علیرضا امیری - روزنامه اطلاعات| تشدید فشارهای سیاسی آمریکا بر دولت لبنان با هدف خلع سلاح حزب الله، همزمان با تهدیدات نظامی و حملات پراکنده هوایی و زمینی رژیم صهیونیستی، این کشور مهم عربی را در یک پیچ تاریخی قرار داده و روزهای پر التهابی را برای آن رقم زده است.
مقاومت شدید حزب الله در موضوع خلع سلاح و ناتوانی دولت و ارتش این کشور در عملیاتی کردن این سناریو از طریق نظامی، در کنار تشدید اختلافات داخلی میان گروههای سیاسی، وضعیت این روزهای لبنان را بیش از پیش پیچیده تر نشان می دهد.
به این شرایط، باید وضعیت اقتصادی بسیار شکننده این کشور همزمان با وعده های غربی - عربی برای ارائه کمک های گسترده مالی جهت خروج از این شرایط را افزود؛ سناریویی که اجرای آن در قالب سیاست «چماق و هویج» علیه برخی کشورهای غیرهمسو با رژیم صهیونیستی، در راستای تسلیم آنها مسبوق به سابقه است. مجموع این شرایط، دولت لبنان را در دوراهی انتخاب قرار داده است. یا باید همزمان با اوضاع نابسامان داخلی ریسک بالای وقوع یک جنگ داخلی را با پیشبرد سناریوی غربی ـ عبری خلع سلاح حزب آلله بپذیرد، یا در کنار این جنبش مقاومت با تمامی فشارهای خارجی و تهدیدات نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی مقابله کند.
با هدف بررسی این تحولات، روزنامه اطلاعات گفتگویی را با دکتر سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل غرب آسیا انجام داده است که در ادامه می خوانید.
ابتدا از شرایط کنونی و تحولات اخیر لبنان برای خوانندگان ما بگویید.
از سال ۲۰۰۶ به بعد جایگاه و موقعیت لبنان در ژئوپلیتیک منطقه کاملاً متفاوت شده و بازیگری مهم به نام حزبالله به صحنه سیاسی و امنیتی این کشور ورود پیدا کرده است. شکست سنگین رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه از حزبالله لبنان باوجود حمایتهای همهجانبه نظام سلطه و آمریکا از اسرائیل، شرایط جدیدی را در منطقه و لبنان به وجود آورده است.
این شکست و زخم، رژیم صهیونیستی را برآن داشت تا تلاشها برای انجام اقداماتی علیه لبنان با هدف تضعیف کلی این کشور و بازیگران اصلی آن مانند حزبالله را در دستور کار خود قرار دهد. واقعیت امر این است که در این رابطه اتفاقات متعددی در حوزه لبنان افتاد و تلاش هایی شد تا دولتهای ضعیف در این کشور حاکم باشند که بتوانند با فشاری که از بیرون وارد میشود و دولت، ناتوان از تحمل آن است، بهطور غیرمستقیم بر حزبالله فشار وارد آورند و از قضا در دوران اخیر همین اتفاق افتاد. بعد از تغییر رئیس جمهور و دولت لبنان، این فضا در دولت به وجود آمد که امیدوار باشند به بخشی از اهداف خود در این کشور برسند و یکی از مهمترین این اهداف، فشار اقتصادی بر دولت و مردم لبنان بود.
باید توجه داشته باشیم انفجاری که در بندر بیروت رخ داد، شرایط اقتصادی مردم این کشور را به شدت تحت تأثیر قرار داد و همزمان تحریمهای چند لایه آمریکا علیه مردم لبنان توانست مجموعه طراحان فشار بر مردم و دولت این کشور را به اهداف خود نزدیکتر کند.
یک اتفاق بسیار مهم دیگر، عملیات «طوفان الاقصی» از سوی جنبشهای مقاومت فلسطین علیه رژیم صهیونیستی بود. روز بعد از انجام این عملیات، مردم لبنان با پرچمداری حزبالله حمایت قاطع خود را از مقاومت فلسطین در غزه اعلام کردند و به عنوان حامی مردم غزه مطرح شدند. در پی این حمایت ها، دشمنی آمریکا و اسرائیل با مردم لبنان بیشتر شد و بر این اساس، بعد از عملیات «طوفان الاقصی»، فشارهای آنها افزایش پیدا کرد. لذا با توجه به نقشآفرینی و تأثیر حزبالله بر لایههای مختلف اجتماعی و با توجه به ضعف دولت این کشور، بهویژه در حوزه اقتصادی و وابسته بودن آن به کمکهای خارجی و بینالمللی، امروز ما با یک دولت لبنان ضعیف شدهای روبرو هستیم که به بهانه قوی شدن درصدد خلع سلاح حزبالله به عنوان مهمترین مؤلفه امنیت ملی لبنان است.
ارزیابی شما از سیاست کشورهای عرب منطقه نسبت به دولت لبنان با هدف مقابله با حزبالله چیست؟
فشارهایی که در حال حاضر بر دولت و مقاومت لبنان هست، قبلاً نیز تجربه شده است. تفاوت فقط در حجم اقدامات و سیاستها علیه حزبالله است. در زمان ترور «رفیق حریری»، فشارها بر حزبالله لبنان بسیار بیشتر از امروز بود. اما یک تفاوت عمده وجود دارد و آن اینکه در این دوره، یک مثلث شامل رئیس جمهور، ارتش و دولت لبنان برای فشار همزمان بر حزب الله و مقاومت ایجاد کرده اند.
البته نزدیکی مقاومت به آقای «نبیه بری» رئیس پارلمان لبنان، بسیاری از این ضربات را دفع کرده و اجازه نداده این مثلث علیه مقاومت به اهداف خود برسد. طی چهار ماه اخیر، تنها فشار واقعی از سمت دولت بر حزبالله وارد میشود و این فشارها از خارج از جمله برخی کشورهای منطقه به شدت بر دولت این کشور تحمیل میشود. نکته دیگر اینکه امروز بخشی از دروزیهای لبنان با توجه به اتفاقات رخ داده در سوریه، وابستگی بیشتری به حزبالله به عنوان یک پشتوانه امنیتی، نسبت به گذشته دارند. بنابراین میتوان گفت که حامیان و پشتیبانان حزبالله در لبنان نسبت به یکسال گذشته افزایش چشمگیری پیدا کرده اند. زیرا دروزیها و مسیحیان از نفوذ تروریستهای تحریرالشام سوریه (دولت الجولانی) به کشور لبنان به شدت نگران هستند.
گذشته از اینها، شرایط کنونی در لبنان علیرغم میل باطنی آمریکا و اسرائیل، بسیار تثبیت شده است و یکی از نگرانیهای شدید مخالفان حزبالله لبنان، انتخابات پیشرو است.
تحلیل شما از شرایط اجرای آتشبس میان لبنان و رژیم صهیونیستی چیست؟
در مفاد و متن آتشبسی که بین دولت لبنان و رژیم صهیونیستی با میانجیگیری آمریکا برقرار شد، هیچ صحبتی از خلع سلاح حزبالله نیست. موضوع در حقیقت قطعنامه ۱۷۰۱ است. در این قطعنامه با صراحت این بند ذکر شده که دو طرف تنش نباید مظاهر مسلحانه در اطراف مرز داشته باشند، اما از این موضوع سوء استفاده می شود تا بحث خلع سلاح را مطرح کنند.
بنابراین موضوع خلع سلاح مقاومت لبنان، خارج از توافق آتشبس و قطعنامه ۱۷۰۱ است. اما مانند همیشه رژیم صهیونیستی مفاد قطعنامههای شورای امنیت و سازمان ملل را نقض میکند و تاکنون بیش از ۲۰۰۰ بار این آتشبس را نقض کرده است. سؤال اینجاست که اگر حزبالله خلع سلاح شود، آیا ارتش لبنان امکان مقابله با تجاوزات رژیم صهیونیستی را خواهد داشت؟ طی یکسال اخیر هیچ نیرویی غیر حزبالله در پایین رودخانه «لیتانی» برای مقابله با نفوذ رژیم صهیونیستی، شهید و کشته نداده است.
امروز برای مردم لبنان این واقعیت ثابت شده که سلاح حزبالله، پشتیبان ارتش و ملت لبنان است و بر همین اساس است که مقامات حزبالله از جمله دبیرکل این جنبش، سلاح حزبالله را با ناموس خود مساوی دانسته و همگی یکپارچه تأکید کرده اند که به هیچ عنوان حاضر به خلع سلاح نیستند. اما در این میان، رژیم صهیونیستی ضربالاجل برای این امر (خلع سلاح) تعیین و اعلام کرده است حزبالله باید خلع سلاح شود. رژیم صهیونیستی اما مکانیزم خلع سلاح را مشخص نکرده، چون این امر یک موضوع داخلی در لبنان است و تجمیع سلاح در لبنان موضوعی است که باید توسط دولت و مقامات این کشور صورت گیرد.
آینده لبنان در سایه مخالفت حزبالله با خلع سلاح و تشدید تهدیدات اسرائیل را چگونه میبینید؟
افزایش تهدیدات و فشارهای رژیم صهیونیستی علیه لبنان طبیعی است، یعنی در شرایطی که دولت اسرائیل مشکلات داخلی شدیدی دارد، مسأله افزایش حملات اسرائیل کاملاً قابل پیشبینی است.
اما نهایت این تهدیدات این است که این رژیم بخواهد نیروهای پیاده خود را وارد جنوب لبنان کند. در چنین شرایطی نیروهای حزبالله آمادگی کامل برای مقابله با این تجاوز احتمالی رژیم صهیونیستی را دارند. نکته دیگر اینکه، تنها حملات هوایی اسرائیل، این رژیم را به نتیجه دلخواه خود در لبنان نمیرساند و همانطور که ذکر شد، طی یکسال گذشته بیش از ۲۰۰۰ بار حملات هوایی علیه لبنان صورت گرفته است.
اسرائیل میخواهد مطمئن شود که تهدیدات علیه این رژیم از جنوب لبنان و پایین تر از رودخانه «لیتانی» از بین رفته است، اما این اقدام با حملات صرفاً هوایی برای تلآویو نخواهد افتاد. اولویت اول اسرائیل، خلع سلاح حزبالله است زیرا با خلع سلاح مقاومت این کشور، عملاً تهدیدات علیه رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان خود به خود از بین میرود. این در حالی است که در صورت تهاجم زمینی اسرائیل به عمق خاک لبنان، قطعاً مدافعان حزبالله به کمک ارتش و مردم این کشور برای مقابله با تجاوزات اسرائیل خواهند آمد، زیرا اینجا دیگر نه فقط نقض حاکمیت دولت لبنان، بلکه موضوع سرزمینی مطرح میشود.







