همکاری ایران و پاکستان

خلاصه خبر

همکاری ایران و پاکستان

از مرز ناامن تا همسایگی هوشمندیادداشتی به قلم "محمد مجاور شیخان"
در ماه‌ها و دیدارهای اخیر، نام ایران و پاکستان بیش از همیشه در کنار هم مطرح شده است؛ از نشست‌های رسمی در تهران و اسلام‌آباد تا سفرهای رفت و برگشت مقامات عالی‌رتبه. فضای این دیدارها، ترکیبی از صراحت در بیان نگرانی‌ها و تأکید بر اراده برای همکاری بوده است. پرسش محوری این است که در پرتو این گفت‌وگوها، تصویر واقع‌بینانه و ممکن از آینده روابط دو کشور چیست و همکاری سازنده دقیقاً از کجا باید شروع شود؟ روابط ایران و پاکستان نه تازه است و نه ساده. دو کشور دهه‌هاست که هم‌مرز، هم‌دین و هم‌سرنوشت در بسیاری از تحولات منطقه‌ای بوده‌اند؛ اما همزمان، با چالش‌هایی مانند ناامنی مرزی، قاچاق، فعالیت گروه‌های مسلح و فشار بازیگران بیرونی نیز روبه‌رو بوده‌اند. مرز طولانی و حساس مشترک، اگر درست مدیریت شود، می‌تواند به یکی از بزرگ‌ترین فرصت‌ها برای توسعه اقتصادی و پیوندهای مردمی تبدیل شود؛ اما اگر رها شود، به بستری برای سوءاستفاده دشمنان دو طرف تبدیل خواهد شد. همین اهمیت مرز است که در اغلب گفت‌وگوهای اخیر، در کنار مسائل اقتصادی و سیاسی، در صدر دستور کار قرار داشته است. در سطح عالی‌ترین رده تصمیم‌گیری در تهران نیز بر این نکته تأکید شده که همکاری ایران و پاکستان می‌تواند نه‌فقط برای دو کشور، بلکه برای جهان اسلام در پرونده‌هایی مانند فلسطین و مقابله با خشونت و افراطی‌گری اثرگذار باشد. این نگاه، در عمل در گفت‌وگوهای میان مسئولان سیاسی، امنیتی و اقتصادی دو طرف بازتاب یافته و در قالب چند محور مشخص خود را نشان داده است.نخست، مسئله امنیت مرزی و تعهد مشترک به این که خاک هیچ‌یک از دو کشور نباید به پایگاهی برای تهدید همسایه تبدیل شود. این جمله، بارها به شکل‌های مختلف در مذاکرات تکرار شده و معنای آن روشن است
نخست، مسئله امنیت مرزی و تعهد مشترک به این اصل که خاک هیچ‌یک از دو کشور نباید به پایگاهی برای تهدید همسایه تبدیل شود. این جمله، بارها به شکل‌های مختلف در مذاکرات تکرار شده و معنای آن روشن است: دو کشور می‌خواهند اختلافات یا فشارهای بیرونی را بهانه‌ای برای سست شدن اصل همسایگی قرار ندهند. همزمان، تأکید بر مبارزه مشترک با گروه‌های مسلح و قاچاق سازمان‌یافته، نشان می‌دهد نگاه امنیتی صرف جای خود را به رویکردی می‌دهد که امنیت را با توسعه و همکاری پیوند می‌زند. محور دوم در گفت‌وگوهای اخیر، اقتصاد و معیشت مردم مرزنشین است. مسئولان دو کشور به‌خوبی می‌دانند که مرز ناامن، معمولاً مرزی است که در آن مردم، سهمی از تجارت رسمی و فرصت‌های قانونی ندارند. تأکید بر توسعه بازارچه‌های مرزی، تسهیل رفت‌وآمد قانونی، گسترش مبادلات کالاهای اساسی و استفاده از ظرفیت‌های انرژی، در واقع تلاشی برای تبدیل مرز از محل هزینه امنیتی به کانون منفعت مشترک است. وقتی کامیون و قطار و بازار رسمی فعال باشد، انگیزه برای قاچاق و همراهی با شبکه‌های غیرقانونی کاهش می‌یابد و مرزنشین، به‌جای آنکه تنها شاهد عبور نیروهای نظامی باشد، نقش فعالی در رونق منطقه پیدا می‌کند. سومین نکته مهم، توجه به روابط مردمی و فرهنگی است. در سخنان مسئولان دو طرف، بارها به پیوندهای تاریخی، مذهبی و زبانی اشاره شده است؛ نه از سر تعارف، بلکه به‌عنوان سرمایه‌ای که اگر نادیده گرفته شود، دیگران آن را به نفع خود مصادره می‌کنند.دانشجویان، زائران، فعالان فرهنگی، تجار کوچک و خانواده‌هایی که در دو سوی مرز خویشاوند دارند، در عمل شبکه‌ای از ارتباطات نرم را شکل می‌دهند که هرگونه تنش سیاسی را برای افکار عمومی، ناموجه و هزینه‌زا می‌کند. تقویت این ارتباطات،
از طریق تسهیل روادید، افزایش پروازها و سفرهای زمینی، همکاری‌های علمی و رسانه‌ای، در کنار گفت‌وگوهای رسمی، می‌تواند پشتوانه اجتماعی برای هر توافقی ایجاد کند.چهارمین محور، احترام متقابل و دوری از ادبیات متهم‌کننده است. در دوره‌هایی از گذشته، هر حادثه مرزی می‌توانست به دور تند اتهام‌زنی متقابل تبدیل و فضای عمومی را علیه همکاری مسموم کند. اما در گفت‌وگوهای اخیر، هرچند نگرانی‌ها درباره امنیت و فعالیت گروه‌های مسلح با صراحت مطرح شده، تلاش بر این بوده که لحن رسمی، بر پایه احترام، پذیرش مسئولیت‌های مشترک و تأکید بر راه‌حل‌های مشترک شکل بگیرد. این تغییر لحن، اگر تداوم پیدا کند، می‌تواند حتی در زمان وقوع حوادث ناخواسته نیز به‌جای تشدید بحران، مسیر گفت‌وگو را باز نگه دارد. از دل این رویکرد تازه، چند فایده ملموس برای دو کشور قابل تصور است. در سطح اول، بهبود امنیت مرزی و کاهش فعالیت گروه‌های مسلح، به‌طور مستقیم امنیت شهرها و روستاهای مرزی، کاروان‌های تجاری و خطوط انتقال انرژی را افزایش می‌دهد. این موضوع، به‌ویژه برای مردم مناطق محروم، به معنای کاهش نگرانی‌های روزمره و احساس ثبات بیشتر است. در سطح دوم، توسعه روابط اقتصادی، از تجارت خرد تا پروژه‌های بزرگ انرژی و ترانزیت، می‌تواند به ایجاد اشتغال، افزایش درآمدهای ارزی و کاهش فشار بر بودجه‌های دولتی کمک کند.هر کامیونی که کالا را از مرز رسمی عبور می‌دهد، نه‌فقط برای راننده و تاجر، بلکه برای دولت‌ها نیز درآمد قانونی ایجاد می‌کند. در سطح سوم، هماهنگی سیاسی در موضوعات منطقه‌ای از جمله حمایت از فلسطین و تلاش برای کاهش تنش در محیط پیرامونی به اعتبار دو کشوردر معادلات منطقه‌ای می‌افزاید و نشان می‌دهد همسایگی می‌تواند به زبان مشترک تبدیل شود.
21:13 - 27 آبان 1404
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ