بحرانهای سرمایهداری و بدیلهای ممکن
در دورهای که صاحبان سرمایه بیش از پیش قدرت را در چنگ گرفته و حتی لیبرالدموکراسی غربی را هم به سخره میگیرند، بحرانهای جهان کنونی نیز بیش از گذشته خود را نشان میدهند. در همین چند سال اخیر، شیوع ویروس کرونا ابعاد پنهانی از نابرابریهای جهانی را نشان داد و بحرانهای زیستمحیطی نیز دامن تمام کشورهای جهان را گرفته است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
پیام حیدرقزوینی
در دورهای که صاحبان سرمایه بیش از پیش قدرت را در چنگ گرفته و حتی لیبرالدموکراسی غربی را هم به سخره میگیرند، بحرانهای جهان کنونی نیز بیش از گذشته خود را نشان میدهند. در همین چند سال اخیر، شیوع ویروس کرونا ابعاد پنهانی از نابرابریهای جهانی را نشان داد و بحرانهای زیستمحیطی نیز دامن تمام کشورهای جهان را گرفته است. در غیاب بدیلی قدرتمند، افق پیشرو تیره و تار به نظر میرسد؛ چنانکه انگار هیچ نظم دیگری را نمیتوان جایگزین نظم مخرب سرمایهداری کرد. فابین شایدلر اما در کتاب ارزندهاش با عنوان «فرجام مگاماشین» این کلیشه را که بدیلی برای نظم کنونی وجود ندارد، رد کرده و میگوید تمام بخشهای جامعه و اقتصاد را میتوان جور دیگری از نو سازمان داد. در برابر چنین ادعایی این پرسشها مطرح میشود که در چه صورتی میتوان نظمی تازه آفرید و چه کسانی یا چه نیروهایی سد راه هستند؟ و چرا تمدنی که خود را حامل خرد و پیشرفت به جهانیان میشناساند نمیتواند این مسیر خودکشی آشکار را تغییر دهد؟
شایدلر در کتابش تلاش کرده به همه این پرسشها پاسخ بدهد. او میگوید اغلب مقصر اصلی وضعیت کنونی جهان را که در چند دهه گذشته به افزایش نابرابری اجتماعی و ویرانی محیط زیست انجامیده، به گردن سیاست نولیبرال میاندازند. او اما در کتابش استدلال میکند که علتهای این وضعیت ریشههایی عمیقتر و کهنتر دارند؛ چراکه نولیبرالیسم متأخرترین مرحله نظام بس کهنتری است که از آغازش در حدود پانصد سال پیش بر پایه بهرهکشی وحشیانه استوار شده است. او در کتابش در تاریخ و پیش از تاریخِ این نظام و گسترش بیسابقهاش در سرتاسر کره زمین، که رو به حد نهاییاش پیش میرود، کندوکاو کرده است.
کتاب «فرجام مگاماشین» نخستین بار در سال 2015 به زبان آلمانی منتشر شد و با اقبال چهرههای برجستهای همچون نوام چامسکی روبهرو شد. این کتاب اخیرا با ترجمه محسن مینوخرد توسط انتشارات سپهر خرد به فارسی منتشر شده است. شایدلر در این اثر نشان داده که سه جباریت یعنی دولتهای نظامی، انباشت سرمایه و قدرت ایدئولوژیکی، زیستبوم و جوامع را به آستانه فروپاشی کشاندهاند.
نویسنده بر اساس نگاهی تاریخی تأکید میکند که نظم کنونی جهان نه نظمی همیشگی و طبیعی بلکه ساختاری است که امکان تغییر و فروپاشیاش وجود دارد. گرچه بحرانهای ناشی از سلطه بیحدوحصر سرمایه این امکان را به ضرورتی غیرقابل چشمپوشی بدل کرده است، بهخصوص وقتی که به بحرانهای زیستمحیطی موجود در سراسر جهان توجه کنیم.
زمانی که چاپ انگلیسی و فرانسوی «فرجام مگاماشین» در جریان بوده، کرونا شیوع پیدا میکند. فابین شایدلر در بخش پایانی اثرش، به صورت مختصر به برخی تبعات شیوع کرونا اشاره کرده و تأکیدش بیش از همه بر پیوند همهگیری با پیشروی سریع تخریب زیستکره است. او با اشاره به بحرانهای متعدد نظم کنونی جهان ازجمله تشدید نابرابری جهانی که در زمان شیوع کرونا ابعادی وخیمتر هم پیدا کرد، بر روی این واقعیت انگشت گذاشته که هرچه سیستم سرمایهداری به سبب اغتشاشهای اجتماعی و اقتصادی و زیستبومی آشوبناکتر شود، این پرسش پررنگتر میشود که چگونه میتوان این ماشین بزرگ را در چنین دورانی مهار کرد.
نویسنده میگوید در فروپاشی نظم کنونی، انشعابهای نامنتظرهای رخ میدهند و در پی آن جوامع راههای گوناگونی را در پیش میگیرند. او نوشته: «چنانکه در بحران کرونا فرصتی پیش آمد که بهجای ریختن میلیاردها به پای بخشهای مخربی چون والاستریت و نیروی هوایی و صنایع خودروسازی برای نجاتشان، این پولها میتوانست برای ترابری عمومی و بهداشت مناسبی برای همگان صرف شوند. ولی جابهجایی پروژهها نیازمند جنبشهای بسیار نیرومندی است که هماهنگ و سریع در فرایندهای تصمیمساز سیاسی مداخله کنند. نولیبرالیسم پس از دههها چنان جامعه مدنی مترقی در بیشتر کشورها را ضعیف و پراکنده کرده که نمیتواند از پس انجام آن کار برآید». شایدلر اما تأکید میکند که در بازهای طولانی در بر همین پاشنه نخواهد چرخید و تغییرات گستردهای در آینده میتواند رخ دهد. او میگوید بحرانها میتوانند فرایندهای درازمدت آموزشی را به حرکت درآورند و معتقد است که بحرانی همچون شیوع کرونا درسهای زیادی برای آموختن دارد. یکی از این درسها این است که مشخص شد دولتها اگر بخواهند میتوانند بهسرعت دست به عمل بزنند و تصمیمهای اجتماعی پردامنه بگیرند، ازجمله مداخلههای گسترده در اقتصاد و حتی در ساختارهای مالکیتی. این در حالی است که در طول این چند دهه مدام گفته شده که به دلیل قواعد خدشهناپذیر بازار آزاد، دولت نباید چنین دخالتهایی انجام دهد. اما با وقوع بحرانی چون شیوع کرونا، شکنندگی تمام آنچه سخت و استوار به نظر میرسید، عیان شد و قواعد نظم کنونی جهان به چالش کشیده شدند: «سروکله ویروس که پیدا شد کموبیش همه چیز ممکن شد. چنانکه رفتوآمد هوایی با یک فرمان متوقف شد. پول که قرار نبود برای بازسازی اجتماعی زیستبومی به کار آید، ناگهان به مقادیر زیادی به آنجا سرازیر شد. افزایش سریع بدهی ملی که پیآمدی ناگزیر بود، ناگهان دیگر مسئلهای نبود، در صورتی که پیشترها به این اصل جزمی ریاضی اقتصادی نمیشد گفت بالای چشمش ابرو است. افسانه دولت ضعیف و ناتوان سرانجام بر باد رفته است و عاجلترین وظیفه جنبشهای تغییر جهانی به عمل درآوردن این فکر و در پیش گرفتن برنامه دگرسانساز همهجانبه است. در درازمدت، کارستان تاریخی آزادکردن دولت از وابستگی به کسبوکار بزرگ و تبدیلش به نهادی است که کارش خدمت به خیر همگانی باشد».
فابین شایدلر به صورت خلاصه تجربههایی برآمده از بحران کرونا را در قالب این پرسشها بیان کرده که: نهادها باید چگونه بازسازی شوند، ثروت و درآمد و کار چطور باید توزیع شوند تا زندگی شرافتمندانهای را برای همگان ممکن سازند؟ برای گسستن تأمین کالاها و خدمات حیاتی از زنجبرههای جهانی قیمتگذاری سرمایهای چه باید کرد؟ در مواقع بحرانی چطور میتوان مقاومت در برابر سرکوب دولتی را سازمان داد؟ او میگوید پس از بحران مالی سال 2008 و شیوع ویروس کرونا و سرانجام وخامت روزافزون محیط زیست، این پرسشها برای بخشهای گستردهتری از جهان مطرح شدهاند. این بحرانها و پرسشها دیگر نه متعلق به جنوب جهانی یا گروههای مخالف سرمایهداری بلکه واقعیت مسلم جهان کنونی است.
نویسنده کتاب «فرجام مگاماشین» در دانشگاه آزاد برلین در رشته تاریخ و فلسفه تحصیل کرده است. او در برلین زندگی میکند و بهعنوان نویسنده با رسانههای چاپی، تلویزیون و تئاتر همکاری دارد. او در سال 2009 بهعنوان یکی از بنیانگذاران مستقل رسانهای که به مسائل عدالت جهانی اختصاص دارد فعالیت کرد و در همین سال جایزه اتوبرنر را برای روزنامهنگاری انتقادی دریافت کرد. کتاب «آشوب، عصر جدید انقلابها» اثر دیگری از او است که در سال 2017 منتشر شد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.









