخی از فعالان اقتصادی نیز معتقد هستند که تامین سرمایههای مورد نیاز حوزه تولید از طریق ارزهای خانگی ممکن نیست.
تجربههای تلخ گذشته
یحیی آلاسحاق، عضو هیات نمایندگان اتاق ایران به خبرنگار «دنیای اقتصاد» میگوید: در شرایطی که اقتصاد در وضعیت تورمی قرار دارد، انتظارات تورمی وجود دارد و محیط اقتصادی با ابهام همراه است، بهطور طبیعی هر فردی برای حفظ ارزش دارایی خود روشهایی که ثبات بیشتری دارد را انتخاب میکند. در وضعیت فعلی اقتصاد کشور با توجه به فضای تورمی و عوامل روانی داخلی و خارجی، این ابهام کاملا پررنگ است. افرادی که امکانات مالی دارند و نگران کاهش ارزش آن هستند، به راهکارهای سریع و راحتی چون خرید طلا و ارز روی میآورند که نقدشوندگی بالایی دارند. چرا که انتقال دارایی به خارج از کشور برای همه ممکن نیست و نگرانیهایی به همراه دارد. خرید ملک نیز همیشه آسان یا امکانپذیر نیست. آلاسحاق افزود: مفهوم این رفتار آن است که این داراییها از چرخه جریان جاری اقتصاد خارج میشود. به طوری که نه وارد تولید میشود و نه ارزش افزوده ایجاد میکند. همین امر موجب میشود داراییها به جای آنکه مولد باشند، منجمد شوند. میزان داراییهای منجمد نیز متناسب با شدت فضای مبهم، غیرشفاف و نگرانی روانی جامعه افزایش مییابد.
وی با بیان اینکه ذخایر طلا و ارز خانگی چندمیلیارد دلار است و راهکارهایی برای جذب این منابع مطرح شده است، گفت: وزارت اقتصاد اخیرا روی طرحی کار میکند. هدف این طرح آن است که داراییهایی مانند طلا را به عامل مولد تبدیل کند. یکی از این موارد ایجاد صندوق طلا در نظام بانکی است تا مردم طلاهای خود را در بانک سپرده گذاری کنند و در قبال آن اعتباراتی دریافت کنند و این اعتبارات وارد جریان تولید شود.
به گفته وی، اصل این ایده مناسب است، اما رفتارهایی در گذشته انجام شده که اعتماد عمومی را تضعیف کرده است. به طور مشخص در مقطعی بانکها طرحی درباره ارز ارائه و اعلام کردند که اگر مردم ارز خود را در بانک سپردهگذاری کنند، سود مناسبی به آن تعلق میگیرد و هر زمان که بخواهند، ارز به آنها تحویل داده میشود. اما پس از مدتی که مشکلات ارزی پیش آمد، مردم هنگام مراجعه برای دریافت ارز خود با این پاسخ مواجه شدند که فقط میتوانند ریال و آن هم به قیمت روز دریافت کنند. این تجربه موجب از بین رفتن اعتماد مردم شد.
عضو هیات نمایندگان اتاق ایران گفت: به همین دلیل اکنون مردم نگران هستند که اگر ارز یا طلای خود را در بانک سپردهگذاری کنند، نظام بانکی هنگام بازگشت مزایای وعده داده شده به تعهدات خود عمل نکند. لازم است پیش از اجرای چنین طرحهایی، اعتماد عمومی نسبت به نظام بانکی و کلیت نظام حاکمیت احیا شود. اگر اعتماد ایجاد شود، بدون تردید حجم عظیمی از امکانات راکد که مردم برای حفظ ارزش دارایی خود نگه داشتهاند، میتواند به چرخه تولید بازگردد که تاثیرات بسیار مثبتی خواهد داشت. اما تا زمانی که اعتماد ایجاد نشود، طبیعی است که مردم ترجیح میدهند دارایی خود را در منزل نگهداری کنند. اگر چه این کار از نظر امنیتی یا نوسان قیمت، نگرانیهایی به دنبال دارد. با این حال مردم حق دارند دارایی خود را که حاصل یک عمر تلاش است حفظ کنند. در شرایطی که ارزش پول سالانه ۴۰ تا ۵۰ درصد کاهش مییابد، نمیتوان از مردم انتظار داشت که بیتفاوت باشند.
وی عنوان کرد: البته گروههایی نیز وجود دارند که از اجرای چنین طرحهایی متضرر میشوند و تمایلی به موفقیت آن ندارند. این افراد از طریق دخالت رسمی یا غیررسمی از نوسانات بازار ارز و طلا سود میبرند. متاسفانه این روند به یک سیستم منسجم تبدیل شده و برخی افراد با بالا و پایین کردن نرخ ارز و طلا، منافع سنگینی کسب میکنند. گاهی یک شایعه، یک سخنرانی، یک خبر غیر معتبر یا حتی یک واقعه در هر نقطه جهان را بهانه میکنند تا بازار ارز را دچار نوسان کنند. در برخی موارد نیز خودشان بهطور سیستماتیک عرضه ارز را بالا میبرند، سپس پایین میآورند، خرید میکنند و دوباره بالا میبرند. چنین افراد و گروههایی طبعا نمیخواهند داراییهای مردم از این بازار خارج شود و سامان یابد. آلاسحاق تاکید کرد: اگر نظام بانکی معتبر و قابل اعتماد شود، فرآیند جذب این منابع قطعا هم به نفع مردم و هم به نفع اقتصاد کشور خواهد بود. در سالهای گذشته، طرحهایی مانند صندوقهای تامین ارز و شرکتهای سرمایهگذاری متعدد ایجاد شد، اما هیچکدام نتوانست این حجم عظیم داراییها را به اقتصاد بازگرداند.
نابودی سرمایه اجتماعی
ابوالفضل روغنی گلپایگانی، عضو هیات نمایندگان اتاق ایران در گفتوگو با خبرنگار «دنیای اقتصاد» گفت: یکی از بزرگترین مشکلات در بخش صنعت مساله تامین سرمایه است. تامین مالی، چالش جدی به شمار میآید و دائما در این مرحله با تاخیر و تعلل مواجه هستیم. هر مقدار منابع که بتوانیم از جامعه و پساندازهای خانگی جمعآوری و وارد چرخه تولید کنیم، آثار مثبتی خواهد داشت. هر اقدامی که بتواند به تولید، ارزشآفرینی و کارآفرینی تبدیل شود، بدون تردید تاثیرات مثبت خود را در اقتصاد، صنعت و تولید برجای خواهد گذاشت.
وی با اشاره به اینکه پساندازهای خانگی بین ۲۵ تا ۵۰میلیارد دلار برآورد میشود و بانک مرکزی در مقطعی رقمی در حدود ۳۰میلیارد دلار را اعلام کرده بود، گفت: به دنبال این هستیم که مردم به دولت اعتماد کنند، سرمایه وارد بانکها کنند و این سرمایه به تولید منجر شود. اما وقتی سرمایه اجتماعی وجود ندارد، چگونه میتوان مردم را قانع کرد. این کار وظیفه حکومت، رسانهها، دانشگاهها و همه نهادهای موثر است. مردم باید نتایج را مشاهده کنند تا حاضر شوند دوباره اعتماد کنند. روغنی گلپایگانی گفت: سرمایه اجتماعی در ایران آسیب دیده است. این یک واقعیت تلخ اما قابل مشاهده است. باید برای احیای مجدد سرمایه اجتماعی اقداماتی انجام شود که البته کار بسیار دشواری است. این موضوع ابعاد فرهنگی و سیاسی متعددی دارد. این مساله در کوتاهمدت قابل حل نیست و نیازمند برنامهریزی بلندمدت است. ما باید به هر شکل ممکن برای بازگرداندن سرمایه اجتماعی تلاش کنیم.
وی تصریح کرد: نمیتوان به مردم گفت که سود سرمایهگذاری در تولید بیشتر از نگهداری طلا و ارز است. نوسانات شدید نرخ ارز موجب شده نگهداری ارز برای مردم بازده بیشتری داشته باشد تا اینکه سرمایه خود را وارد بانک یا واحدهای تولیدی کنند. در شرایط فعلی کشور در شرایط تحریم قرار دارد، دیپلماسی اقتصادی محدود است، صادرات با چالش مواجه است و تولید با کمبود و مشکلات جدی مواجه است. بنابراین این نوع سرمایهها کمک موثری به سرمایهگذاران نمیکند. عضو هیات نمایندگان اتاق ایران گفت: اگر مکانیسم بورس فعال میشد، شاید بخشی از سرمایههای مردمی میتوانست وارد این بازار شود. اما بورس نیز با چالشهای گستردهای روبهرو است. مشکل اعتماد در بورس جدی است. مردم چندین بار در بورس آسیب دیدهاند و زیانهای بزرگی را تجربه کردهاند. در نتیجه روشن است که مردم مجدد به بورس اعتماد نمیکنند.
کاهش حاشیه سود تولید
عباس آرگون، عضو هیات نمایندگان اتاق ایران در گفتوگو با خبرنگار «دنیای اقتصاد» بیان کرد: در حال حاضر مقدار طلا و ارز خانگی رقم بسیار بالایی است. چرا که افراد برای حفظ ارزش پول خود در شرایط عدم قطعیت و عدم پیشبینیپذیری آینده، به خرید ارز و طلا اقدام کردهاند. بازگرداندن این داراییها به فرآیند تولید بسیار پیچیده است و به مساله اعتماد برمیگردد. باید از طریقی اعتماد افراد جلب شود، چون در گذشته سیستم بانکی، ارز افراد را بازنگردانده و سلب اعتماد رخ داده است. در سالهای ابتدایی دهه نود افراد اقدام به سپردهگذاری ارزی کردند، اما زمانی که برای دریافت ارزهای خود به بانک مراجعه کردند، به آنها گفته شد که باید ریال دریافت کنند. رقمی هم که پرداخت شد معادل ریالی مصوب بود و به قیمت بازار آزاد نبود. اعتماد بزرگترین سرمایه است و در گذر زمان ساخته میشود. دههها طول میکشد تا اعتماد ساخته شود، اما در چند ثانیه ممکن است از بین برود و بازسازی آن کار سادهای نیست.
آرگون افزود: اگر منابعی که از فرآیند عملیات اقتصادی خارج شدهاند، وارد چرخه تولید شوند، میتوان از آنها به صورت بهینه استفاده کرد. اما بازسازی اعتماد برای این که افراد بپذیرند منابعشان را وارد چرخه تولید کنند، کار سادهای نیست. اگر این اتفاق میافتاد و دولت به نوعی ضمانتی ارائه میداد که افراد بدانند منابعشان حفظ میشود و به همان شکل که تحویل میدهند، تحویل خواهند گرفت، قطعا کمککننده بود.
وی در ادامه گفت: از سوی دیگر باید توجه کرد که خود تولید هم باید به نوعی چرخش داشته باشد. متاسفانه در سالهای اخیر به دلیل ناترازی انرژی، از ظرفیت تولیدی موجود بهطور مناسب استفاده نشده است. باید زیرساختهای لازم برای تداوم و افزایش تولید ایجاد شود. بخشی از این موضوع به ناترازی انرژی برمیگردد. بحث قیمتگذاری دستوری نیز مطرح است. ضمن اینکه ابتدا باید سرمایههایی که در حوزه تولید وجود دارد حفظ شود و به ظرفیت اسمی برسد. بسیاری از صنایع زیر ۵۰ درصد ظرفیت کار میکنند که باید آنها را به ظرفیت کامل رساند تا از سرمایهگذاری انجامشده حداکثر استفاده شود.
عضو هیات نمایندگان اتاق ایران تصریح کرد: علاوه بر این باید از خروج سرمایه از بخش واقعی جلوگیری شود. تولید باید آنقدر جذابیت داشته باشد که افراد منابع خود را به سمت بخشهای غیرمولد منتقل نکنند. موضوع بازدهی و حاشیه سود نیز مطرح است. در حال حاضر تولید نسبت به سایر بخشها بازدهی مناسبی ندارد. در بخشهای غیرمولد بازدهی بالای ۳۰ تا ۴۰ درصد وجود دارد، اما در تولید با وجود مشکلات متعدد مانند قیمتگذاری دستوری، محدودیتهای تامین، مسائل کارگری و غیره، بازدهی کمتر از ۲۰ درصد است. تولید باید جذابیت اقتصادی داشته باشد تا اشتغالزایی ایجاد کند و تولید رونق بگیرد. باید از صادرات، کالاهای صادراتمحور و بخشهای تولیدی حمایت شود تا حاشیه سود آنها از سایر بخشها بیشتر شود. بنابراین غیر از اینکه باید اعتماد افراد جلب شود، حاشیه سود تولید نیز باید بیشتر از سایر بخشها باشد تا پول جذب بخش تولید شود.
آرگون گفت: در برخی برهههای زمانی این اتفاق رخ داده است که منابع مالی در اختیار مردم به سمت تولید حرکت کرده است. اما واقعیت این است که در حال حاضر با توجه به شرایط تورمی، حاشیه سود بخشهای واقعی و مولد بسیار پایینتر از بخشهای غیرمولد و خاکستری است. این روند باید اصلاح شود. تولید باید ارزشمند و دارای بازدهی مناسب باشد تا سرمایهها به آن سمت هدایت شود. این موضوع نیازمند ثبات در سیاستها، پرهیز از تصمیمات خلقالساعه، خروج از اقتصاد دستوری، حرکت به سمت ارز تک نرخی، تراز شدن حاملهای انرژی و کنترل تورم است.







