نخستین محله ارمنی‌نشین تهران / روایت چند موج مهاجرت به پایتخت

خانواده «خاچیک مادیکیانس»، بنیان‌گذار کافه نادری؛ یکی از خاطره‌انگیزترین و ماندگارترین کافه‌های تهران ازجمله خانواده‌های ارمنی بودند که در محدوده خیابان جمهوری سکونت داشتند.

این خبر حاوی محتوای صوتی یا تصویری است. برای جزییات بیشتر به منبع خبر مراجعه کنید
خلاصه خبر

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آناهید خزیر در ایبنا نوشت: هویک میناسیان، پژوهشگر تاریخ ارمنی در سال ۱۳۳۱ در روستای گوره‌زار بخش شرا شهرستان خنداب (استان مرکزی) در یک خانواده ارمنی زاده شد، در سال ۱۳۳۶ پدرش زنده‌یاد ساووق میناس مسیحی او را به تهران نزد برادر بزرگترش راهی کرد تا بستری مناسب برای تحصیلات فرزندش مهیا شود. وی از همان دوران جوانی وارد عرصه کارهای فرهنگی و اجتماعی شد و نخستین فعالیت خود را با انجمن فرهنگی-ورزشی نائیری آغاز کرد.

میناسیان بیش از ۳۰ جلد کتاب در حوزه‌های گوناگون نوشته است. «گوره‌زار، یادگاری از ایران باستان»، «ارمنیان اراک و منطقه کزاز»، «پیوند خون گسستنی نیست»، «تاریخ و فرهنگ ارمنیان استان مرکزی»، «شهرستان خمین و جامعه ارمنیان بخش کمره»، «تاریخ و فرهنگ ارمنیان استان مرکزی»، «دستم رفت نوشته‌ام ماند»، «چهل و هشتمین سال بنیان مدرسه آرارات»، «زندگی‌نامه روحانیون ارامنه حوزه مذهبی ارامنه تهران» و… ازجمله کتاب‌های وی است. ترجمه کتاب «مرد بی‌عقل» اثر هوانس تومانیان نیز در کارنامه وی دیده می‌شود. با هویک میناسیان درباره دو کتاب تازه‌اش «نگاهی به تاریخ و فرهنگ ارمنیان خرقان» و «مسیحیان سلطانیه» گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

ارامنه از چه زمانی ساکن ایران شدند و چرا این سرزمین را برای زیست برگزیدند؟

ارامنه ازجمله اقوام کهن ساکن ایران به شمار می‌آیند که پیشینه حضور و همزیستی آنان با ایرانیان به چندین هزار سال پیش بازمی‌گردد. این دو قوم دیرپا بیش از دو هزار و هفتصد سال در کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند، پیوندهای تاریخی، سیاسی و فرهنگی گسترده‌ای برقرار ساخته و به ‌گونه‌ای متقابل بر زبان، فرهنگ و سنن یکدیگر اثر گذاشته‌اند. در این میان، کمتر قومی را می‌توان یافت که به اندازه ارمنیان چنین پیوندی عمیق و دیرینه با ایرانیان داشته باشد. بیست‌وهفت قرن پیش، ارمنیان در روند براندازی دولت آشور، دولت ماد را یاری رساندند. همچنین تیگران یرواندیان، پادشاه ارمنستان، در سال ۵۵۹ پیش از میلاد مسیح، در شکل‌گیری و تثبیت امپراتوری هخامنشی نقشی مؤثر ایفا کرد و در کنار کورش کبیر قرار گرفت. در دوران امپراتوری هخامنشیان (۵۵۹ تا ۳۳۰ پیش از میلاد)، ارمنیان پس از پارسیان و مادها، سومین جایگاه را در ساختار قدرت و اداره امپراتوری به خود اختصاص دادند.

در سال ۳۳۱ پیش از میلاد مسیح و در جریان یورش اسکندر مقدونی به ایران‌زمین، ارمنیان در نبرد گوگمل نیرویی متشکل از چهل هزار پیاده‌نظام و هشت هزار سواره‌نظام را برای پشتیبانی از داریوش سوم هخامنشی اعزام کردند. در این رویارویی سرنوشت‌ساز، سربازان ارمنی جناح راست سپاه ایران را تشکیل می‌دادند و همگام با دیگر نیروهای ایرانی به نبرد با اسکندر پرداختند. در این نبرد، یرواند سوم (اُرُنتُس)، پادشاه ارمنستان از خاندان یرواندونی و از نزدیک‌ترین یاران داریوش سوم، حضوری فعال داشت.

هویک میناسیان

ارمنیان نخستین ملت جهان به شمار می‌روند که در سال ۳۰۱ میلادی، مسیحیت را به‌ عنوان دین رسمی کشور خود پذیرفتند. این رویداد به ‌دست گریگور روشنگر، که اصالتی ایرانی داشت، و با حمایت تیرداد، پادشاه وقت ارمنستان از سلسله اشکانیان ارمنستان، تحقق یافت. آیینی که به ‌عنوان کلیسای مرسلی ملی ارامنه شناخته می‌شود، شاخه‌ای از مسیحیت ارتدوکس است که بنیان آن در قرن نخست میلادی توسط دو تن از حواریون مسیح، طاطاوس و بارتوقیمئوس، در ارمنستان نهاده شده بود و تاکنون تداوم یافته است. ارامنه ایران نیز پیرو آیین مسیحیت هستند و اکثریت آنان به کلیسای مرسلی ملی ارامنه تعلق دارند. آنان در طول تاریخ، همواره بخشی تأثیرگذار و جدایی‌ناپذیر از بافت فرهنگی، تاریخی و اجتماعی ایران بوده‌اند و حضورشان نقشی ماندگار در شکل‌گیری هویت چندلایه این سرزمین ایفا کرده است.

چه شد که ارامنه به تهران کوچ کردند و این شهر را برای زندگی انتخاب کردند؟

در دوره قاجار ارمنی‌های دیگر مناطق ایران به دلیل رفاه و آسایش ارامنه ساکن تهران بساط خود را از شهرها و روستاهای دیگر جمع کردند و به تهران کوچیدند. بدین شکل بود که ارمنی‌ها از شهرهای مختلف ایران ازجمله تبریز، سلماس و جلفای اصفهان به سمت پایتخت سرازیر شدند. آن‌ها علاوه بر تهران در روستاهای اطراف ازجمله ده‌ونک، دروس، بومهن، لشکرک، تلو، قلهک و… ساکن و به کشاورزی مشغول شدند. در سال ۱۲۱۵ شمسی «میرزاآقاسی»، صدراعظم «محمدعلی‌شاه»، ۱۳ خانواده ارمنی را از روستاهای چهارمحال و بختیاری به حوالی ونک آورد. زمین و آب در اختیارشان گذاشت و قرار شد که رعیت شاه باشند. یعنی علاوه بر این‌که برای خودشان گندم و جو می‌کارند و به دامپروری مشغول هستند، برای قشون قاجار علوفه بکارند. آن زمان مالک ده‌ونک «میرزایوسف آشتیانی»، معروف به «مستوفی‌الممالک»، بود. او برای آسایش و رفاه ارامنه تلاش می‌کرد و شرایط زندگی آن‌ها را بهبود بخشید. از این رو، کم‌کم ارامنه از مناطق و روستاهای دیگر هم به ونک آمدند و جمعیت ارامنه ونک بیشتر شد. آن‌ها اطراف منطقه مسکونی خودشان را حصار کشیدند و قلعه ساختند. قلعه خشتی برای خودش دهی بود و کدخدایی داشت. یک در بزرگ چوبی و چهار برج مدور داشت. روزها درهای قلعه را باز می‌کردند و اهل قلعه بیرون می‌آمدند و در زمین‌های اطراف کشاورزی می‌کردند و شب‌ها در قلعه را می‌بستند تا از هرگونه گزندی در امان باشند.

گورستان دولاب

نخستین محله ارمنی‌نشین تهران کجا بود؟ آیا سندی بر این ادعا دارید؟

دولاب؛ نخستین محله ارمنی‌نشین تهران است. بر پایه اسناد تاریخی برای نخستین‌بار پای ارمنیان به تهران و محله دولاب باز شد. «اعتمادالسلطنه» در کتاب «مرآت‌البلدان» نوشته است که در سال ۱۱۳۷ هجری شمسی، به دستور کریم‌خان زند، ۱۰ خانواده سنگ‌تراش ارمنی از جلفای اصفهان به تهران منتقل شدند و در محله دولاب سکونت یافتند. پس از آن، آقامحمدخان قاجار نیز در جریان لشکرکشی‌های خود به قفقاز، ده‌ها خانواده ارمنی را به تهران کوچاند. این خانواده‌ها در محدوده دروازه قزوین ساکن شدند. مهارت‌ها و هنرهای آنان در معماری و صنعت موجب شد که مورد توجه پادشاهان قاجار قرار گیرند، جایگاهی برای خود بیابند و به‌تدریج بر جمعیت‌شان افزوده شود.

کافه نادری

فتحعلی‌شاه قاجار نیز از دیگر پادشاهانی بود که ارامنه را به تهران کوچ داد. به فرمان او، خانواده‌های صنعتگر ارمنی از شهرهای اصفهان و تبریز به تهران آمدند و در محدوده دروازه شاه‌عبدالعظیم سکونت اختیار کردند. این خانواده‌ها بعدها دروازه شاه‌عبدالعظیم را ترک کردند و همراه با دیگر خانواده‌های تازه‌وارد به تهران، به محله‌های بالاتر شهر نقل‌مکان یافتند؛ ازجمله خیابان‌های حافظ، جمهوری (نادری)، سعدی، لاله‌زار، گرگان، نظام‌آباد و محدوده‌های اطراف میدان امام‌حسین (ع)، حسن‌آباد و عشرت‌آباد. با افزایش تدریجی جمعیت، ارامنه در محدوده‌های سکونت خود به ساخت اماکن ملی، مذهبی و تفریحی همچون کلیساها، مدارس و کافه‌ها پرداختند. خانواده «خاچیک مادیکیانس»، بنیان‌گذار کافه نادری؛ یکی از خاطره‌انگیزترین و ماندگارترین کافه‌های تهران ازجمله خانواده‌های ارمنی بودند که در محدوده خیابان جمهوری سکونت داشتند.

از محله‌های ارمنی‌نشین تهران بگویید و اینکه چرا این مناطق برای سکونت ارامنه در تهران انتخاب شد آیا اجباری در این مسئله بوده است؟

محله‌هایی چون وحیدیه، نارمک، مجیدیه، حشمتیه و بهجت‌آباد، بیش از دیگر نقاط پایتخت، به ‌عنوان محله‌های ارمنی‌نشین شناخته می‌شوند. سکونت ارامنه در این محله‌ها، در بسیاری موارد نه از سر انتخاب، بلکه از سر ناچاری و در پی تصویب قانونی در شوروی سابق شکل گرفت. ماجرا به سال‌های پس از جنگ جهانی دوم بازمی‌گردد؛ زمانی که در اتحاد جماهیر شوروی قانونی به تصویب رسید که براساس آن، هر منطقه‌ای که جمعیتش به یک میلیون نفر می‌رسید، می‌توانست به ‌عنوان یک جمهوری شناخته شود. در آن دوره، جمعیت ارمنستان حدود ۷۰۰ هزار نفر بود و از این ‌رو، فراخوانی برای ارامنه ساکن ایران صادر شد تا به ارمنستان مهاجرت کنند و به افزایش جمعیت آن یاری رسانند.

در پی این فراخوان، شماری از ارامنه ایران که از نظر معیشتی در وضعیت مناسبی قرار نداشتند، از شهرها و روستاهای مختلف کشور راهی تهران شدند تا از آن‌جا عازم ارمنستان شوند. هرچند به آنان توصیه شده بود که تا قطعی شدن مهاجرت، زمین‌ها و خانه‌های خود را نفروشند، اما فشار و ظلم فئودال‌های محلی چنان عرصه را بر آنان تنگ کرده بود که چاره‌ای جز مهاجرت نمی‌دیدند. از همین رو، بسیاری از آنان دار و ندار خود را فروختند و با امید و آرزوی آغاز زندگی تازه، به تهران آمدند. با این حال، هنوز زمان زیادی از ورودشان نگذشته بود که خبر رسید جمعیت ارمنستان به یک میلیون نفر رسیده و دیگر امکان پذیرش مهاجران جدید وجود ندارد. درنتیجه، ارامنه‌ای که با هزاران امید و آرزو به تهران آمده بودند، ناچار شدند در هر مکانی که می‌توانستند، ساکن شوند و حتی چادر بزنند. گروهی از آنان به بهجت‌آباد رفتند و در گودالی بزرگ چادر برپا کردند.

پس از چند ماه زندگی دشوار در چادر و تحمل گرما و سرما، این خانواده‌ها با سنگ، چوب و هر آن‌چه در دسترس داشتند، آلونک‌های کوچک گِلی ساختند و در همان‌جا ماندگار شدند. در سال ۱۳۳۲، این آلونک‌ها که چهره‌ای نامطلوب به منطقه داده و از نظر بهداشتی نیز شرایط مناسبی نداشتند، به دستور شهرداری وقت تخریب شدند. پس از تخریب آلونک‌ها، شماری از ارامنه به محله‌های تازه‌تأسیس آن زمان، ازجمله وحیدیه، مجیدیه، نارمک، زرکش، یوسف‌آباد و حشمتیه نقل‌مکان کردند و برخی دیگر نیز در همان محدوده بهجت‌آباد باقی ماندند.

شما در کتاب «نگاهی به تاریخ و فرهنگ ارمنیان خرقان» به پیشینه و ریشه روستاهای ارمنی‌نشین خرقان پرداخته‌اید. از کلیساهای این خطه بگویید که کدام یک همچنان به فعالیت مذهبی خود ادامه می‌دهند؟

در سال‌های گذشته روستاهای منطقه ارمنی‌نشین خرقان، ۵ کلیسا وجود داشته است، ولی متاسفانه در حال حاضر فقط کلیسای سرکیس مقدس روستای چناقچی علیا پا برجاست. کلیسای سرکیس مقدس در سال‌های نخست، با ابعاد و اندازه کوچک در چاله‌محله روستا بوده است که در سال ۱۷۷۰ م. با هزینه مالی خاندان ده‌باشیان و همکاری دیگر روستائیان ساخته شده بود.

در سال ۱۷۷۰ م. با آمدن کشیش هوهانس هَمبَرچیان به روستای چناقچی علیا مکان کلیسای فوق به غرب روستا در دامنه کوه قارشو تغییر داده می‌شود. در همان سال پس از تقدیس سنگ بنای کلیسا به دست روحانی وقت، کلیسای سرکیس مقدس با همیاری و هزینه مالی روستائیان توسط استاد سرکیس ده‌باشیان احداث شد. درباره اولین هیات امناء و امور مالی کلیسا سندی به جا نمانده است ولی در نامه‌های بایگانی شده در کلیسای وانک (دِرآمِناپرکیچ) جلفای اصفهان به نام‌های گریگور خاچاطوریان (از خاندان ده‌باشیان) و مراد خان آودیسیان (از خاندان بوشاها) برمی‌خوریم.

کلیسای سرکیس مقدس

در زلزله مهیبی به قدرت ۲/۷ – ۵/۷ مقیاس ریشتر که در منطقه خرقان و بوئین‌زهرا از توابع استان قزوین به وقوع پیوست بنای کلیسای سرکیس مقدس نیز کاملاً تخریب شد. کلیسای نام‌برده طی سال‌های ۱۹۶۳ م. با کمک‌های مالی انجمن جهانی کلیساها که مقرّ آن در شهر آمستردام هلند بود، با همیاری شورای خلیفه‌گری ارامنه تهران و مردم روستای منطقه، از نو پی‌ریزی و با دیوارهای آجری و سقف شیروانی با نظارت آرمن آوانسیان ساخته می‌شود.

ناقوس‌های کلیسا نیز توسط فردی خیر به نام وارطان موسیسیان در اصفهان ریخته‌گری شده و در سال ۱۹۳۵ م. به کلیسا اهدا شده است. در سال ۱۹۶۸ م. اموال کلیسا توسط سارقان به تاراج می‌رود، پس از آن کلیسا با بی‌توجهی ارامنه روستا قرار می‌گیرد. تا این‌که در سال ۱۹۷۷ م. ساکنان ارمنی قبلی روستا، جهت سر و سامان دادن به اوضاع نامناسب کلیسا، طی جلسه‌ای هیاتی برای رسیدگی به مسائل امور جاری کلیسا انتخاب می‌شوند.

به پیشنهاد و نظارت اسقف اعظم سبوه سرکیسیان خلیفه ارامنه تهران و شمال، در سال‌های نخست جشن سورپ آستوازازین (عروج حضرت مریم) و اکنون جشن خاچوراتس (یادبود آزادسازی صلیب مقدس حضرت مسیح از تیسفون) برگزار می‌شود. در این مراسم بسیاری از زائران ارامنه خرقان و دیگر نقاط ایران شرکت می‌کنند. کلیسای سرکیس مقدس بیش از ۲۵۰ سال است که پابرجاست و تنها یادگار باقی‌مانده از ارامنه منطقه است که نسل‌های گذشته را با نسل جدید پیوند می‌دهد.

کتاب دیگری که از شما منتشر شده «مسیحیان سلطانیه» نام دارد. ورود ارمنیان به شهر سلطانیه با چه رویکرد تاریخی شکل گرفته است؟

به استناد نوشته‌های پژوهشگران و کتاب‌های تاریخی، قوم ارمنیان در ساخت شهر سلطانیه مشارکت داشته و جزو اولین ساکنان آن بوده‌اند. در زمان حکومت ایلخانان مغول، با روابط حسنه‌ای که بین دو ملت وجود داشت، عده زیادی از ارمنیان به ایران روی آوردند و در شهرهای مراغه، تبریز، ارومیه و بخصوص در شهر سلطانیه ساکن شدند. بیشترین مهاجرت ارمنیان به شهر سلطانیه در زمان فرمانروایان ایلخانی صورت گرفته و در زمان حکومت ایلخان ارغوان مُغول بین سال‌های ۱۲۸۴ تا ۱۲۹۱ میلادی به اوج خود رسیده است. عده‌ای از ساکنان ارمنیان شهر سلطانیه در حدود سال ۷۰۵ ه.ق. مطابق با سال ۱۳۲۶ م. بعد از سقوط شهر قفقازی آنی اکثر اهالی ارمنی آن شهر مقیم سلطانیه شدند که مینیاتوریست و نقاش معروف ارمنی آِوگ از نیمه اول قرن چهاردهم م. در این شهر به زندگی و در همان‌جا مشغول به کار می‌شود. این هنرمند بخش اعظم عمرش را در شهر سلطانیه سپری کرده است. آثار خطی‌ای که توسط او نقاشی و تذهیب شده است اکنون در کتابخانه ماتناداران بخش کتب دست خط ایروان پایتخت جمهوری ارمنستان نگهداری می‌شود، این آثار مربوط به سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۸ م. است.

این جماعت تا قرن دوازدهم ه.ق. برابر با قرن هجدهم م. ساکن شهر سلطانیه بوده و به زبان و آئین ارمنی مراسم عشاء ربانی را انجام می‌دادند. پاپ‌های رم پس از آگاهی از مسیحی بودن برخی از طوایف مُغول، مبلغانی به ایران زمین نزد قاآن‌های مُغول می‌فرستادند. در سال ۱۳۳۰ میلادی در شهر سلطانیه اولین جامعه اسقف‌نشین کلیسای لاتین و رومن از فرقه دومنیکن ایتالیا به سرپرستی اسقف بطلمیوس نماینده پاپ، از شهر بولونیا ایتالیا تشکیل شد. آنان ابتدا در سلطانیه و بعد در شهر مراغه مستقر شدند و با حمایت هلاکوخان به منطقه ماکو آمده و در دیر زور زور مستقر شدند و به تبلیغ و ترویج اعتقادات خاص خود، تحت لوای وحدانیت مذهبی مبادرت ورزیدند و در ضمن، مشغول استنساخ، تزئین، تذهیب، و خطاطی و ترجمه کتب علمی و ادبی و دینی از زبان لاتین و فارسی و ارمنی و بالعکس شدند.

در سال ۷۱۷ ه.ق. (۱۲۹۷ م) ژان بیست و دوم با موافقت ضمنی مُغولان و بخصوص چوپان سلسله مراتب کلیسایی در خاور نزدیک به وجود آورد. او نخست فرانس پروگیا و سپس ویلهم فن‌آدا را اسقف اعظم شهر سلطانیه کرد. در زمان حکومت تیمور لنگ، اسقف مسیحی سلطانیه یوحنا نامی بوده است که به عنوان سفیر تیمور به اروپا و به دربار شارل ششم پادشاه فرانسه رفت. کلاویخو سفیر پادشاه «کاستیل» اسپانیا در ۱۴۰۳ م. که به دربار تیمور لنگ می‌رفت، درباره ماکو می‌نویسد: «یکشنبه اول ژوئن به هنگام غروب در جلوی دژی که ماکو نام دارد رسیدیم. این محل از آن کسی است که از کاتولیک‌هاست، اما نام او نورالدّین است و همه آنان که در این دژ نگهبانی و پاسداری می‌کردند، کاتولیک بودند. اینان در اصل از نژاد ارمنی هستند و به زبان ارمنی سخن می‌گویند و ترکی نیز می دانند...»

در سده چهاردهم م. دو مرکز اسقف نشین کاتولیک و مرسلی ملی «گریگوری» در پایتخت ایران‌زمین، سلطانیه، پدید آمده بود. کلیسای مریم مقدس (کلیسای زورزور) نزدیک ماکو، متعلق به ارمنیان کاتولیک اسقف نشینی در شهر سلطانیه بود. در اوایل قرن چهاردهم میلادی جمعیت زیادی از ارمنیان در شهر سلطانیه زندگی می‌کردند، به طورِیکه دارای خلیفه‌گری مستقل و ۲۵ کلیسا بوده‌اند. یکی از آن کلیساها کلیسای سرکیس مقدس نام داشته که رهبر مذهبی آن نیز اسقف اعظم عالیجناب سرکیس بوده است. در حاشیه‌نویسی‌های یکی از کتب خطی مذهبی ارمنی قرن ۱۵ م.، بخش سوم، صفحه ۵۲۹ چنین نوشته شده است: «این کتاب انجیل را به سفارش شخصی به نام اصلان نوشتم. ایشان قصد دارد آن را به اسقف اعظم سرکیس، رهبر کلیسای بزرگ سرکیس مقدس اردوبازار پایتخت حکومت ایلخانان اهدا کند.» با در نظر گرفتن حاشیه نقاشی‌های به کار گرفته در گنبد سلطانیه که کاملاً از هنر تزئینات ارمنی است. احتمال می‌رود یکی از این ۲۵ کلیسا خود گنبد سلطانیه باشد.

۲۵۹

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ