وقتی حاج قاسم گفت: «هنوز وقت شهادت نیست»

وقتی حاج قاسم سلیمانی به رزمنده‌ای گفت: «هنوز وقت شهادت نیست»، نه تنها دل‌ها آرام گرفت، بلکه معنای ایستادگی و خدمت به مردم برای همه روشن شد.

این خبر حاوی محتوای صوتی یا تصویری است. برای جزییات بیشتر به منبع خبر مراجعه کنید
خلاصه خبر
به گزارش خبرگزاری فارس در کرمانشاه، گفت‌وگو با رزمنده دوران دفاع مقدس و همرزم شهید حاج قاسم سلیمانی، روایتی است از دل میدان؛ از جنگی نابرابر با چهره‌ای عریان از خشونت، فریب و جنایت.علی حسن احمدی، از رزمندگانی است که سال‌ها در جبهه مقاومت حضور داشته و آنچه می‌گوید، نه شنیده‌ها، بلکه دیده‌ها و زیسته‌های اوست؛ خاطراتی که هنوز با گذشت سال‌ها، سنگینی آن از صدایش پیداست.

چشم‌دیدهای یک رزمنده از وحشی‌گری‌های داعش از عراق تا سوریه

او روایت خود را از تیرماه سال ۱۳۹۳ آغاز می‌کند؛ زمانی که برای نخستین بار راهی عراق شد تا مقابل داعش بایستد.علی حسن احمدی می‌گوید: «تیرماه سال ۹۳ اولین بار برای جنگ با داعش به عراق رفتم. در آزادسازی شهرهای سعیده، جولا، سلیمان‌بیک، طوزخورماتو و امرلی حضور داشتم. آنجا تازه فهمیدیم با چه دشمن وحشی و بی‌رحمی روبه‌رو هستیم.»
او در توضیح تاکتیک‌های داعش، از جنگ روانی به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین ابزارهای دشمن یاد می‌کند: «داعش قبل از حمله، با کشتار وحشیانه مردم و فیلم‌برداری از صحنه‌های دلخراش، روحیه مقاومت را از مردم می‌گرفت. وقتی اعلام می‌کرد قصد تصرف شهری را دارد، خیلی‌ها از ترس آن سرنوشت وحشتناک فرار می‌کردند.»به گفته این رزمنده دفاع مقدس، استفاده از مردم به‌عنوان سپر انسانی، یکی دیگر از شگردهای داعش بود: «هر جا را تصرف می‌کردند، اگر مردم مانده بودند، آن‌ها را سپر انسانی قرار می‌دادند تا نیروهای مقابل نتوانند آتش بریزند. این صحنه‌ها را با چشم خودم در روستاهای اطراف سعیده و جولا دیدم.»
احمدی ادامه می‌دهد: «در سلیمان‌بیک، خانه‌ها را سوراخ کرده و به هم وصل کرده بودند تا مسیر ترددشان مشخص نباشد. همه‌جا تله‌گذاری می‌کردند؛ خانه‌ها، خیابان‌ها، حتی مسیرهای فرعی، تا مانع بازپس‌گیری مناطق شوند.»او از عملیات‌های انتحاری داعش نیز چنین می‌گوید: «عملیات‌های انتحاری با خودروهای حامل مواد منفجره، یکی از روش‌های اصلی‌شان بود؛ برای تصرف پایگاه‌ها یا شکستن خطوط ما. این شیوه بیشتر در سوریه استفاده می‌شد.»اما جنایت داعش فقط در میدان جنگ خلاصه نمی‌شد. احمدی با صدایی سنگین می‌گوید: «کشتار مردان، به اسارت گرفتن زنان و دختران، تجاوز و فروش آن‌ها از جنایت‌های آشکار داعش بود؛ نمونه‌اش ایزدی‌های عراق.»

حاج قاسم سلیمانی در میدان

او علت موفقیت اولیه داعش در تصرف شهرها را تفرقه می‌داند: «ایجاد اختلاف بین مردم؛ کرد و عرب، شیعه و سنی. قبل از بازپس‌گیری شهرهای حولا و سعیده، در شهر کلار جلسه‌ای داشتیم. راننده‌ای که ما را می‌برد، از ظلم شیعه‌ها و عرب‌ها به کردها می‌گفت؛ حرف‌هایی که بعدها فهمیدیم دروغ و حاصل جنگ روانی داعش بود. همین تفرقه باعث می‌شد شهری سقوط کند و شهر کناری ساکت بماند. این وضعیت در سوریه شدیدتر هم بود.»از سوریه که می‌گوید، روایت‌ها تلخ‌تر می‌شود. احمدی خاطره‌ای از تدمر نقل می‌کند: «در منطقه تنب و شهر السوانه، بعد از آزادسازی، مقر داعش را گرفتیم و به پشتیبانی تبدیل کردیم. در یکی از دفترها، لیستی پیدا کردم از اسامی زن‌ها برای شرکت در جهاد نکاح؛ با تاریخ مشخص و حتی تعیین همزمان چند مرد. این‌ها را با چشم خودم دیدم.»
گوقتی صحبت به نام حاج قاسم سلیمانی می‌رسد، لحن احمدی عوض می‌شود؛ آرام‌تر، اما پر از احترام. او می‌گوید: «در آزادسازی سلیمان‌بیک، سردار سلیمانی شخصاً آمد و منطقه را بررسی کرد. نیروها دورش جمع شده بودند؛ چهره‌اش طوری بود که هر کسی بهانه‌ای پیدا می‌کرد تا با او صحبت کند. یکی گفت سردار، تقاضا داریم ما را زیارت کربلا ببرید. سردار گفت چرا فقط کربلا؟ نجف، کاظمین و سامرا را هم بگو.»
۶ MB
او خاطره‌ای دیگر از سوریه نقل می‌کند: «در تدمر، یکی از نیروها خودش را روی پاهای سردار انداخت. سردار سریع او را بلند کرد و گفت این کار را نکن، من با تو فرقی ندارم. من هم مثل تو هستم. آن نیرو گفت دعا کنید شهید شوم. سردار گفت من دعا نمی‌کنم، خودت هم دعا نکن؛ رهبر هنوز به یار نیاز دارد.»احمدی سپس از صحنه‌هایی می‌گوید که هنوز خواب را از چشمانش گرفته است: «در شرق حلب، منطقه خناصر، چند روستا را از داعش آزاد کردیم. مردم از ترس فرار کرده بودند و کنار رودخانه زندگی می‌کردند. وقتی دیدند ما کاری با آن‌ها نداریم، برگشتند. بچه‌ها اغلب بی‌کفش بودند، لباس‌ها پاره. من پولی که برای سوغاتی آورده بودم، صرف خرید کفش و لباس برای آن‌ها کردم.»
او روایت زنان روستا را این‌گونه بازگو می‌کند: «گفتند داعش آن‌قدر مردان ما را کشت که مردی برایمان نماند. جنازه‌ها در روستا مانده بود. با گریه اجازه گرفتیم فقط چاله‌ای بکنیم و دفنشان کنیم. گفتند هر چند وقت یک بار می‌آمدند و تعدادی از ما را می‌بردند؛ می‌گفتند سؤال داریم، اما سؤالی در کار نبود.»
در پایان، احمدی نگاهش را به امروز می‌دوزد و هشدار می‌دهد: «دشمن امروز هم همان راه داعش را می‌رود؛ ایجاد بدبینی، تفرقه، ترس، یأس و ناامیدی. شکلش عوض شده، اما ماهیتش همان است.»
12:45 - 10 دی 1404
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ