پریسا زنگنه منش ، در گذشته و حتی در جنگهای مدرن، نقش بسیاری از زنان در “جبهه داخلی” تعریف میشد. این نقشها اگرچه کمتر دیده میشد، اما ستون فقرات تلاشهای جنگی بود؛ دو جنگ جهانی، نقطه عطفی در حضور رسمیتر زنان بود.
حضور زنان در جنگها، داستانی از مقاومت و فداکاریست. از پشتیبانی در پشت جبهه تا جنگیدن در خط مقدم. زنان ثابت کردهاند که “جنگ” تنها میدان نبرد مردان نیست. شناخت این نقشها، نه تنها تاریخ را کاملتر میکند، بلکه درکمان از مفهوم “قهرمانی” و “مشارکت اجتماعی” را نیز عمق میبخشد.
در همین جنگ ۱۲ روزه حضور زنان ایرانی در میدان، موضوعی فراتر از یک نقشِ واحد و ساده بود، زنانی که پا به پای مردان سنگ تمام گذاشتند و امید را زنده نگه داشتند. اگرچه جنگ پدافندی بود اما زنان ایرانی در جنگ هم با همدلی و همراهیشان کاری کردند کارستان.
نگاهی به جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که به مدت هشت سال(۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷) به طول انجامید نشان میدهد، تنها یک نبرد نظامی نبود، بلکه آزمونی بزرگ برای ایستادگی اقشار جامعه ایران، بهویژه زنان، بود. زنان در این دوران، با خلق حماسههایی بینظیر، نقشهایی چندگانه و حیاتی را در جبهههای نبرد و پشتیبانی ایفا کردند که شکستن مرزهای سنتی و تعریف جدیدی از مسئولیتپذیری اجتماعی را به نمایش گذاشت.
به نظر میرسد پررنگترین نقش زنان حضورشان در مساجد، حسینیهها و اجتماعات است، جایی که به تبیین اهداف جنگ و تشویق جامعه به پشتیبانی و حضور در میدان برای دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی پرداختند.
حتی نباید از نقش خانوادگی و پشتیبانی عاطفی زنان نیز در بحرانی چون جنگ 12 روزه به سادگی گذشت؛ زنان در این 12 روز با مدیریت خانه، آرامش و امنیت عاطفی را برای خانواده فراهم کردند. این نقش به ظاهر نامرئی بود، اما پایهایترین ستون مقاومت ملی محسوب میشد.
نقش زنان هموراه در هشت سال دفاع مقدس و جنگ 12 روزه، فراتر از یک مشارکت معمولی است. چراکه همزمان “مادر”، “همسر”، “پرستار”، “مبارز”، “کارگر” و “مُبلغ” بودند. حضور چندبعدی زنان، کمک شایانی به پیروزیهای نظامی و حفظ انسجام داخلی دارد و هویت اجتماعی جدیدی برای زنان ایران تعریف کرد؛ هویتی مبتنی بر مسئولیتپذیری، مقاومت و ایثار.
تجربه زنان در این دوران، میراثی گرانبهاست که نشان میدهد در میدانهای سخت آزمون، همواره سربلند و پیشگام هستند؛ زنانی که امید را به سان خون در رگهای جامعه جاری میکنند.










