تهران ماههای متوالی است که یکی از آلودهترین شهرهای جهان است و در برخی روزها حتی در صدر فهرست کلانشهرهای آلوده قرار گرفته است. با این حال، روز سهشنبه نهم دیماه، به لطف وزش باد و بارش برف، نام پایتخت ایران نیز بالاخره در فهرست ۱۰ شهر پاک دنیا قرار گرفت و ساکنان تهران بالاخره پس از ماهها، بار دیگر آسمانی لاجوردی را دیدند که کمکم داشتند آن را بهکلی از یاد میبردند.
کوههای اطراف، بهویژه دماوند هم دوباره پدیدار شده است و بسیاری با شوق، تصاویر تهران پاک با آسمان آبی و ابرهای سفید را در شبکههای اجتماعی بازنشر میکنند. برخی نیز به یاد تهران قدیم افتادهاند؛ شهری که تا حدود نیم قرن پیش، قناتها، درختان چنار، کوههای پر از برف و باغهایی سرسبز داشت، اما امروز همه آنها قربانی ناکارآمدی مدیریتی، توسعه ناپایدار و ولع شهرداران برای درآمدزایی شدهاند.
توسعه ناپایدار و شهرداران ناکارآمد
روز سهشنبه وقتی تهران در فهرست شهرهای پاک دنیا جای گرفت و حتی برای چند ساعت، سومین شهر پاک دنیا شد، بسیاری از کاربران در شبکههای اجتماعی یادآور شدند که پدیدار شدن آسمان لاجوردی تهران و هوای پاک آن نه حاصل طرحهای ترافیکی شهرداری و نه نتیجه تعطیلیهای دولتی، بلکه حاصل وزش باد پرقدرتی است که آلایندهها را از چهره شهر پاک کرده، آنهم در شرایطی که آلودگی فزاینده به تهدید جدی برای جان مردم تبدیل شده و بسیاری را روانه بیمارستان کرده است.
سالها است که دستگاههای اجرایی مختلف در جمهوری اسلامی، از شهرداری گرفته تا وزارت نفت، یکدیگر را به رعایت نکردن قانون موسوم به «هوای پاک» متهم میکنند. حال آنکه بر اساس این قانون که تیرماه ۱۳۹۶ تصویب شد، برای ۲۱ تا ۲۳ دستگاه اجرایی در اجرای این قانون حدود ۱۷۶ تکلیف تعریف شده اما بر اساس دادههای مرکز پژوهشهای مجلس، بیش از دوسوم این قانون اجرا نشده است.
به این ترتیب، کنترل کیفیت هوای تهران و به تبعش، سلامت ریه ساکنان آن، سالها است که به باد و باران محول شده است. شهری که تا قبل از وقوع انقلاب اسلامی، درختانی سربهفلککشیده داشت و باغهایی با نهرهای جاری، قناتهای خروشان و کوههایی که از چندین جهت هوای پاک را به سمت مناطق مسکونی هدایت میکردند، حالا نهتنها برای مدیریت منابع آلاینده هوای آن اقدامی انجام نمیشود که باغهایش به برجهای مسکونی و تجاری تبدیل شدهاند، قناتهایش خشکیدهاند، درختان چناش قطع شدهاند و کوههایش همواره پشت ابرهای سیاه آلودگی پنهان میشوند؛ همان کوههایی که در زمانهایی نه چندان دور، مهمترین سپر طبیعی تهران بودند.
کوههای تهران از دماوند تا بیبی شهربانو
در شمال شرق تهران که شهری گسترده در دامنه جنوبی رشته کوه البرز است، قله باشکوه دماوند قرار دارد؛ بلندترین قله ایران که در روزهای پاک از غربیترین نقاط تهران هم دیده میشود. در امتداد شمال شهر، کوههای توچال و کلکچال سر برکشیده شدهاند؛ ارتفاعاتی که از شمالغرب تا شمالشرق تهران امتداد دارند و سالها مسیر اصلی ورود جریان هوای سرد و پاک به پایتخت بودند. در شرق و شمالشرق تهران، هم ارتفاعات دارآباد و سوهانک قرار دارند که به بخش شهری تهران نزدیکترند. در جنوبشرق، نیز کوه بیبیشهربانو در شهرری وجود دارد.
این مجموعه کوهها با درهها و شیبهای طبیعی، در گذشته مانند کانالهای هدایتکننده هوای پاک به شهر عمل میکردند، اما ساختوساز در دامنه کوهها، جادهکشی، تخریب پوشش گیاهی و پیشروی شهر به دل کوه، بهتدریج کارکرد زیستمحیطی این ارتفاعات را مختل کرد و حالا نیز در بیشتر روزهای سال، این کوهها در آلودگی آسمان تهران محو میشوند.
شریان حیاتی که کور شد
قناتها نیز مانند کوهها در تهران، حکم شریان حیاتی را داشتند؛ این شبکههای آب زیرزمینی که از دامنههای البرز سرچشمه میگرفتند، آب را به نقاط مرکزی شهر میرساندند. بخش بزرگی از زندگی مردم تهران قدیم وامدار همین قناتها بود و آب آشامیدنی هم از این طریق تامین میشد. از خلال خاطرات تهرانیهای قدیم بارها شنیدهایم که میگویند قناتهای باغها و محلات در شکلگیری بافت شهری در اطراف خود نقش مهمی داشتند.
در شمال تهران، قناتهایی چون قنات تجریش و قنات زرگنده از ارتفاعات شمیران و دامنههای البرز سرچشمه میگرفتند و آب را به محلههای شمال شهر میرساندند. در مرکز شهر، قنات دولاب و قنات امینالدوله در تامین آب محلههای پرجمعیتتر نقش اساسی داشتند و باغها، آبانبارها و نهرهای سطحی را تغذیه میکردند.
در جنوب تهران و حوالی شهرری، قناتهایی مانند قنات عبدالعظیم و قنات نفرآباد جریان داشتند که حیات کشاورزی، باغداری و سکونت در این بخش از پایتخت را امکانپذیر و تعادل آبی منطقه را حفظ میکردند.
بر اساس منابع تاریخی و تایید جواد صفینژاد در کتاب «کاریز در ایران»، در تهران، ۵۷۲ رشته قنات و ۲۰ چشمه وجود داشت که امروز دیگر اثری از آنها نیست. ناصر حدادی، تهرانشناس، مهمترین عامل کور شدن مسیر قناتها و از بین رفتن چشمهها را ساختوسازهای بیرویه و حفر تونلهای متعدد مترو دانسته است.
پیشتر محمد حقانی، عضو سابق شورای شهر، تایید کرده بود که «حدود ۴۰۰ یا ۵۰۰ رشته قنات در تهران به دلیل مدیریت غلط در عملیات متروسازی، نابود شدند». به گفته او، هفت روددره تهران نیز به دلیل ساختوسازهای بیرویه و مدیریت غلط از حالت طبیعی خود خارج شد.
تابستان سال ۱۳۸۸، پس از اینکه تونل توحید به فاصله کوتاهی بعد از بهرهبرداری ریزش کرد، محمدباقر قالیباف، شهردار وقت تهران، اذعان کرد که علت اصلی ریزش تونل مترو در خیابان نواب، وجود قناتهای متعدد در این محدوده بود؛ قناتهایی که حالا دیگر از بین رفتهاند.
این قناتها فقط منبع آب نبودند؛ بخشی از نظام زیستی تهران بودند. آب آنها زمین را خنک میکرد، پوشش گیاهی را زنده نگه میداشت و در کنار کوهها، به تهویه طبیعی شهر کمک میکرد، اما امروز، بسیاری از این قناتها یا بهکلی خشک شده یا زیر آسفالتها، برجها و تونلها دفن شدهاند و حفر چاههای عمیق، افت سطح آبهای زیرزمینی و توسعه شهری بیوقفه نفس این شریانهای کهن را هم بریده است.
قالیباف در زمان تصدی بر شهرداری تهران، برای افتتاح پروژههای عمرانی عطشی سیریناپذیر داشت. او همواره از توسعه مترو تهران تا ۲۰۰ کیلومتر، ساخت اتوبان صدر، منطقه ۲۲ و برخی دیگر از پروژههای عمرانی بهعنوان نقاط قابلافتخار دوران مدیریتش یاد میکند؛ در حالی که اغلب این طرحها بدون در نظر گرفتن اولویتهای زیست محیطی در شهر تهران اجرا شدند؛ ساخت اتوبان دوطبقه صدر بار ترافیکی منطقه را افزایش داد، ساختوسازهای بیرویه در منطقه ۲۲، کریدور هوای تهران را مسدود کرد و مصوبه موسوم به «برجباغها»، تهران سبز را بهتدریج به شهری خشک تبدیل کرد.
تخریب باغهای تهران
مصوبه موسوم به «برجباغها» یکی از جنجالیترین تصمیمهای مدیریت شهری تهران در دو دهه اخیر بود؛ مصوبهای که نخستینبار سال ۱۳۸۲ در شورای شهر تهران به تصویب رسید و به مالکان باغها اجازه میداد در ازای حفظ بخشی از فضای سبز، برای ساخت برجهای مسکونی مرتفع مجوز دریافت کنند. بر اساس این مصوبه، مالکان میتوانستند تا حدود ۳۰ درصد از مساحت باغ را به ساختوساز اختصاص دهند و در مقابل، تعهد دهند که بخش باقیمانده بهصورت فضای سبز حفظ شود.
اما این مصوبه در عمل به ابزاری برای تخریب تدریجی باغهای تهران تبدیل شد. گزارشها و بررسیهای رسمی نشان میدهد که در بسیاری از موارد، نهتنها باغها حفظ نشدند، بلکه پس از صدور مجوز، درختان بهتدریج خشک شدند، کاربری فضای سبز تغییر کرد و سطح اشغال ساختمانها فراتر از ضوابط اولیه پیش رفت.
در نتیجه اجرای این مصوبه با چراغ سبز قالیباف در راس شهرداری تهران، بیش از چهار هزار هکتار از باغهای تهران از بین رفتند یا کارکرد زیستمحیطی خود را از دست دادند. بعدها علی اعطا، عضو سابق شورای شهر تهران، اذعان کرد که مالکان این باغها افراد و سازمانهای بانفوذ بودند که «منفعت عمومی» را قربانی «منفعت خصوصی» کردند.
به این ترتیب این باغها که در تولید اکسیژن، کاهش دمای شهری، نفوذ آب به سفرههای زیرزمینی و تعدیل آلودگی هوا نقش مهمی داشتند، امروز جایشان را به برجهای بلندمرتبه دادهاند.
تخریب باغها، تراکمفروشی و قطع درختان در دوران شهرداران بعدی بهخصوص علیرضا زاکانی نیز ادامه یافت و حتی به منبع درآمدی قابلتوجه برای شهرداری تبدیل شد.
درآمد نجومی شهرداری از محل قطع درختان
اردیبهشت ۱۴۰۳، بهروز شیخرودی، معاون پیشین محاسبات و پایش عملکرد شورای شهر تهران، فاش کرد که درآمد شهرداری تهران از محل جریمه قطع درختان در شهر تهران، از ابتدای دوره ششم تا پایان بهمنماه ۱۴۰۲، یک هزار و ۶۰۳ میلیارد تومان بوده؛ یعنی نسبت به دوره پنجم، ۱۳۵ درصد رشد داشته است. او از مدیران شهری و بهخصوص زاکانی خواست توضیح دهند مجوز ساختوساز در چند باغ و قطع چند درخت داده شده که این میزان درآمد به دست آمده است؟
ناصر امانی، عضو شورای شهر، نیز بارها قطع هزاران درخت در نقاط مختلف تهران با دخالت شهرداری را تایید کرده است.
فعالان محیطزیست میگویند شورای شهر ششم به ریاست مهدی چمران، جریمه قطع درخت را به نسبت تورم گران نکرد. به این ترتیب در شرایطی که قیمت زمین و سود ساختوساز در تهران بهطور جهشی افزایش یافت، پایینماندن نسبی جریمهها باعث شد قطع درختان برای بسازبفروشها نهتنها بازدارنده نباشد، بلکه صرفه اقتصادی داشته باشد.
پیامد همه این اقدامها و دهها تصمیم اشتباه آن است که آسمان آبی و لاجوردی تهران برای مردم به رویا و خاطره دور تبدیل میشود؛ شهری که روزگاری چنان خوشآبوهوا بود که شاه طهماسب صفوی آن را برای اقامت و توقف طولانی انتخاب کرد. در سفرنامه گردشگران خارجی مانند ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی سده هفدهم میلادی، هم از تهران بهعنوان شهری با هوای پاک، باغهای فراوان، آب جاری قناتها و کوههای برفی یاد شده است.
ناصرالدینشاه قاجار و اطرافیانش نیز بارها در خاطراتشان به «هوای لطیف»، «باغهای پرآب» و «نسیم خنک شمیران» اشاره کردهاند. حتی در روایتهای شفاهی، نیز تهران قدیم با آسمان صاف، شبهای پرستاره و نمای همیشگی کوههای برفی توصیف میشود، امروز اما همین شهر، با همان موقعیت جغرافیایی، زیر آوار آلودگی و توسعه ناپایدار کمر خم کرده است.









