سراب درآمد پایدار برای تولیدکنندگان محتوا

میلیون‌ها نفر هر روز در یوتیوب، اینستاگرام، تیک‌تاک و پلتفرم‌های آموزشی ویدئو، پادکست و کلاس آنلاین تولید محتوا می‌کنند، اما تنها عده‌ای از آنها موفق می‌شوند درآمدی پایدار و متنوع داشته باشند. اکنون کسانی واقعا موفق‌اند که دیگر صرفا اینفلوئنسر نیستند و به کارآفرین‌هایی دیجیتال‌ تبدیل شده‌اند.

تبدیل سرگرمی به صنعت

در سال‌های اخیر تولید محتوا از یک سرگرمی ساده به یکی از بزرگ‌ترین اکوسیستم‌های اقتصادی جهان تبدیل شده است؛ صنعتی که به‌گفته اسپیرالیتیکس به عنوان یک شرکت بازاریابی دیجیتال، ارزش آن امروز از ۲۵۰‌میلیارد دلار گذشته است و اگر روند فعلی ادامه یابد تا سال ۲۰۲۷ به حدود ۴۸۰‌میلیارد دلار خواهد رسید.

این اعداد تنها نشان‌هنده حجم پول در گردش نیستند، بلکه نشانه‌ای‌ هستند از یک تغییر بنیادی در شیوه‌ای که مردم کار می‌کنند، یاد می‌گیرند، تعامل می‌کنند و حتی هویت حرفه‌ای خود را می‌سازند. در جهانی که‌میلیون‌ها نفر هر روز ویدئو، پست، پادکست و کلاس آنلاین تولید می‌کنند پرسش اصلی این است که این موج عظیم چطور موجب کسب درآمد می‌شود، چه کسانی واقعا موفق‌اند و مدل درآمدی آنان چگونه کار می‌کند؟

گزارش‌های اخیر در این حوزه حاکی از آن است که تولیدکننده موفق امروز دیگر یک اینفلوئنسر صرف نیست، بلکه او بیشتر شبیه یک کارآفرین دیجیتال است. کسی که نه با یک منبع درآمد، با ترکیب پیچیده‌ای از چندین جریان مالی زندگی حرفه‌ای‌اش را پیش می‌برد. دنیای محتوا امروز نه دنیای شهرت سریع، بلکه دنیای مدیریت سرمایه‌های نامرئی است؛ سرمایه‌هایی مثل اعتماد، تخصص، ارتباط با مخاطب و توانایی تبدیل محتوا به محصول. 

گزارشی از CreatorsJet نشان می‌دهد که سازندگان قرار گرفته در جمع ۵ درصد پردرآمدها با همین ترکیب هوشمندانه موفق شده‌اند. آنها درآمدشان را از یک مسیر مشخص نمی‌گیرند؛ بلکه سبدی دارند که از بخش‌های متنوع تشکیل شده است؛ ۳۰ تا ۵۰ درصد از قراردادهای برند، ۲۰ درصد از بازاریابی وابسته(affiliate marketing)، حدود ۱۵درصد از فروش محصولات دیجیتال مثل دوره‌ها، تمپلیت‌ها یا بسته‌های آموزشی، ۱۰ تا ۱۵ درصد از تولید محتوای تولید شده توسط مخاطبان موسوم بهUGC )User-Generated content) برای برندها و نزدیک ۱۰ درصد از درآمدهای پلتفرمی مثل تبلیغات یوتیوب یا تیک‌تاک. در کنار اینها ۵ تا ۱۰ درصد هم از عضویت‌های پولی، دسترسی‌های ویژه و جوامع خصوصی به‌دست می‌آید.

این ساختار نشان می‌دهد که هرچه تولیدکننده حرفه‌ای‌تر باشد کمتر به یک منبع برای درآمد تکیه می‌کند. آنها می‌دانند که الگوریتم‌ها قابل اعتماد نیستند، قراردادهای برند ممکن است قطع شوند و مخاطب همیشه مخاطب نمی‌ماند. بنابراین یک سیستم با چند منبع می‌سازند که در برابر نوسانات مقاوم باشد. نمونه‌اش همان تولیدکنندگان UGC هستند که بسیاری از آنها ماهانه چندین قطعه محتوا برای برندها می‌سازند؛ محتوایی که قیمت هر قطعه‌اش از حدود ۱۰۰ دلار شروع می‌شود و بسته به کیفیت تولید، سطح تخصص و حقوق استفاده محتوا تا هزار دلار یا حتی بیشتر می‌رسد.

 این بخش از بازار یعنی UGC طی دو سال گذشته به یکی از مهم‌ترین جریان‌های درآمدی تبدیل شده و بسیاری آن را آینده همکاری برند و سازنده می‌دانند؛ آینده‌ای که در آن لازم نیست سازنده مشهور باشد فقط باید خوب بسازد.

در سوی دیگر این صنعت گزارش Influencer Marketing Hub تصویری دقیق‌تر از روندهای سال ۲۰۲۵ ارائه می‌دهد. طبق این گزارش هنوز ۴۹ درصد از تولیدکنندگان بیشترین درآمد خود را از همکاری با برندها به‌دست می‌آورند، اما نکته مهم این است که این سهم غالب رو به کاهش است.

برندها به‌سمت همکاری‌های بلندمدت‌تر، تولید محتواهای تخصصی‌تر و مشارکت‌های مبتنی بر ارزش واقعی مخاطب رفته‌اند و همین روند باعث شده است که تولیدکنندگان نیز به ‌دنبال ساخت دارایی‌هایی بروند که تنها متعلق به خودشان باشد. به همین دلیل است که ۴۵ درصد از تولیدکنندگان تمام‌وقت امروز صاحب یک «برند شخصی» هستند. برندی که گاهی یک دوره آنلاین است، گاهی یک کتابچه دیجیتال گاهی یک پلتفرم آموزشی و گاهی یک مجموعه خدمات حرفه‌ای.

موج گذرا یا ساختار پایدار؟

اگر چشم‌انداز را وسیع‌تر کنیم داده‌های اسپیرالیتیکس تصویری کلان‌تر ارائه می‌دهد؛ تصویری که نشان می‌دهد اقتصاد تولید محتوا نه یک موج گذرا، بلکه یک ساختار پایدار است. بر اساس گزارش این شرکت امروز بیش از ۶۴‌میلیون تولیدکننده یوتیوب فعال هستند و از سال ۲۰۲۰ تاکنون ۱۶۵‌میلیون نفر وارد این اقتصاد شده‌اند. این رشد انفجاری البته به این معنا نیست که همه موفق‌اند.

 در واقع هنوز حدود ۶۰ درصد از سازندگان شغل اصلی دیگری دارند و محتوا برای آنها یک مسیر کمکی یا مرحله‌ای آزمایشی است. درعین‌حال ۹۸ درصد از تولیدکنندگان حداقل یک مسیر درآمدی مرتبط با بازاریابی وابسته دارند؛ یعنی تقریبا همه حتی تازه‌کارها یک مدل درآمد مشارکتی برای خود ساخته‌اند. این داده‌ها نشان می‌دهد که محتوا برای بسیاری از افراد، حوزه‌ای است که می‌تواند به‌سرعت به مسیر مالی تبدیل شود. اما در کنار رشد چالش هم وجود دارد. اسپیرالیتیکس هشدار می‌دهد که خستگی مخاطب، افزایش شباهت محتواها، و ورود هوش مصنوعی به تولید انبوه محتوا سه تهدید جدی‌اند.

۶۲ درصد از مخاطبان گفته‌اند که به محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی کمتر اعتماد می‌کنند و این یعنی سازندگان باید بیش از گذشته روی اصالت، تجربه شخصی و روایت انسانی محتوا سرمایه‌گذاری کنند. از سوی دیگر تنها ۳۲ درصد از تولیدکنندگان گفته‌اند که از درآمد فعلی‌شان کاملا راضی‌اند؛ هرچند ۷۴ درصد آن را تا حدی منصفانه می‌دانند. این شکاف کوچک اما مهم نشان می‌دهد که مسیر تولید محتوا هنوز با نااطمینانی‌های مالی همراه است و بسیاری در مرحله گذار قرار دارند؛ نه آن‌قدر پول درمی‌آورند که کاملا راضی باشند و نه آن‌قدر کم که کاملا از آن دست بکشند.

اگر این داده‌ها را کنار هم قرار دهیم به یک روایت روشن می‌رسیم. اینکه اقتصاد تولید محتوا امروز تنها عرصه دیده ‌شدن نیست، عرصه ساختن است. ساختن مدل درآمدی، ساختن برند شخصی، ساختن شبکه مخاطبان و ساختن محصولاتی که مستقل از الگوریتم‌ها ارزش دارند. تولیدکنندگان موفق کسانی هستند که از قالب سنتی همکاری با برند گذشته‌اند و به سوی تنوع درآمدی رفته‌اند؛ کسانی که به‌جای تکیه بر الگوریتم بر دارایی‌های خودشان یعنی تجربه، دانش، خلاقیت و ارتباط انسانی تکیه می‌کنند.

آنها برخلاف تصور رایج نه با افزایش دنبال‌کننده، بلکه با افزایش جریان‌های درآمدی رشد می‌کنند. این نگاه تولیدکننده را از یک چهره دیجیتال به یک کارآفرین چندلایه تبدیل می‌کند؛ یعنی کسی که ارزش او نه در تعداد لایک‌ها، بلکه در مدلی است که برای استقلال اقتصادی و حرفه‌ای خود ساخته است.

این مطلب برایم مفید است 0 نفر این مطلب را پسندیده اند