آب، صدایی که شنیده نمی‌شود

مدت‌هاست از بحران آب سخن گفته می‌شود، اما بیشتر به اعداد و نمودارها پرداخته‌ایم تا به جریان واقعی زندگی. رودها که خشکیده‌اند، زمین‌ها که نشست کرده‌اند و مردمی که برای آب سفر می‌کنند، هنوز در پس آمارها دیده نمی‌شوند. شاید وقت آن رسیده باشد که به جای بررسی صرف آمار، دوباره به صدای آب گوش بسپاریم.

خلاصه خبر

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

ملیحه  مقصودی-دکترای شهرسازی از دانشگاه تهران:  مدت‌هاست از بحران آب سخن گفته می‌شود، اما بیشتر به اعداد و نمودارها پرداخته‌ایم تا به جریان واقعی زندگی. رودها که خشکیده‌اند، زمین‌ها که نشست کرده‌اند و مردمی که برای آب سفر می‌کنند، هنوز در پس آمارها دیده نمی‌شوند. شاید وقت آن رسیده باشد که به جای بررسی صرف آمار، دوباره به صدای آب گوش بسپاریم.

سال‌هاست از خشکی رودها و دریاچه‌ها می‌شنویم، از تالاب‌هایی که نفسشان بریده و روستاهایی که خالی از سکنه شده‌اند. اما در میان تمام این هشدارها، چیزی عمیق‌تر جریان دارد: نوعی بی‌توجهی ساختاری، شبکه‌ای از منافع و تصمیم‌های تکراری که با هر دولت و هر وزیر تازه‌ای همچنان ادامه می‌یابد. گویی آب گرفتار چرخه‌ای شده که راه خروجی ندارد و هر بار فقط بحران‌ها بزرگ‌تر می‌شوند.

وقتی از «مافیای آب» سخن گفته می‌شود، منظور الزاما گروهی تبهکار در سایه نیست. این اصطلاح نمایانگر ساختاری است از پیمانکاران، مشاوران و سیاست‌گذاران که طی دهه‌ها بر مدار پروژه‌ها و منافع کوتاه‌مدت حرکت کرده‌اند. سدها ساخته شد، رودها مسیرشان را تغییر دادند و چاه‌های عمیق زمین را تهی کردند؛ اما هیچ‌کس پاسخی نداد که حاصل این همه تلاش چیست؛ آب کمتر شد، خاک نشست، مردم مهاجرت کردند و شهرها ناپایدارتر شدند.

مشکل اصلی اینجاست که در مدیریت منابع آب، صداهای واقعی شنیده نمی‌شوند. صدای کشاورزی که زمینش شور شده، صدای زن روستایی که کیلومترها برای آب راه می‌رود، صدای کارشناس محیط‌ زیست که از خشکیدن تالاب‌ها هشدار می‌دهد، غالبا در هیاهوی اعداد و وعده‌های کوتاه‌مدت گم می‌شوند. تصمیم‌سازان بیشتر به گزارش‌ها و آمارها نگاه می‌کنند تا به حقیقت ملموس زمین و زندگی.

بحران آب تنها یک مسئله فنی نیست؛ بحران، انسانی است. ما از طبیعت جدا نیستیم و هر قطره آب با زندگی ما پیوند خورده است. آب آلوده در یک روستا دیر یا زود به زندگی شهری می‌رسد، همان‌طورکه خشکی تالاب هامون به باد و گردوغبار تهران ختم می‌شود. هر تصمیمی درباره آب، پیوند میان همه ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد و نادیده‌گرفتن این پیوند، هزینه‌های اجتماعی و محیط‌زیستی سنگینی بر جای می‌گذارد.

شاید وقت آن باشد که مفهوم «شنیدن» دوباره در مدیریت منابع معنا پیدا کند. شنیدن صدای زمین، رودخانه‌ها و مردمی که با این منابع زندگی می‌کنند، به اندازه هر فناوری و پروژه کلان مهم است. بی‌توجهی به این صداها باعث می‌شود حتی بهترین تصمیم‌ها هم بی‌ثمر باشند.

بحران آب، در واقع بحران گوش‌نکردن است؛ گوش‌نکردن به هشدارهای کارشناسان، به دانش بومی و به نشانه‌های طبیعت. در جهانی که به سرعت گرم‌تر و خشک‌تر می‌شود، نجات آب تنها با فناوری یا سرمایه امکان‌پذیر نیست. نیاز به بازگشت به فهم مشترک از زندگی و گوش‌سپردن واقعی به نیازهای طبیعت و انسان‌هاست.

هر قطره‌ آب، روایتگر پیوندی است که ما با زمین داریم. اگر به این صدا گوش ندهیم، روزی سکوتش ما را بیدار خواهد کرد و آن روز دیگر شاید دیر باشد. وظیفه ماست که قبل از آنکه خاموشی آب زندگی را تهدید کند، دوباره به جریان طبیعی گوش بسپاریم و تصمیم‌هایی بگیریم که پایدار و انسانی باشند.

آب صدایی دارد که اگر نشنویم، دیر یا زود پیامدهایش ما را فرا خواهد گرفت؛ پیامدهایی که دیگر به آمار و نمودار خلاصه نمی‌شوند، بلکه زندگی و آینده ما را شکل می‌دهند.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ