از دیماه ۱۳۹۶ که معترضان در مشهد با سر دادن شعار «رضاشاه روحت شاد» دههها روایت و تبلیغات رسمی جمهوری اسلامی در تخریب شاهان پهلوی را نقش بر آب کردند، تا دیماه ۱۴۰۴ که در شهرهای مختلف ایران، آشکارا شعارهایی در حمایت از خاندان پهلوی سر داده میشود، هشت سال گذشته است. در این بازه زمانی، شکاف میان جامعه و حاکمیت پیوسته عمیقتر شده و ایرانیان زیر فشار همزمان بحرانهای اقتصادی مزمن، گسترش رانت و فساد ساختاری، آزارهای حکومتی، نقض حقوق بنیادین و تشدید تنشهای بینالمللی زندگی کرده و هرچه زمان گذشته، بیشتر به این نتیجه رسیدهاند که گذار از این وضعیت و دستیابی به آزادیهای فردی و اجتماعی با حمایت از بازگشت پهلوی میسر است. برای همین است که حالا دیگر صراحت لهجه بیشتری دارند و در شعارهایشان رسما خواهان بازگشت پهلوی به ایراناند.
«این آخرین نبرده، پهلوی برمیگرده»
روز سهشنبه نهم دیماه، همزمان با سومین روز اعتراضهای گسترده که با اعتصاب بازاریان تهران آغاز شد، شمار زیادی از اقشار مختلف در شهرهای سراسر ایران از تهران تا شیراز به خیابانها آمدند و شعارهایی مانند «رضاشاه روحت شاد»، «این آخرین نبرده، پهلوی برمیگرده»، «شاهزاده کجایی، به داد ما بیایی»، «ای شاه ایران، برگرد به ایران»، «ضجه بزن سید علی، داره مییاد پهلوی»، «جاوید شاه»، «زوزه بکش سید علی، داره مییاد پهلوی» و «رضا رضا پهلوی، این است شعار ملی» سر دادند.
از این میان، به غیر از شعار «رضاشاه روحت شاد» که در تاریخ اعتراضهای مردمی ایران، قدمت بیشتری دارد، باقی شعارها اغلب در کمتر از یک سال اخیر رایج شدهاند. شعار «این آخرین نبرده، پهلوی برمیگرده» نخستینبار نوروز امسال، در آرامگاه فردوسی از زبان معترضان شنیده شد. شعارهایی چون «شاهزاده کجایی به داد ما بیایی»، «جاوید شاه» و «ای شاه ایران، برگرد به ایران» نیز پیشتر در اعتراضها شنیده شده بود، با این همه، گستردگی چنین شعارهایی در دور جدید اعتراضهای مردمی پیامی روشن و صریح را به حاکمیت منتقل میکند؛ همان چیزی که دههها از آن واهمه داشت و با تمام ابزارها میکوشید مانع وقوعش شود. معترضان این بار با صراحت بیشتری خواستار بازگشت پهلوی به ایران شدهاند و یکصدا همین خواسته را فریاد میزنند.
شعار به مثابه چکیده خواسته فرد معترض
رولان بارت، نشانهشناس و نظریهپرداز مشهور فرانسوی، معتقد بود شعار در ساحت نشانهشناسی به معنای تقلیل دادن یک مسئله یا واقعیت پیچیده به یک نشانه است.
با در نظر گرفتن این تعریف، میتوان اینگونه تحلیل کرد که هر کلمه از شعارهایی که معترضان سر میدهند، نمادی از یک خواسته بزرگ است. به همین ترتیب کل شعار نیز حکم یک بیانیه سیاسی را دارد که در فشرده و خلاصهترین شکل بیان میشود. حالا این بیانیه میتواند نوعی اعتراض باشد یا مطالبه و شاید هم هر دو. در واقع فرد معترض وقتی شعار میدهد، احساس خشم، آرزو و خواستهاش را بیان میکند و کنشی سیاسی و اجتماعی را رقم میزند.
در تعریف جامعهشناسی، شعارها صرفنظر از اینکه در چه زمان و مکان و از زبان چه افرادی سر داده میشوند، سه مفهوم کلی هویتبخشی، هدفگذاری و ایجاد همبستگی را دربردارند. هویتبخشی به این معنا است که معترضان بهصراحت میگویند چه کسانیاند و چه ارزشهای مشترکی دارند. هدفگذاری یعنی آنها مشخص میکنند نوک پیکان اعتراضشان به سمت چه کسی یا چه کسانی است و چه چیزی را میخواهند تغییر دهند. در نهایت ایجاد همبستگی نیز از این نظر اهمیت دارد که ترس فردی را به قدرت و مطالبه جمعی تبدیل میکند. از آنجا که شعارها بهشکل حماسی و آهنگین ساخته میشوند، سر دادن جمعی آنها در اعتراضها میتواند نوعی همدلی، شور و امید به تغییر ایجاد کند.
با در نظر گرفتن این ویژگیها میتوان شعارهایی را که مردم معترض ایران این روزها در حمایت از خاندان پهلوی سر میدهند، تحلیل و بررسی کرد.
«ای شاه ایران، برگرد به ایران»
جمهوری اسلامی در نزدیک به پنج دهه گذشته، بخش قابلتوجهی از منابع عمومی ایرانیان را صرف شیوههای گوناگون سرکوب کرد؛ از بازداشت، محاکمه و اعدام معترضان که عریانترین شکل سرکوب حکومتی است تا برخوردهای خشونتآمیز با معترضان در خیابانها. با این حال، اینها تنها ابزارهای سرکوب نبودند. در کنار روشهای عینی و فیزیکی، اشکال ناملموستری از سرکوب نیز بهکار گرفته شدند که یکی از مهمترین آنها، تخریب و بیاعتبارسازی مخالفان بود.
با همین دستفرمان، در تمام سالهای پس از انقلاب اسلامی، وابستگان و حامیان نظام از خمینی و خامنهای گرفته تا شبکههای موسوم به «سایبری» کوشیدند این ادعا را به جامعه القا کنند که مردم ایران خواهان بازگشت پهلوی نیستند.
حتی پس از دیماه ۱۳۹۶ و در سالهای بعد، زمانی که معترضان بهتناوب شعار «رضاشاه روحت شاد» سر دادند و از خدمات محمدرضاشاه به ایران تمجید کردند، این جریان تبلیغاتی فعالتر شد و تلاش کرد چنین وانمود کند که حتی هواداران رضاشاه و محمدرضاشاه نیز خواهان بازگشت رضا پهلوی نیستند. شعارهایی که در روزهای اخیر از معترضان در خیابانها شنیده میشود، پاسخی صریح و بیواسطه به این ادعاها است؛ زیرا بهروشنی مطالبه بازگشت پهلوی به ایران را بازتاب میدهد.
به بیان دیگر، اگر این شعارها را بر اساس سه کارکرد اصلی شعار یعنی هویتبخشی، هدفگذاری و ایجاد همبستگی تحلیل کنیم، به این نتیجه میرسیم که معترضان با صدایی بلند و بدون لکنت، اعلام میکنند خواهان بازگشت کسیاند که او را نماد میهندوستی میدانند. در سطح هدفگذاری، نوک پیکان اعتراض خود را متوجه رهبر جمهوری اسلامی میکنند و خواستار سرنگونی او هستند. در بُعد همبستگی نیز، با سر دادن شعارهایی در حمایت از پهلوی، به یکدیگر یادآوری میکنند که امیدها، آرزوها و آرمانهای مشترکی دارند و همین اشتراک آنها را کنار هم نگه داشته است و به ادامه مبارزه ترغیب میکند.
جنگ نرم و تحریف واقعیت
حالا در شرایطی که بسیاری از مردم با صراحت فزاینده، شعار بازگشت پهلوی را سرمیدهند و به شکلی معنادار روایت رسمی حکومت را به عقب میرانند، دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی دست به کار شده و به شیوهای دیگر از تخریب و سرکوب روی آورده است که تمرکز بر زیر سوال بردن اصالت شعارها از طریق طرح ادعای «صداگذاری» بر ویدیو اعتراضها است.
این ادعا در عمل تلاشی برای انکار مطالبه معترضان و خنثیسازی اثر سیاسی شعارها است؛ روشی که به جای انکار اصل اعتراض، معنا و محتوای آن را هدف میگیرد. در واقع جمهوری اسلامی این بار به جای انکار خود اعتراض، به انکار و تحریف معنای آن مشغول است.
این رویکرد نشان میدهد که جمهوری اسلامی حالا دیگر خیلی بیشتر از به خیابان آمدن مردم معترض، از آنچه آنان میخواهند میهراسد. بنابراین به شیوه «جنگ نرم»، عواملش را در شبکههای اجتماعی مامور تحریف روایتها میکند. نباید فراموش کرد که علی خامنهای هم بارها در سخنرانیهایش، از مداحان، طلاب، بسیجیها و نیروهای موسوم به «جبهه فرهنگی انقلاب» خواسته است که مرجعیت روایت در جنگ نرم را در دست بگیرند و اجازه ندهند «دشمن» افکار عمومی را شکل دهد.










