اکبر لکستانی کیست و چرا از علی خامنه‌ای به دادگاهی در آمریکا شکایت کرد؟

اکبر لکستانی

منبع تصویر، Akbar Lakestani

دادگاهی در آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را بابت «درد و رنج‌هایی» که اکبر لکستانی، از مخالفان جمهوری اسلامی و زندانی سیاسی پیشین، می‌گوید در دوره زندان متحمل شده مستحق دریافت بیش از چهارده میلیون دلار دانسته است.

آقای لکستانی از علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، و حسین سلامی، فرمانده پیشین سپاه، شکایت کرده بود که او را غیرقانونی زندانی کرده و با شکنجه و ضرب و جرح او در زندان صدمات غیرقابل جبرانی به روح و جسمش وارد کرده اند. پای راست آقای لکستانی از زیر انگشتان قطع شده و به گفته علی هریسچی، وکیلش، چشم‌هایش در خطر نابینایی هستند.

اکبر لکستانی به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید حکومت ایران او را «معلول جسمی و روحی» کرده و برای همین به دادگاه شکایت برده است. اما در عین حال می‌گوید قصد دیگرش از شکایت این بوده که بتواند صدای زندانیان سیاسی باشد و اینکه می‌خواسته کاری کند تا اتفاقاتی که برای او رخ داده برای بقیه زندانیان روی ندهد.

در این مورد هم مانند پرونده‌های مشابهی که در گذشته علیه جمهوری اسلامی مطرح شده بود، ایران نماینده‌ای به دادگاه نفرستاد و از خود دفاع نکرده است. دادگاه در پرونده‌هایی از این دست که متهم کشوری خارجی است، از شاکی می‌خواهد تا مدعاهای خود را اثبات کند و تنها در صورت متقاعد شدن قاضی است که حکم به نفع شاکی صادر شده و متهم به پرداخت خسارت محکوم می‌شود. به گفته‌ی آقای هریسچی، بخشی از دلیل طولانی شدن رسیدگی به پرونده آقای لکستانی همین اثبات مدعا به قاضی است که از پرونده‌های عادی که وکیل شاکی و متهم هر دو به دادگاه می‌روند بیشتر زمان می‌برد.

«جیا کاب»، قاضی پرونده بخشی از مدعاهای شاکی را پذیرفته و بعضی را نپذیرفته است و در نهایت با مقایسه پرونده‌های مشابه، حکم داده که حکومت ایران باید چهارده میلیون و۲۳۳ هزار و دویست و چهار دلار و هشتاد و هشت سنت به اکبر لکستانی بپردازد. نیمی از این مبلغ بابت خساراتی است که به آقای لکستانی وارد شده و نیمه‌ دیگر جنبه تنبیهی دارد.

بنا به مقررات کنونی آمریکا نیمی از این مبلغ که بابت خسارت وارد شده به آقای لکستانی است، از محل صندوقی پرداخت می‌شود که حکومت آمریکا تشکیل داده است. آقای هریسچی می‌گوید بخشی از جریمه‌های شرکت‌ها و افرادی که در دور زدن تحریم‌ها به ایران کمک می‌کنند به این صندوق رفته و از آن محل به شاکیان پرداخت می‌شود.

به گفته آقای هریسچی این صندوق هر سال به شاکیان پولی پرداخت نمی‌کند و معمولا یکی – دو درصد از جریمه‌های تعیین شده در دادگاه‌ها را در هر دوره به شاکیان می‌پردازد.

اکبر لکستانی از جنگ تا شورای شهر

اکبر لکستانی، از رزمنده‌های جنگ ایران و عراق است. او می‌گوید که نخستین بار در عملیات آزادسازی خرمشهر از دست نیروهای عراقی به جبهه رفته است: «در مجموع پنجاه و شش ماه و بیست و چهار روز در جبهه بودم.» او از جانبازان جنگ با عراق است که هم ترکش به بدنش وارد شده و هم از بمب‌های شیمیایی آسیب دیده است.

پدر اکبر لکستانی هم رزمنده بوده و می‌گوید که در دوره‌هایی، او و پدرش به نوبت به جبهه می‌رفتند و یکی از آنها نزد مادر و خواهرهای اکبر می‌ماندند.

آقای لکستانی در دور دوم از انتخابات شوراهای شهر و روستا به عضویت و ریاست شورای شهر «شوط» در استان آذربایجان غربی رسیده بود. اما بعدها در انتخابات شوراها و مجلس شورای اسلامی «صلاحیت» او را رد کردند.

آقای لکستانی می‌گوید در دهه هشتاد با اتهام‌های سیاسی زندانی شد و در زمان تظاهرات‌های جنبش سبز که حکم زندانش به دلیل بیماری متوقف شده بود از ایران خارج شد. او می‌گوید: «در آن زمان من در تهران بودم که شنیدم ماموران به خانه ما ریخته‌اند. برای همین دیگر به خانه برنگشتم و با گذرنامه‌ام از کشور خارج شدم.»

او بعد از مهاجرت به آمریکا به شهروندی این کشور درآمد و وقتی برای دیدار با مادرش به ایران بازگشت شهروند دو تابعیتی بود.

اکبر لکستانی در پارکینگ ساختمانی که در پس‌زمینه دیده می‌شود مادرش را در آغوش گرفته

منبع تصویر، Akbar Lakestani

توضیح تصویر، اکبر لکستانی در کنار ناهید محمدی، مادرش

آخرین زندان

آقای لکستانی وقتی در سال ۲۰۱۹ برای دیدار با مادر بیمارش به ایران می‌رود بازداشت می‌شود. او می‌گوید که از همان بدو ورود به ایران بازداشت شده است.

به گفته‌ او مقام‌های انتظامی، قضایی و سپاهی چند بار از او بازجویی کرده‌اند. او که به مرض قند مبتلاست در دوره زندان به انسولین دسترسی نداشته است. آقای لکستانی در اعتراض به وضعیت خود در زندان دست به اعتصاب غذا می‌زند: «۱۰ روز اعتصاب غذای تر داشتم و چهار روز اعتصاب غذای خشک.»

او می‌گوید که در روز سیزدهم او را با «صندلی چرخ‌دار» به حیاط زندان برده بودند و «با آوردن جرثقیل و چهارپایه» سعی داشتند به او القا کنند که می‌خواهند او را به دار بکشند. در نهایت او را به بیمارستان می‌برند و یک مقام قضایی حکم می‌دهد که او باید در بیمارستان روانی بستری شود: «دستبند و پابند داشتم و فقط موقع استفاده از دستشویی یا غذا خوردن دست‌هایم را باز می‌کردند.»

او می‌گوید که در این دوره از زندان بارها شکنجه شده بود و وقتی که به بازجوهایش می‌گفته احساس می‌کند استخوان‌هایش در حال شکستن هستند هیچ تغییری در کارشان انجام نمی‌دادند. وقتی هم به آنها گفته بود که از جانبازان جنگ است، وضع بدتر شده بود: «به من فحش زن و بچه می‌دادند. اسم بچه‌هایم را می‌آوردند و می‌گفتند که به آنها تجاوز می‌کنند.»

صدمات روحی و جسمی

پس از بازگشت از ایران، پزشکان مجبور شدند برای جلوگیری از بدتر شدن وضعیت سلامت او انگشتان پای راستش را در یک مرحله و مقدار دیگری از پا را در عملی دیگر قطع کنند.

اکبر لکستانی می‌گوید: «جمهوری اسلامی سعی می‌کند بگوید که من مرض قند دارم و برای آن پایم را قطع کردند. ولی کسی که مرض قند دارد را نمی‌گذارند چهل و هفت روز حمام برود. انسولین چهار وعده باید بزند بهش انسولین نمی‌دهند. به او پابند می‌زنند. به او دستبند می‌زنند. بعد پایش عفونت می‌کند حتی بهش دارو نمی‌دهند.»

او می‌گوید که در دوره بازداشت در شرایط بدی نگهداری می‌شده و حاصل شکنجه‌های روحی هنوز بر زندگی‌اش سایه افکنده است: «از وقتی که برگشتم به آمریکا نمی‌توانم بخوابم. و تحت معالجه دارویی روانپزشکی هستم.»

از دیگر تاثیرات زندان بر او، اشکال در حافظه‌اش است. می‌گوید که بسیاری از تاریخ‌ها را دیگر به یاد نمی‌آورد.