از نان و پنیر جماران تا سفرهای ۵۰ میلیاردی مسئولان

ریشه انقلاب اسلامی در الگوی نان و پنیر ساده امام خمینی (ره) در جماران و موتورسیکلت رجایی است؛ جایی که مسئول، خادم مردم بود. اما امروز هزینه‌های سفرهای میلیاردی برخی مسئولان زنگ هشداری است تا آنها عهد خود با تواضع انقلابی را بازخوانی کنند.

خلاصه خبر

از نان و پنیر جماران تا سفرهای ۵۰ میلیاردی مسئولان

ریشه انقلاب اسلامی در الگوی نان و پنیر ساده امام خمینی (ره) در جماران و موتورسیکلت رجایی است؛ جایی که مسئول، خادم مردم بود. اما امروز هزینه‌های سفرهای میلیاردی برخی مسئولان زنگ هشداری است تا آنها عهد خود با تواضع انقلابی را بازخوانی کنند.
گروه فرهنگ خبرگزاری فارس؛ در سال‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی، واژه «مسئول» مترادف بود با «خادم». زندگی امام خمینی‌(ره) در همان خانه ساده جماران، بدون تشریفات و هیاهو با همان نان و پنیر صبحگاهی، الگویی عملی برای مردم ایجاد می‌کرد تا ارزش‌های انقلاب را به‌طور عینی تجربه کنند. این ساده‌زیستی نه صرفا یک انتخاب شخصی بلکه بیانیه‌ای رسمی برای نظامی بود که می‌خواست از مردم، با مردم و در سطح زندگی مردم باشد.اما امروز، هرگاه خبری درباره هزینه‌های سفرهای خارجی مسئولان منتشر می‌شود، واکنش افکار عمومی فوراً شعله‌ور می‌شود. نمونه آن درخواست ۵۰ میلیارد تومانی شینا انصاری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، برای سفر به برزیل است. واکنش‌ها به سرعت رسانه‌ای شد و انتقادهای زیادی به هزینه‌های نجومی و هیئت همراه وارد شد. برخی گفتند: «این سفر کاری نیست، سفر قاره‌پیمای لوکس است!» و دیگری با طعنه پرسید: «اجلاسیه کاپ ۳۰ لازم است، اما آیا این سفر اینقدر هزینه دارد؟» سازمان توضیح داد که رقم اولیه مربوط به کل هزینه‌ها بوده اما افکار عمومی توجهش به خود رقم و آنچه این هزینه‌ها نمایندگی می‌کند، متمرکز شد.
سفر رسمی مسئولان، فارغ از ضرورت‌های اداری و دیپلماتیک، در جامعه‌ای که مردم با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم می‌کنند، فراتر از یک مأموریت اداری دیده می‌شود. وقتی نمایندگان و مدیران با هیئت‌های سنگین و هزینه‌های چند میلیاردی به کشورهای مختلف سفر می‌کنند، این پرسش پیش می‌آید که «پس آن ساده‌زیستی کجاست؟» و شعار «من از جنس شما هستم» چه شد؟
در سال‌های پیش از انقلاب و حتی پس از استقرار نظام، ساده‌زیستی امام خمینی(ره) الگویی زنده برای مسئولان و مردم بود. ایشان در همان خانه ساده جماران با زندگی روزمره‌ای کاملاً معمولی، نشان داد که قدرت و مسئولیت، مانع تواضع و زندگی نزدیک به مردم نیست. حتی در سفر حج پیش از انقلاب، امام بدون همراهی وزرا یا تأمین امنیت ویژه، همانند دیگر حجاج در هتل‌های متوسط اقامت داشت و با مردم عادی در حرم تردد می‌کرد. در دوران حضور امام در نجف نیز ایشان از هرگونه تجمل اجتناب می‌کردند. از جمله اجازه نصب کولر در اتاق را ندادند و تابستان‌ها در حیاط درس می‌خواندند، چون می‌فرمودند که «مگر همه طلبه‌ها کولر دارند که ما داشته باشیم؟» امام با این زندگی ساده، اثبات کرد که اعتماد مردم و اقتدار نظام با تفاخر و رفاه شخصی حاصل نمی‌شود، بلکه با تواضع، خدمت بی‌منت و همراهی واقعی با مردم به دست می‌آید.
شهید محمدعلی رجایی هم که به‌عنوان نخست‌وزیر و هم رئیس‌جمهور خدمت می‌کرد، نمونه‌ای دیگر از ساده‌زیستی بود. او با موتورسیکلت رفت‌وآمد می‌کرد، در محل کار ناهار و شام می‌خورد و همیشه غذایی ساده همانند سایر کارکنان انتخاب می‌کرد. رجایی درباره مسئولیت و امانتداری می‌گفت که «چگونه می‌توانم مردم را به صرفه‌جویی توصیه کنم و خودم رفاه بطلبم؟ رطب خورده منع رطب چون کند.» این رفتار نه از سر فقر، بلکه از ایمان به مردم و تعهد به عدالت اجتماعی بود.شهید اسدالله لاجوردی نیز، دادستان انقلاب و رئیس سازمان زندان‌ها، ساده‌زیستی را به یک مأموریت انقلابی تبدیل کرده بود. او با لباس ساده و دوچرخه، امور سازمانی را اداره می‌کرد و حتی از خرید غذای فرزندش از پول بیت‌المال جلوگیری می‌کرد. شهید آیت‌الله مدنی، دومین شهید محراب، نیز خانواده خود را به تبریز نمی‌آورد تا وقت بیشتری صرف خدمت به مردم شود و وقتی بحث پرداخت حقوق نمایندگان پیش آمد، با عصبانیت جلسه را ترک کرد و گفت که «مگر خدمت به مردم هم حقوق و مزایا می‌خواهد؟» این نوع نگاه، خدمت را نه یک شغل و درآمد، بلکه تکلیف و رسالت می‌دید.
شهید حاج قاسم سلیمانی نیز همین روحیه را ادامه داد. او در سفرهای داخلی و خارجی بدون تشریفات ویژه، با ماشین ساده و همراهان محدود، در میان مردم و رزمندگان حاضر می‌شد. او حتی با پروازهای عمومی در بین مردم سفر می‌کرد در حالی که می‌توانست با توجه به جایگاه مسیری دیگر را طی کند. نقل شده است که حتی گاهی خودش غذا نمی‌خورد تا سربازان و همکارانش بتوانند از منابع محدود استفاده کنند. این رفتار نشان می‌دهد که ساده‌زیستی، برای برخی از فرماندهان و مسئولان انقلاب باور درونی و اخلاق حرفه‌ای بود.در نگاه تاریخی، چنین رفتارهایی نه تنها اعتماد عمومی را افزایش می‌داد، بلکه به جامعه نشان می‌داد که مسئولان برای خود کیسه نمی‌دوزند و زندگی‌شان با زندگی مردم عجین است. این اعتماد و احترام، سرمایه‌ای بود که می‌توانست در سخت‌ترین شرایط کشور، مانند جنگ تحمیلی، جامعه را متحد و مقاوم نگه دارد.
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بارها نسبت به اشرافی‌گری هشدار داده‌اند و تأکید کرده‌اند که مسئولان باید با مردم هم‌سطح زندگی کنند و تفاوتشان با مردم تنها در مسئولیت و خدمت باشد. ایشان می‌فرمایند که «وقتی اشرافی‌گری در قله‌های جامعه به‌وجود آمد، سرریز به بدنه جامعه خواهد شد.» این هشدار، نه یک توصیه اخلاقی ساده، بلکه ضرورت حفظ اعتماد عمومی و عدالت اجتماعی است.در عمل، ساده‌زیستی به معنای واقعی شامل رعایت بیت‌المال، پرهیز از تجملات غیرضروری، مدیریت منابع محدود و زندگی در سطحی متناسب با جامعه است. نمونه‌های متعدد تاریخی از رجایی، لاجوردی، مدنی، باکری و حاج قاسم سلیمانی نشان می‌دهد که این نوع زندگی می‌تواند الگویی برای مسئولان امروز باشد؛ الگویی که نه تنها اعتماد عمومی را بازمی‌گرداند بلکه مسئولیت و وظیفه را در ذهن مسئولان تقویت می‌کند.
بعضی سفرها ضروری است؛ دیپلماسی محیط‌زیستی، مذاکرات اقتصادی و کنفرانس‌های امنیتی. اما آنچه افکار عمومی را نگران می‌کند، شیوه سفر است، نه اصل سفر. وقتی برای سفر رسمی چند میلیارد هزینه شود، همراهان متعدد باشد و پروازهای بیزینس معیار شأن مسئولان شود، مأموریت اداری از حالت خدمت خارج و تبدیل به نماد تجمل و فاصله گرفتن از مردم می‌شود.بنابراین، هر مسئول باید با خود عهد ببندد که سفر، مأموریت، رفتار و تصمیماتش، بیانگر همان خدمتی باشد که به نامش منصوب شده است. ساده‌زیستی، هنوز چاره کار است؛ نه فقط برای تحسین مردم، بلکه برای حفظ اعتماد، احترام و اعتبار نظام. این درس تاریخی، یادآور این حقیقت است که رفاه بیش از حد مسئولان، فاصله‌ای ناخواسته میان آنان و مردم ایجاد می‌کند و تنها با بازگشت به ساده‌زیستی، ایمان و حس خدمت قابل پر شدن است.
21:01 - 27 آبان 1404
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ