به گزارش اطلاعات آنلاین، ۲۵ آبان ۱۳۴۴ مردم اصفهان کاروان حامل ۷ کامیون که ضریح قمر بنیهاشم(ع) و ۲ در که توسط هنرمندان این شهر ساخته شده بود، به سمت قم بدرقه کردند. این ضریح بعد از قم راهی شهر ری و تهران شد و از آنجا به سمت مرز خسروی به راه افتاد. مجله اطلاعات هفتگی شماره ۱۲۵۵ مورخ ۵ آذر ۱۳۴۴ گزارشی از سفر این ضریح متبرک منتشر کرد. این گزارش را بخوانید و عکسهایی از روزنامه اطلاعات، مجله اطلاعات هفتگی و تهران مصور تماشا کنید. گفتنی است که رسم الخط گزارش تغییر نکرده است.

با کاروان ضریح؛ از اصفهان تا کربلا...
«آنروز ساعت ۸ صبح ضریح مطهر حضرت ابوالفضل (ع) که بدستور آیت الله حکیم و بدست هنرمندان چیره دست اصفهان ساخته شده برای حمل به کربلا، از میدان نقش جهان اصفهان حرکت داده شد. اصفهان برای بدرقه ضریح مطهر بهحال تعطیل در آمد. خیابانها چراغانی شد. پرچم های سبز و مشکی شهر را آذین بست و اصفهانی ها در کاروان بزرگی که راه به کربلا میبرد در خیابانها صف زدند و به عنوان نذر و قواره های پارچه، دستمال، گوشواره و گردن بند به پارچه های سبزی که حمایل ۷ کامیون حامل ضریح بود بستند و پیش پای کاروان، صدها شتر و گاو و گوسفند قربانی کردند و نقل و نبات و هل و گلاب روی کاروانیان پاشیدند. کاروان بزرگ از زیر طاق نصرت های با شکوه شهر هنرمندان زبردست گذشت و دلهای شاد سرشار از ایمان دهها هزار اصفهانی بدرقه اش کرد.

ساخت ضریح
ساختمان ضریح مطهر حضرت ابوالفضل (ع) ۱۸ ماه پیش آغاز شد و هنرمندان با ذوق اصفهان، همه ذوق و هنر خویش را در تذهیب تزیین آن بکار بردند. در ساختمان ضریح ۷ هزار مثقال طلا و ۴۰ هزار مثقال نقره بهکار رفت و هزینه اش یک میلیون تومان شد. کارهای قلمزنی ضریح را آقایان سید اسدالله خسروانی و احمد دیناری انجام دادند و مینا کاری را آقای شکر الله صنیع زاده. همراه ضریح دو در یکی از طلا و دیگری منبت کاری شده بود، که در ساختمان اولی ۷ هزار مثقال طلا کار شده و مخارجش به ١٦٥ هزار تومان رسید. ساختمان این در، از ۲ سال پیش آغاز شد، منبت کاری در چوبی را برادران خالق زادگان تقبل کردند. در ۷ کامیون کاروان یک سنگ مرمر بود برای روی مرقد حضرت و سنگهای دیگری که آیات قرآنی بر آن نقش شده بود.

حرکت در ایران
کاروان حامل ضریح از اصفهان گذشت، در سر راهش، با استقبال گرم و پرشور روستائیان روستاها قرار گرفت. صد ها راس گوسفند و شتر در مسیرش قربانی گردید. وقتی کاروان به قم رسید، شهر چراغان بود و آراسته به پرچم های سبز و مشکی و راههای عبور بسته بود و مردم و برای زیارت ضریح چه شور علاقه ای نشان می دادند. آنوقت کاروان راه تهران را در پیش گرفت. سرپرستی کاروان با آیت الله یزدی طباطبائی، داماد حضرت آیت الله حکیم بود.
وقتی کاروان از راه شلوغ و تقریبا مسدود قم - تهران به شهر ری رسید، دکتر لقمان ادهم به نمایندگی از طرف دربار به استقبال صریح مطهر به شهر ری رفتند. نرسیده به شهر ری و در تمام طول راه آبادی به آبادی کاروان متوقف می شد و مردم روستاها اسفند دود می کردند و قربانی می کردند. صدها اتوموبیلی که پشت سر کاروان بودند چراغها را روشن کرده بودند. در شهر تهرانی ها به استقبال ضریح مطهر رفتند. آنها میکوشیدند ضریح را لمس کنند و بدین گونه به زیارت نایل شوند.

ضریح مطهر، وقتی بمیدان شهر بزرگ شهر ری رسید. محشری برپا گشت. اجتماعی فشرده در میدان، در بامها و در پس پنجره ها وجود آمد. گروهی کثیر از زنان و مردان آرام آرام می گریستند و سپس دستمالی را بسوی ضریح پرتاب کردند و پس از این که عده ای از کاروانیان دستمال ها را به ضریح میمالیدند آنها را به مردم پس میدادند و مردم آنها را به عنوان تبرک نگه میداشتنتد.
میدان بزرگ شهر هرگز چنین شور و خروشی به خود ندیده بود. صدای گریه آرام مردم لحظه ای قطع نمی شد و گروه گروه از آنان، به کامیونهای حامل ضریح نزدیک می شدند و دخیل های بیشمار از نخ و پارچه بستند... در تهران زائران ضریح مطهر برادر فداکار سید الشهدا(ع)، لحظه شماری میکردند. تهران آن روز تعطیل بود. همه خیابانهای مسیر کاروان صدای نوحه بلند بود. گویی عاشواریی در تهران به راه افتاده بود. روزی که تهران و تهرانیها تاکنون به خود ندیده بودند. ضریح قمر بنیهاشم (ع) با سوگ و شوق مردم تهران راهی مرز خسروی شد.»













