نفتبرنت در آغاز سال، در محدوده میانگین ۷۴ دلار در هر بشکه معامله میشد؛ سطحی که با توجه به چشمانداز جنگها، تحریمها و ناامنی مسیرهای انرژی، میتوانست سکوی پرتابی برای جهشهای بعدی باشد، با اینحال بازار مسیر دیگری را برگزید و در واپسین روزهای دسامبر، برنت در نزدیکی ۶۰ تا ۶۱ دلار آرام گرفت؛ افتی نزدیک به ۲۰درصد که نهتنها معاملهگران، بلکه بسیاری از دولتهای متکی به درآمدهای نفتی، از جمله ایران را غافلگیر کرد. این کاهش قیمت، بیش از هر چیز نشانداد که بازار نفت در حال عبور از منطق قدیمی «جنگبرابر با گرانی» است و وارد مرحلهای شده که در آن، واقعیتهای اقتصادی بر هیجانهای ژئوپلیتیک غلبه دارد. برای ایران، سال۲۰۲۵ تنها یک سال پرنوسان در بازار جهانی نبود؛ بلکه سالی تعیینکننده در تلاقی سیاست خارجی، بودجهعمومی و تابآوری اقتصاد دربرابر شوکهای بیرونی بهشمار میرفت. کشوری که همچنان بخش مهمی از منابع ارزی خود را از مسیر صادرات نفت تامین میکند، کاهش تدریجی قیمتها را نه در تیتر خبرها، بلکه در محاسبات بودجه، نرخ ارز و توان مانور اقتصادی احساس کرد.
از این منظر، افت قیمت برنت در ۲۰۲۵ صرفا یک داده آماری نیست؛ بلکه نشانهای از تغییر زمین بازی برای بازیگران نفتی، بهویژه صادرکنندگان تحتتحریم است. یکی از نخستین ضربهها به انتظارات صعودی بازار نفت، از واشنگتن وارد شد. بازگشت دونالد ترامپ به کاخسفید، بار دیگر سیاست تعرفهای را به کانون اقتصاد جهانی بازگرداند. تهدید به اعمال تعرفههای سنگین علیه چین، اروپا و حتی برخی متحدان آمریکا، فضای نااطمینانی را بر تجارتجهانی حاکم کرد. بازار نفت خیلی زود به این جمعبندی رسید که کندشدن موتور اقتصاد جهانی، اثرگذاری حتی پرریسکترین تنشهای ژئوپلیتیک را نیز محدود میکند و نمیتواند افت تقاضای ازدسترفته را جبران کند. در چنین شرایطی، آهنگ رشد مصرف نفت در چین پایینتر از برآوردها قرارگرفت، اروپا تا آستانه رکود تجاری پیشرفت و اقتصاد آمریکا نیز علائم فرسودگی و کاهش شتاب رشد را بروز داد.
نگرانی از مازاد عرضه
حاصل این مجموعه تحولات، شکلگیری بازاری بود که نگرانی اصلی آن نه کمبود عرضه، بلکه مازاد عرضه دربرابر تقاضای واقعی بود. در طول سال2025، جنگها و تنشها بارها قیمت نفت را به لرزه انداختند، اما هیچکدام نتوانستند مسیر بازار را تغییر دهند. نقطه اوج این واکنشها، ۱۳ ژوئن (۲۳خرداد ۱۴۰۴) بود؛ زمانیکه خبر انفجارهای شبانه در تهران و اقدام تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه ایران، بلافاصله بازار را ملتهب کرد. معاملهگران با نگرانی از گسترش درگیری و تهدید تنگه هرمز، قیمتها را در عرض چند ساعت تا حدود ۱۲درصد بالا بردند و برنت بار دیگر به مرز ۷۴ دلار نزدیک شد، اما این جهش، عمری کوتاه(در حد چند ساعت) داشت. با روشنشدن این واقعیت که صادرات نفت ایران متوقف نشده و مسیرهای اصلی انتقال انرژی همچنان فعالند،
بازار عقب نشست. این رویداد بهروشنی نشانداد؛ تا زمانیکه نفت ایران و سایر تولیدکنندگان به بازار میرسد، حتی شدیدترین تنشهای امنیتی نیز اثر ماندگار نخواهند داشت. در همینحال، جنگ فرسایشی روسیه و اوکراین وارد فاز تازهای شد؛ فازی که در آن زیرساختهای انرژی، از خطوط لوله تا بنادر صادراتی، هدف قرارگرفتند، با اینحال بازار جهانی نفت که طی سالهای گذشته خود را با حذف رسمی نفت روسیه از بازارهای غربی تطبیق دادهبود، دیگر شوکه نشد. نفت روسیه با تخفیفهای سنگین راه خود را به آسیا پیدا کرد و عملا بخشی از کسری احتمالی عرضه را پوشش داد. این وضعیت، پیام مهمی برای ایران نیز داشت؛ بازار جهانی نشانداده که حتی در شرایط تحریم هم راههایی برای تداوم عرضه پیدا خواهدشد، لذا محدودیتهای عرضه الزاما به قیمتهای بالا منجر نمیشود.
التهاب دریای سرخ
خاورمیانه نیز در سال۲۰۲۵ آرام نگرفت. دریای سرخ دوباره ملتهب شد، یمنیها به نفتکشها حمله کردند و آتشبسهای شکننده در غزه، فضای نااطمینانی را حفظ کرد، با اینحال بازار نفت واکنش محدودی نشانداد. تجربه سالهای اخیر به معاملهگران آموخته بود که ناامنی مسیرهای کشتیرانی، اگر به انسداد کامل منجر نشود، بیشتر هزینه حمل را افزایش میدهد تا قیمت خود نفت را، بههمیندلیل، حتی در اوج تنشها، بازار از ترس جهش پایدار فاصله گرفت. در این میان، اوپک و متحدانش موسوم به ائتلاف اوپکپلاس تلاش کردند با مدیریت عرضه، مانع سقوط شدیدتر قیمتها شوند. اصرار این ائتلاف بر کنترل تولید و بازگشت تدریجی به تعادل، اگرچه مانع فروپاشی بازار شد، اما نتوانست قیمتها را به سطوح بالاتر بازگرداند. زمزمه مازاد عرضه، افزایش تولید برخی از اعضا و آزادشدن بخشی از ظرفیتهای بلااستفاده، همواره مانند سایهای بر سر بازار باقیماند. برای ایران که بهطور رسمی در چارچوب سهمیههای اوپکپلاس محدود است اما در عمل مسیرهای صادراتی خاص خود را دنبال میکند، این شرایط بهمعنای فروش نفت در بازاری بود که قدرت چانهزنی خریدار در آن به حداکثر رسید.
درسهای ۲۰۲۵ برای ایران
سال ۲۰۲۵ بهروشنی به بازار نفت نشانداد که نفت دیگر صرفا با صدای انفجار، تهدید نظامی یا بیانیههای سیاسی مسیر خود را تغییر نمیدهد؛ بلکه در بازاری معامله میشود که منطق اقتصادی، دادههای تقاضا و محدودیتهای رشد، وزن بیشتری از هیجانهای ژئوپلیتیک پیدا کردهاند. رشد شکننده اقتصاد جهانی، شتابگیری گذار انرژی، افزایش بهرهوری مصرف سوخت و سازوکارهای پیچیده مدیریت عرضه، چارچوبی ساختهاند که در آن حتی پرتنشترین بحرانها نیز تنها اثراتی مقطعی و کوتاهمدت بر قیمتها برجای میگذارند. برای ایران، پیام این تجربه بیش از هر زمان دیگری گویای حقیقت است.
اتکا به سناریوی تکراری «تنش بیشتر، قیمت بالاتر» دیگر نمیتواند مبنای عقلانی برای سیاستگذاری اقتصادی، تنظیم بودجه یا پیشبینی درآمدهای ارزی باشد. در آستانه ۲۰۲۶، اگر موتور تقاضای جهانی روشنتر نشود و اقتصاد جهان از وضعیت فرسایشی کنونی فاصله نگیرد، حتی تشدید بحرانهای ژئوپلیتیک نیز توان ایجاد یک روند صعودی پایدار در بازار نفت را نخواهد داشت. نفت همچنان کالایی راهبردی باقیمانده، اما بازار آن بیش از هر زمان دیگری سرد، محاسبهگر و بیاعتنا به هیجانهای سیاسی عمل میکند؛ بازاری که در آن، تنها اعداد و واقعیتها تعیینکنندهاند و نه تیترهای هیجانی.







