
همین واقعیت بود که مفهوم «توسعه پایدار» را وارد ادبیات اقتصادی و سیاستگذاری کرد؛ مفهومی که آشکارا میگوید مسیر توسعه دیگر نمیتواند بدون ملاحظه ظرفیتهای محیط زیست ادامه یابد. در واقع، جهان امروز بیش از همیشه نیازمند بازنگری دوباره در مبانی سنتی توسعه است و در این میان، هر از گاهی سوال میشود که چرا بهرغم اینکه توسعه پایدار در بلندمدت بهصرفهتر و اقتصادیتر نیز هست اما کسبوکارها در تهیه برنامه توسعهای خود، کمتر به مسائل محیطزیستی توجه نشان میدهند؟ یک عامل آن را باید در مدل سیاستگذاری و چینش زمین بازی توسط سیاستگذاران جست؛ در واقع در زمانی که استفاده از حاملهای انرژی فسیلی با سوبسید انجام میشود، فعالان اقتصادی نیز مجالی برای استفاده از انرژیهای پاکتر نمییابند؛ چراکه استفاده از سوختهای فسیلی آلاینده، راهکاری ارزانقیمت برای ایجاد مزیت رقابتی در این کسبوکارهاست. این مساله در زمانی رخ میدهد که در کشورهای در حال توسعه مانند ایران مسوولیت توسعه پایدار حتی سنگینتر است؛ زیرا این کشورها علاوه بر حفاظت از منابع طبیعی، باید با فقر، بیکاری و ناترازیهای ساختاری نیز مقابله کنند. به همین دلیل، توسعه پایدار نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی برای ایجاد فرصتهای برابر میان نسل کنونی و نسلهای آینده است. «باشگاه اقتصاددانان» روزنامه «دنیای اقتصاد» در این پرونده تلاش دارد توضیح دهد که چگونه میتوان میان رشد اقتصادی، رفاه اجتماعی و حفظ سرمایههای طبیعی توازن برقرار کرد.









